ایران تنها انتخاب است

یک جریان تندروی داخلی در سالهایی که پشت سر گذاشتیم، تلاش زیادی انجام داد که عنصر ملت و ملیت را کمرنگ و عناصر دیگری را جایگزین آنها کند. اما این جنگ به ما و آنها نشان داد که دست آخر فقط ایرانیان برای ایران باقی میمانند. اشتباه نکنید، اهمیت داشتن ایران برای ایرانیان، به معنای ملیگرایی افراطی و رفتن به سمت نژادپرستی نیست
فرارو – محسن صالحیخواه؛ چند ماه قبل با یکی از دیپلماتهای پیشین و سالخورده مصاحبه میکردم. در میان صحبتهایش، در واکنش به جملهای که گفته بود، گفتم: «یعنی میگویید ایران اولویت اول است؟» او جواب داد: «نه پسرم، ایران تنها انتخاب است.» این جمله خیلی وقتها در سرم میچرخد. این جنگ ۱۲ روزهای که پشت سر گذاشتیم، معنای این کلمات را بیشتر به من نشان داد. ایران مهم است. خانهای که تلاش میکنیم در آتش نسوزد.
یک جریان تندروی داخلی در سالهایی که پشت سر گذاشتیم، تلاش زیادی انجام داد که عنصر ملت و ملیت را کمرنگ و عناصر دیگری را جایگزین آنها کند. اما این جنگ به ما و آنها نشان داد که دست آخر فقط ایرانیان برای ایران باقی میمانند. اشتباه نکنید، اهمیت داشتن ایران برای ایرانیان، به معنای ملیگرایی افراطی و رفتن به سمت نژادپرستی نیست؛ به این معناست که مسئولیت اول ما در برابر مردم و کشور خودمان است. وقتی بحران رخ میدهد، هیچ کس قرار نیست به جای ما مقابل دشمن یا بحرانها بایستد. این ایستادگی هم با پیوستگی حلقههای این زنجیره امکان پیدا میکند، نه با جدا بودن حلقهها.
ساختار سیاسی در این موضوع مسئولیت اصلی را دارد. تقسیم کردن مردم به خودی و غیرخودی، مومن و غیرمومن، انقلابی و غیرانقلابی از سوی تریبونداران، اقدامی نادرست است. در این چند روز موجی در شبکههای اجتماعی ایجاد شد و حتی امام جمعه تهران هم در خطبههای هفته گذشته نیز به آن پرداخت که درباره موضوع امت – ملت بود. تذکردهندگان که بیشتر هم مربوط به جریان تندرو بودند، میگفتند دوگانه امت – ملت ایجاد نکنید. در حالی که وجود چنین دوگانهای، اتفاقا بیشتر مرهون اندیشه آنان است.
هیچ وقت فراموش نمیکنم امیرحسین ثابتی نماینده جوان این روزهای مجلس، سال ۱۳۹۸ در حالی که مجری شبکه افق بود، این متن را در توئیتر نوشت: «مرگ بر آن مرز و معیاری که مرا به خاطر به دنیا آمدن در سرزمینی که در آن عراقچی و ظریف و روحانی و بنی صدر و ... به دنیا آمده اند "آشنا" با آنها میداند اما شیرمردان فاطمیون را چون چند کلیومتر آن طرفتر به دنیا آمده اند "غریبه" به من حساب میکند.» او از دو هشتگ مرگ بر ناسیونالیسیم و امت واحده برای این توئیت استفاده کرد.
وقتی آنها را بشناسیم، از این اظهاراتشان تعجب نمیکنیم. آبشخور فکری آنها که به جریانی خاص و فرعی از حوزه متصل است و جلوه آن تا سالها در جریان پایداری و حالا بیشتر در جریان موسوم به آکادمی دیده میشود، غیر از این اقتضا نمیکند؛ جریانی که از سال ۱۳۸۴ اگر چه پرفراز و نشیب، اما همواره نفوذ و قدرت زیادی داشته. هرچند گاهی – مثل جلوگیری از ابلاغ قانون مسئلهدار حجاب در سال ۱۴۰۳ – با دستانداز مواجه شده است. بنابراین، حتی اگر امروز صحبتی از دوگانه امت – ملت میشود، واکنشی به سالها اندیشهورزی و اقدامات این جریانهاست. اگر نه، کیست که نداند ما هم مانند دیگر مسلمانان و جامعه جهانی، درباره بسیاری مسائل – از نسلکشی در غزه تا کشتار غیرنظامیان در اوکراین و زندگی مردم افغانستان زیر یوغ طالبان - مسئولیت انسانی و اخلاقی داریم؟
مسئله این است که قبل از هر مسئولیت دیگری، مسئولیت ما آن ۹۰ میلیون نفری هستند در ایران زندگی میکنند. میلیونها تبعه غیرمجاز که تبعات اقتصادی و امنیتی برای کشور دارند، یا درگیر شدن در پروندهها و سیاستهایی به ایران ضربه بزند، اقداماتی نادرست است. باید به این موضوع توجه کنیم که قرار نیست به خاطر احساس مسئولیتهای دیگر، ایران و زندگی ایرانیان را هزینه کنیم.