گلوی صنعت آمریکا در دست چین؛
سرنوشت جنگ تجاری آمریکا و چین چه خواهد بود؟

در میانهی تنشهای ژئوپولیتیکی، مذاکرات تجاری آمریکا و چین در لندن در حالی دنبال شد که بحران عناصر خاکی کمیاب به نقطه ضعف واشنگتن تبدیل شده است. درحالیکه صادرات چین به آمریکا کاهش یافته، صنایع آمریکایی با تهدید کمبود مواد حیاتی مواجهاند. سیاستهای متغیر ترامپ و هدفگذاری بر بازتعریف نظم تجارت جهانی با انتقادات گسترده روبهروست. کارشناسان هشدار میدهند که بدون دیپلماسی پایدار، این جنگ تجاری میتواند هزینههای سنگینی بر اقتصاد آمریکا تحمیل کند.
فرارو- ایشان تارور ستون نویس ارشد روزنامه واشنگتن پست و خبرنگار سابق مجله تایم
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه واشنگتن پست، در حاشیهی تحولات دیپلماتیک جهانی، کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا روز سهشنبه در جریان دیدارهای رسمی خود در پکن، فرصتی یافت تا از معبد کنفوسیوس ( بنایی متعلق به قرن چهاردهم) بازدید کند. لاگارد پس از بازدید، در ویدیویی که در شبکهی اجتماعی ایکس منتشر کرد، عبارتی از کنفوسیوس نقل کرد: « کسی که میآموزد اما نمیاندیشد، گمراه میشود و کسی که میاندیشد اما نمیآموزد، در خطر است.»
این اقتصاددان برجسته تأکید کرد که چنین حکمتی از کنفوسیوس با مأموریت کنونی او نیز همخوانی دارد؛ مأموریتی که در آن لاگارد و همکاران اروپاییاش تلاش می کنند از طریق شناخت بهتر وضعیت اقتصاد چین، در فضایی از تنشهای ژئوپولیتیکی فزاینده، تعامل مؤثرتری با مقامات چینی برقرار کنند.
جنگ تجاری آمریکا و چین؛ مذاکرات لندن در سایه ابهام و تنشهای فزاینده
با این حال، این گفتهی حکیمانه از کنفوسیوس به همان اندازه دربارهی تیم بلندپایهی دولت ترامپ نیز صدق میکند؛ تیمی که این هفته در لندن با مقامات ارشد چینی در حال مذاکره بر سر مسائل تجاری است. این مذاکرات در شرایطی انجام میشود که هفتهها کشمکشهای حمایتگرایانه و اقدامات تلافیجویانه میان دو کشور ادامه داشته است؛ روندی که با اعمال تعرفههای «روز رهایی» از سوی دونالد ترامپ آغاز شد؛ تعرفههایی که علاوه بر عوارض کلی بر واردات، بهطور خاص کالاهای چینی را هدف تعرفههای مضاعف قرار دادهاند. در حال حاضر، هنوز مشخص نیست که ترامپ و متحدانش پس از ورود به این مرحلهی جدید از جنگ تجاری با این غول آسیایی، چه درسهایی آموختهاند. با این حال، در میان اقتصاددانان، اجماعی گسترده وجود دارد مبنی بر اینکه ایالات متحده در این مسیر با مخاطرات اقتصادی قابلتوجهی روبهرو است.
پس از مذاکرات ماه گذشته در ژنو، ایالات متحده و چین توافق کردند که بهطور موقت بسیاری از تعرفههای بالای ۱۰۰ درصدی را که در روند تشدید جنگ تجاری علیه یکدیگر اعمال کرده بودند، به حالت تعلیق درآورند. با این حال، تداوم فضای ابهامآمیز در حوزهی تجارت جهانی همچنان فشار قابل توجهی بر کسبوکارهای دو کشور وارد میکند؛ کسبوکارهایی که بهشدت در زنجیرههای تأمین جهانی درهمتنیده هستند. دادههای تجاری نشان میدهد که صادرات چین به ایالات متحده با کاهشی چشمگیر ( حدود ۳۴ درصد ) مواجه شده است؛ افتی که تنها بخشی از آن از طریق افزایش صادرات به سایر بازارهای جهانی جبران شده است.
مذاکرات اخیر در لندن عمدتاً بر مجموعهای از کنترلهای صادراتی متقابل متمرکز بود: از یک سو، محدودیتهای ایالات متحده بر صادرات تراشهها و نیمههادیهای پیشرفته به چین؛ و از سوی دیگر، محدودیتهای اعمالشده از سوی پکن بر صادرات عناصر خاکی کمیاب موادی که برای تولید طیفی گسترده از محصولات از خودروها و جنگندهها گرفته تا آیفونها و تجهیزات پزشکی، ضروری هستند. بنبست عملاً موضع چین را تقویت کرده است؛ چرا که این کشور در حال حاضر توانایی بهتری در مدیریت کمبودهای ناشی از محدودیتهای مربوط به تراشههای پیشرفته از خود نشان میدهد. در مقابل، ایالات متحده در صورت قطع دسترسی به عناصر خاکی کمیاب که ذخایر داخلی آن ممکن است طی ماههای آینده به پایان برسد با بحرانی جدی در صنایع خودروسازی و تسلیحاتی خود روبهرو خواهد شد.
هاوارد لوتنیک، وزیر بازرگانی ایالات متحده و جیمیسان گریر، نمایندهی تجاری آمریکا، شامگاه سهشنبه در لندن به خبرنگاران اعلام کردند که ایالات متحده و چین پس از دو روز مذاکرات حضوری، به یک توافق اصولی در حوزهی تجارت دست یافتهاند. آنها تاکید کردند که اکنون برای کسب تأیید نهایی این توافق از سوی رئیسجمهور دونالد ترامپ و رئیسجمهور شی جینپینگ عازم کشورهای خود هستند.
گلوی صنعت آمریکا در دست چین؛ بحران عناصر خاکی کمیاب و تهدید تعطیلی گسترده تولید
این فضای کنونی مذاکرات، بهطور کامل با لحن رجزخوانیهای پیشین دولت ترامپ در تضاد قرار دارد. به عنوان نمونه، اسکات بسنت، وزیر خزانهداری ایالات متحده، که این هفته در کنار لوتنیک در لندن حضور داشت، در ماه آوریل گفته بود: « اگر چینیها تعرفهها را بر کالاهای ما افزایش دهند، ما چه ضرری میکنیم؟ ما تنها یکپنجم آنچه آنها به ما صادر میکنند، به آنها صادر میکنیم؛ بنابراین این یک دست بازنده برای آنهاست.»
با این حال، نگرانیها دربارهی عناصر خاکی کمیاب بهخوبی یک عیب اساسی در برداشت دولت آمریکا را آشکار کرده است ؛ برداشتی که گمان میکرد تراز نامتعادل تجارت دوجانبه، بهخودیخود، یک مزیت غیرقابل عبور برای واشنگتن فراهم میآورد. در این باره، دیوید لینچ نوشت: « شاید چین از نظر حجم کلی، بیشتر از آمریکا خرید می کند، اما این کشور از طریق انحصار تقریباً کامل خود بر مواد اولیهای که اقتصادهای پیشرفته به آن نیاز دارند، یک اهرم فشار قدرتمند در اختیار دارد.»
یک کارشناس صنعت خودروسازی در گفتوگو با شبکه سیانان هشدار داد که کل صنعت خودرو در ایالات متحده در حال آماده شدن برای مواجهه با یک تعطیلی گسترده است. مردم تصور میکنند که این مشکل فقط محدود به خودروهای برقی است، اما چنین نیست. این مواد [عناصر خاکی کمیاب] در تمامی بخشهای هر خودرو مورد استفاده قرار میگیرند؛ از موتورهایی که برفپاککنها را به حرکت درمیآورند گرفته تا دیگر اجزای سیستمها. یکی از تأمینکنندگانی که با او صحبت کردم، گفت که حتی در کمربندهای ایمنی نیز حسگرهایی تعبیه شدهاند. وی در ادامه تاکید کرد: « بهنظر من، اختلال در تولید در سراسر این صنعت رخ خواهد داد. چین در این حوزه عملاً گلوی ما را در دست گرفته است.»
هشدار مؤسسه پیترسون: جنگ تجاری ترامپ بدون آمادگی، شکستی پرهزینه خواهد بود
در پکن، نوعی اعتمادبهنفس محسوس در میان مقامات و تحلیلگران به چشم میخورد. وو شینبو، رئیس مؤسسهی مطالعات بینالمللی دانشگاه فودان در شانگهای، در گفتوگو با واشنگتن پست گفت: «در ماه فوریه، روایت غالب در آمریکا این بود که اوضاع اقتصادی چین بد است، بنابراین اگر آمریکا از حربهی تعرفهها استفاده کند، چین چارهای جز تسلیم نخواهد داشت. او تاکید کرد: اما اکنون به نظر میرسد مقامات آمریکایی درک کردهاند که چین برای مرحلهی نخست جنگ تجاری آمادگی بهتری داشت.
برای دونالد ترامپ و حلقهی نزدیکانش، وضع این تعرفهها بخشی از تلاش گستردهتر برای بازتعریف نظم تجارت جهانی به شمار میآید. از نگاه آنها، چین سالها با اتکا به یارانههای دولتی، مداخله در بازار ارز و سایر سیاستهای مداخلهگرایانه، قواعد بازی اقتصاد جهانی را به سود خود تغییر داده است. در این چارچوب، جنگ تجاری کنونی بهمثابه گامی اولیه در راستای بازگرداندن صنایع کلیدی به خاک آمریکا و کاستن از وابستگی به زنجیرههای تأمین تحت سیطرهی پکن تلقی میشود.
با این حال، این رویکرد در میان اقتصاددانان جریان اصلی با تردیدهایی جدی روبهرو است. آدام پوزن، رئیس مؤسسهی پیترسون برای اقتصاد بینالملل، در ماه آوریل هشدار داد که ایالات متحده برای برخی از کالاهای حیاتی همچنان به چین وابسته است ؛ کالاهایی که در کوتاهمدت جایگزینپذیر نیستند یا تولید داخلی آنها مستلزم هزینههای گزاف خواهد بود. پوزن تاکید کرد: «کاهش این وابستگی ممکن است هدفی مشروع باشد؛ اما آغاز این جنگ تجاری بدون آمادگی کافی، نسخهای تقریباً تضمینشده برای شکست و تحمیل هزینههای سنگین به اقتصاد آمریکا خواهد بود.»
از نظم جهانی تا معاملههای یکشبه؛ ترامپ و نبرد تازه در تجارت جهانی
سیاستهای تجاری دولت دونالد ترامپ بیش از آنکه از منطق منسجم یا اصول پایدار تبعیت کند، به صحنهای از تهدیدهای گاه و بیگاه، عقبنشینیهای غیرمنتظره و معاملهگری آشکار تبدیل شده است؛ روندی که حالا صدای نارضایتی متحدان سنتی واشنگتن را نیز بلند کرده است. اسکات کندی، مشاور ارشد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی در واشنگتن، در گفتوگو با همکاران ما میگوید: «ما داریم به چشم میبینیم که رقابت تجاری میان آمریکا و چین، وقتی از هرگونه چارچوب اصولی فاصله بگیرد، به چه شکلی درمیآید.» به گفتهی کندی، دولت آمریکا در حال حاضر نه بهدنبال دفاع از نظمی مبتنی بر قواعد جهانی است و نه قصد حمایت از اقتصادهای باز در برابر رفتارهای ناعادلانهی چین را دارد. «هدف اصلی کاخ سفید این است که به یک معاملهی آنی و پرسود برای رئیسجمهور دست یابد؛ حتی اگر چنین توافقی در بلندمدت هزینههایی به همراه داشته باشد.»
امیلی کیلکریز و جفری گرتز، از مقامات پیشین تجاری ایالات متحده، در مقالهای منتشرشده در نشریهی فارین افرز نوشتند که هرچند پافشاری دونالد ترامپ بر لزوم بازنگری در نظام تجارت جهانی بیپایه نیست، اما راهی که دولت او برای رسیدن به این هدف در پیش گرفته، پرسشبرانگیز است. به گفتهی این دو تحلیلگر، در ادعای رئیسجمهور مبنی بر نیاز به بازتنظیم ساختار تجارت بینالملل، «هستهای از حقیقت» نهفته است؛ چرا که در دموکراسیهای غربی، نارضایتی از پیامدهای جهانیشدن بهطرز چشمگیری رو به افزایش است.
با این حال، آنان هشدار میدهند که رفع این نارضایتیها به فهمی واقعبینانه از جهان کنونی نیاز دارد؛ جهانی که در آن ایالات متحده دیگر ابرقدرت بیرقیب سابق نیست و موفقیت در این مسیر بدون دیپلماسی صبورانه و جلب حمایت متحدانی که از رویکردهای اخیر واشنگتن دلچرکیناند، ممکن نخواهد بود. «یک مسیر بهتر وجود دارد ؛ مسیری که میتواند برای آمریکا و متحدانش دستاوردهایی به همراه داشته باشد. اما برای حرکت در این مسیر، باید از هرجومرج کنونی بهعنوان اهرمی برای تغییر بهره برد، نه آنکه اجازه داد این آشوب، آنها را در خود غرق کند.»