خرداد سال ۱۳۹۹ مردی در تماس با اورژانس عنوان کرد که برادرزادهاش در یک درگیری مجروح شده است.
پس از آن تکنیسینهای اورژانس به محل که زیرزمین خانهای سه طبقه در شهرری بود رفتند و پسر ۲۴ ساله مجروح را به بیمارستان منتقل کردند، اما وی به علت تعدد ضربههای چاقو و شدت خونریزی ساعتی بعد در بیمارستان فوت کرد.
به گزارش ایران، با مرگ وی کادر بیمارستان پلیس را در جریان قرار دادند و مأموران بلافاصله راهی بیمارستان شدند و بعد از بررسیهای اولیه تحقیقات خود را برای شناسایی عامل یا عاملان قتل پسر جوان آغاز کردند و پی بردند که وی در جریان درگیری با عمویش و چهار دوست او به قتل رسیده است.
با مشخص شدن این موضوع هر پنج متهم این جنایت شناسایی و بازداشت شدند.
مرد جوان پس از دستگیری تلاش کرد خودش را بیگناه نشان دهد، اما وقتی در برابر مستندات مأموران قرار گرفت به ناچار به قتل برادرزادهاش با همدستی چهار دوستش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: من و مقتول فاصله سنی کمی داشتیم و همین موضوع باعث شده بود باهم رفیق باشیم، رابطه خوبی هم داشتیم تا اینکه چند ماه قبل سر موضوعی با هم به اختلاف خوردیم و او به عمد مقداری مواد مخدر در ماشینم جاسازی کرد تا به جرم حمل مواد مخدر به زندان بیفتم، اما قبل از اینکه پلیس برسد موضوع را فهمیدم و مواد را پیدا کردم. بعد از آن به دنبال فرصتی بودم تا او را ادب کنم و متوجه اشتباهش شود. چند باری نقشه کشیدم تا او را به جایی بکشانم تا تنبیهش کنم، اما او متوجه شده بود و سر قرار حاضر نمیشد.
آخرین بار از دوست مشترک مان خواستم با او تماس بگیرد و به بهانهای برادرزادهام را به زیرزمین خانهام بکشاند.
وقتی آمد من و چهار دوستم دورهاش کردیم و از او خواستم درباره جاسازی مواد مخدر در ماشینم توضیح دهد که او با لجبازی جواب سربالا داد و عصبانیام کرد تا جایی که به او حمله کردیم و با چاقو او را زدیم.
اما قصدمان کشتن نبود و فقط میخواستیم درد بکشد و زخمی شود و بفهمد که کارش درست نبوده، اما او ناخواسته به قتل رسید.
به دنبال اعترافات مرد جوان، چهار دوست او نیز شرکت در درگیری را پذیرفتند، اما مدعی شدند ضربه کاری را عموی مقتول زده است.
پس از اعترافات صریح متهمان، پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: مقتول با پنج ضربه چاقو و شمشیر مختلف به قتل رسیده و همه ضربههای وارد شده به قربانی در مرگ وی مؤثر بوده است.
با تکمیل تحقیقات برای هر پنج متهم کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهمان درخواست مجازات قصاص کردند و گفتند حاضر به مصالحه و گذشت نیستند.
سپس عموی مقتول به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش گفت: من برادرزادهام را نکشتم. اگرچه باهم اختلافاتی داشتیم، اما رفیق بودیم و هیچوقت راضی به مرگش نبودم. روز حادثه باهم درگیر شدیم، ولی نمیدانم چه کسی ضربههای چاقو را به او زد.
در ادامه قاضی از متهم سؤال کرد: در جریان بازجوییها بارها به قتل اعتراف کردی و همچنین صحنه جرم را هم با جزئیات کامل انجام دادی حالا چرا اظهاراتت را رد میکنی؟
متهم جواب داد: به خاطر اینکه تحت فشار روانی مجبور شدم به قتل برادرزادهام اعتراف کنم. اما من راضی به مرگش نبودم. اگر غیر از این بود اورژانس را خبر نمیکردم و میگذاشتم در همانجا بمیرد. من چاقو داشتم، اما ضربهای به او نزدم. من فقط چند سیلی به صورتش زدم تا بگوید چرا در ماشینم مواد مخدر جاساز کرده بود.
سپس چهار متهم دیگر پرونده یک به یک به جایگاه رفتند و ضمن تبرئه خودشان هرکدام دیگری را به عنوان عامل قتل معرفی کرد.
یکی از آنها به قضات گفت: ما [چهار نفر]تلاش کردیم آنها را از هم جدا کنیم، اما نتوانستیم. ما اصلاً خصومتی با مقتول نداشتیم و به خواست عمویش به آنجا رفته بودیم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده و اظهارنظر کارشناسان پزشکی قانونی و همینطور درخواست اولیای دم، هر پنج متهم را به قصاص محکوم کردند.
پس از آن متهمان به حکم صادره اعتراض کردند.
به این ترتیب پرونده نزد قضات دیوان عالی کشور رفت و بعد از بررسی دقیقتر بر حکم قصاص هر پنج متهم مهر تأیید زدند و متهمان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفتند.