ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۱۹۳۱

کالبدشکافی روانی رئیس‌جمهور آمریکا؛ چرا ترامپ وارد جنگ شد؟

کالبدشکافی روانی رئیس‌جمهور آمریکا؛ چرا ترامپ وارد جنگ شد؟

ویژگی‌های شخصیتی رئیس‌جمهور آمریکا از جمله اجتناب از ظاهر شدن به‌عنوان فردی ضعیف، تاثیر عمیقی بر تصمیم‌گیری‌های او در قبال ایران داشته است. در همین ارتباط، برخی واکنش‌های ترامپ نشان‌دهنده ناتوانی در پذیرش اطلاعاتی است که با تصویر ذهنی او از قدرت و کنترل هم‌خوانی ندارد.

تبلیغات
تبلیغات

«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در جهان بیش از همه چیز به اظهارات متناقض و تغییر لحن و محتوا به صورت لحظه‌ای معروف است. 

به گزارش ایرنا، ترامپ به دلیل سبک گفتاری و رفتاری متمایز خود، موضوع بحث‌های گسترده‌ای در حوزه روان‌شناسی سیاسی بوده است. اظهارات متناقض، تغییر مداوم مواضع و آنچه رسانه‌های آمریکایی به‌ویژه در ارتباط با سیاست‌های او در قبال ایران به‌عنوان «دروغ‌گویی» توصیف می‌کنند، از ویژگی‌های بارز او توصیف می‌شود. 

این نوشتار با بهره‌گیری از منابع علمی و رویکردهای روان‌شناختی، به تحلیل شخصیت و رفتار دونالد ترامپ می‌پردازد و به‌طور خاص بر الگوهای رفتاری او در زمینه سیاست خارجی، به‌ویژه در رابطه با ایران، متمرکز است. 

این تحلیل بر پایه مفاهیم روان‌شناسی شخصیت مانند اختلال شخصیت خودشیفته (NPD)، روان‌شناسی سیاسی و تحلیل گفتمان انتقادی استوار است و به بررسی تأثیر این ویژگی‌ها بر تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اظهارات متناقض او می‌پردازد. 

ویژگی‌های روان‌شناختی دونالد ترامپ

بسیاری از روان‌شناسان و روان‌پزشکان، رفتارهای ترامپ را با معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) در تطابق دانسته‌اند. اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) یک اختلال شخصیت است که با الگوی طولانی‌مدت احساسات اغراق‌شده از اهمیت خود، نیاز مفرط به تحسین و کاهش توانایی همدلی با احساسات دیگران مشخص می‌شود. 

بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-۵)، ویژگی‌های NPD شامل نیاز شدید به تحسین، احساس برتری غیرواقعی، ناتوانی در همدلی و واکنش شدید به انتقاد است. این ویژگی‌ها در رفتارهای عمومی و سیاسی ترامپ، به‌ویژه در اظهارات متناقض او، مشهود است. 

نیاز به تحسین و توجه مداوم

ترامپ به‌طور مداوم به دنبال جلب توجه و تحسین است. او اغلب خود را «بهترین رئیس‌جمهور تاریخ آمریکا» توصیف کرده و در سخنرانی‌ها و پست‌های شبکه‌های اجتماعی، مانند «تروث سوشال» (Truth Social) به تعریف از دستاوردهای خود می‌پردازد. 

این نیاز به تحسین در اظهارات او درباره ایران نیز دیده می‌شود. به‌عنوان مثال، در ژوئن ۲۰۲۵، او ابتدا اعلام کرد که قصد ورود به درگیری‌های ایران را ندارد اما چند روز بعد ادعا کرد که تأسیسات هسته‌ای ایران را «کاملاً نابود» کرده است. این تغییر سریع مواضع می‌تواند به تلاش برای جلب توجه و نمایش قدرت نسبت داده شود، حتی اگر اطلاعات واقعی با ادعاهای او هم‌خوانی نداشته باشد. 

احساس برتری و ناتوانی در پذیرش انتقاد

احساس برتری غیرواقعی به عنوان یکی دیگر از ویژگی‌های کلیدی NPD، در رفتارهای ترامپ مشهود است. او اغلب گزارش‌های اطلاعاتی یا رسانه‌ای را که با دیدگاه‌هایش مغایرت دارند رد می‌کند. به‌عنوان مثال، زمانی که اداره اطلاعات ملی آمریکا اعلام کرد ایران قصد ساخت سلاح هسته‌ای ندارد، ترامپ به‌سادگی این گزارش را «اشتباه» خواند. 

این واکنش نشان‌دهنده ناتوانی او در پذیرش اطلاعاتی است که با تصویر ذهنی او از قدرت و کنترل هم‌خوانی ندارد. همچنین، واکنش‌های تند او به انتقادات، مانند سرزنش ایران به دلیل «عدم صداقت» در حالی که خود بیش از چهل هزار دروغ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش گفته است، نشان‌دهنده حساسیت بیش از حد به انتقاد است. 

احتیاج به نمایش قدرت و ناتوانی در همدلی

ناتوانی در همدلی به عنوان یکی دیگر از ویژگی‌های مرتبط با NPD، در سیاست‌های خارجی ترامپ، به‌ویژه در قبال ایران، دیده می‌شود. 

اظهارات او درباره ایران، از تهدید به «نابودی کامل» تا پیشنهاد مذاکره در عرض چند روز، نشان‌دهنده فقدان درک عمیق از پیامدهای انسانی و ژئوپلیتیکی این مواضع است. 

این رفتار ممکن است به تمایل او برای نمایش قدرت به جای توجه به پیچیدگی‌های روابط بین‌الملل مرتبط باشد. 

تحلیل گفتمان انتقادی و اظهارات متناقض

تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) رویکردی بین‌رشته‌ای در مطالعات زبان، جامعه‌شناسی و ارتباطات است که به بررسی چگونگی بازتولید قدرت، سلطه، نابرابری و ایدئولوژی در زبان می‌پردازد. 

در این چارچوب، زبان صرفا وسیله‌ای برای انتقال اطلاعات نیست بلکه ابزاری برای اعمال قدرت و کنترل اجتماعی است. تحلیل‌گران گفتمان انتقادی ساختارهای زبانی، سبک‌های گفتار، انتخاب واژگان و انسجام متنی را بررسی می‌کنند تا نشان دهند چگونه زبان در خدمت منافع گروه‌های خاص قرار می‌گیرد و چگونه واقعیت‌های اجتماعی از طریق آن شکل می‌گیرند یا پنهان می‌مانند. 

تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) چارچوب مفیدی برای بررسی اظهارات متناقض ترامپ است. بر این اساس، گفتارهای ترامپ در جریان بحران مناسبات ایران-آمریکا در مقطع ۲۰۲۰-۲۰۱۹ طبق این مدل تحلیلی، نشان‌دهنده استفاده از زبان برای اعمال قدرت و شکل‌دهی به روابط قدرت است. 

این مطالعه نشان می‌دهد که ترامپ از زبان برای ایجاد یک تصویر دوقطبی از «ما» (آمریکا و متحدانش) در برابر «آن‌ها» (ایران) استفاده می‌کند، که این امر به زعم ترامپ به توجیه اقدامات نظامی و سیاسی او کمک می‌کند. 

استفاده از زبان برای اعمال فشار روانی

در گیر و دار جنگ ایران و اسرائیل در ژوئن ۲۰۲۵، ترامپ در «تروث سوشال» پستی منتشر کرد که در آن مدعی شد ایالات متحده محل استقرار رهبر انقلاب را در ایران می‌داند و اما قصدی را درباره این «هدف آسان» ندارد! 

این نوع اظهارات نه‌تنها برای ایجاد ترس و سردرگمی در طرف مقابل طراحی شده، بلکه به‌منظور جلب توجه پایگاه هواداران داخلی او است. با این حال، تناقض در این اظهارات زمانی آشکار می‌شود که او چند روز بعد، از صلح با ایران سخن می‌گوید و حتی احتمال امضای توافق را مطرح می‌کند. این نوسانات گفتاری نشان‌دهنده استراتژی‌ای است که به جای منطق سیاسی، بر تأثیر روانی و رسانه‌ای متمرکز است. 

تناقضات و تأثیر آن بر اعتبار

اظهارات متناقض ترامپ مانند ادعای «نابودی کامل» تأسیسات هسته‌ای ایران در حالی که گزارش‌های اطلاعاتی آمریکا نشان‌دهنده آسیب با میزان مشخص برای این تأسیسات بود، به کاهش اعتبار او منجر شده است. 

این تناقضات، که از سوی دستگاه دیپلماسی ایران به‌عنوان «بازی‌های روانی و رسانه‌ای» توصیف شده‌اند، نشان‌دهنده تلاش او برای کنترل روایت عمومی است، حتی اگر این روایت با واقعیت هم‌خوانی نداشته باشد. 

این رفتار با مفهوم «روان‌پریشی مشترک» (یک اختلال روان‌پزشکی نادر است که در آن علائم روان‌پریشی، به‌ویژه باورهای هذیانی، از یک فرد به فرد دیگر منتقل می‌شود.) که توسط‌بندی «ایکس. لی» روان‌پزشک قانونی، مطرح شده، هم‌خوانی دارد. لی معتقد است که رفتارهای ترامپ می‌تواند به عنوان بخشی از یک «همزیستی خودشیفتگی» با هوادارانش دیده شود که در آن او و پایگاه رای به‌طور متقابل یکدیگر را تقویت می‌کنند. 

روان‌شناسی سیاسی و تصمیم‌گیری در قبال ایران

تصمیم‌گیری‌های ترامپ در قبال ایران، به‌ویژه حمله به تأسیسات هسته‌ای، نشان‌دهنده ترکیبی از انگیزه‌های شخصی و استراتژی‌های سیاسی است. 

بر اساس گزارش «نیویورک تایمز» تصمیم او برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، پس از فشارهای اسرائیل و در حالی گرفته شد که او ابتدا از درگیری فاصله گرفته بود. این تغییر سریع موضع می‌تواند به ویژگی‌های روان‌شناختی او از جمله تمایل به نمایش قدرت و اجتناب از ظاهر شدن به‌عنوان فردی ضعیف، نسبت داده شود. 

تأثیر فشارهای خارجی

ترامپ تحت فشارهای متعددی از سوی اسرائیل و پایگاه داخلی خود (MAGA) قرار داشت. مقامات اسرائیلی از جمله «یوآو گالانت» وزیر جنگ پیشین اسرائیل، به‌طور علنی از آمریکا خواستند که در تخریب تأسیسات هسته‌ای ایران مشارکت کند. 

این فشارها، همراه با نیاز ترامپ به حفظ تصویر «قوی» در برابر هوادارانش، ممکن است به تصمیم او برای انجام حملات منجر شده باشد. با این حال، اظهارات بعدی او درباره صلح و مذاکره نشان‌دهنده تلاش برای کاهش انتقادات داخلی است. 

تأثیر ویژگی‌های شخصیتی بر سیاست خارجی

ویژگی‌های شخصیتی ترامپ، به‌ویژه تمایل به نمایش قدرت و اجتناب از ظاهر شدن به‌عنوان فردی ضعیف، تأثیر عمیقی بر تصمیم‌گیری‌های او در قبال ایران داشته است. 

بر اساس مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۰ در مجله «روانشناسی سیاسی» (Political Psychology)، رهبران با ویژگی‌های خودشیفتگی اغلب تصمیمات سیاست خارجی خود را بر اساس نیاز به تأیید و نمایش اقتدار و نه تحلیل‌های استراتژیک عمیق اتخاذ می‌کنند. 

در مورد ایران، تصمیمات ترامپ مانند خروج از توافق هسته‌ای (برجام) در سال ۲۰۱۸ و اعمال سیاست فشار حداکثری، نشان‌دهنده این تمایل است. 

این سیاست‌ها، که با هدف تضعیف ایران طراحی شده بودند، اغلب با اظهارات متناقض همراه بودند. به‌عنوان مثال، او در سال ۲۰۱۹ ایران را تهدید به «نابودی کامل» کرد اما همزمان پیشنهاد مذاکره «بدون پیش‌شرط» داد. یا در ماه‌های اخیر وی همزمان به دنبال مذاکره با ایران و صلح بود اما در میانه مذاکرات به ایران حمله کرد. این نوسانات، به گفته تحلیل‌گران، به سردرگمی در سیاست خارجی آمریکا منجر شده و اعتبار آمریکا را در صحنه بین‌المللی کاهش داده است. 

تأثیر روان‌شناختی بر پایگاه هواداران

یکی از جنبه‌های کلیدی رفتار ترامپ، توانایی او در حفظ پایگاه هوادارانش از طریق اظهارات اغراق‌آمیز و متناقض است. 

بر اساس نظریه «هویت اجتماعی» تاجفل و ترنر (۱۹۷۹)، افراد به گروه‌هایی که هویتشان را تقویت می‌کنند، وفاداری نشان می‌دهند. اظهارات جسورانه و گاه غیرواقعی ترامپ، مانند ادعای «نابودی کامل» تأسیسات هسته‌ای ایران، برای هوادارانش که به دنبال تصویر یک رهبر قوی هستند، جذاب است. 

این رفتار به‌ویژه در پلتفرم‌هایی مانند تروث سوشال که او کنترل بیشتری بر روایت دارد، تقویت می‌شود. به‌عنوان مثال، پست‌های او در ژوئن ۲۰۲۵ درباره ایران که از تهدید به مذاکره تغییر جهت داد، به‌گونه‌ای طراحی شده بود که هم قدرت او را به نمایش بگذارد و هم از انتقادات احتمالی مبنی بر جنگ‌طلبی اجتناب کند. 

تحلیل روان‌شناختی اظهارات متناقض

اظهارات متناقض ترامپ را می‌توان از منظر روان‌شناسی شناختی و نظریه‌های تصمیم‌گیری نیز تحلیل کرد. 

بر اساس مدل «نظریه چشم‌انداز» کانمن و تورسکی (۱۹۷۹)، افراد در شرایط‌عدم اطمینان، تصمیماتی می‌گیرند که بیشتر به کاهش ریسک‌های شخصی منجر شود تا حداکثر کردن منافع جمعی. در مورد ترامپ، اظهارات متناقض او می‌تواند تلاشی برای کاهش ریسک‌های سیاسی باشد. 

به‌عنوان مثال، ادعای «نابودی تأسیسات هسته‌ای ایران» در ژوئن ۲۰۲۵، در حالی که گزارش‌های اطلاعاتی آمریکا نشان‌دهنده آسیب محدود بود، می‌تواند تلاشی برای نمایش موفقیت به هواداران داخلی و متحدان خارجی مانند اسرائیل باشد. اما وقتی این ادعاها با انتقادات داخلی مواجه شد، او به‌سرعت مواضع خود را تغییر داد و از مذاکره سخن گفت. 

دروغ‌گویی یا تحریف واقعیت؟ 

یکی از موضوعات بحث‌برانگیز در تحلیل روان‌شناختی ترامپ، تمایل او به ارائه اطلاعات نادرست است. 

«واشنگتن‌پست» در گزارشی اعلام داشت که ترامپ در طول ریاست‌جمهوری اول خود بیش از ۳۰ هزار ادعای نادرست یا گمراه‌کننده مطرح کرده است. این رفتار، که برخی آن را «دروغ‌گویی پاتولوژیک» (دروغگویان پاتولوژیک افرادی هستند که نمی‌توانند دروغگویی خود را کنترل کنند.) می‌نامند، ممکن است به ویژگی‌های خودشیفتگی او مرتبط باشد. 

با این حال، روان‌شناسان مانند لی (۲۰۲۰) معتقدند که این رفتار ممکن است کمتر به دروغ‌گویی عمدی و بیشتر به «تحریف واقعیت» مرتبط باشد؛ جایی که فرد واقعیت را به‌گونه‌ای بازسازی می‌کند که با تصویر ذهنی خود از موفقیت هم‌خوانی داشته باشد. در مورد ایران، ادعاهای او درباره «نابودی کامل» تأسیسات هسته‌ای می‌تواند نمونه‌ای از این تحریف باشد، جایی که او واقعیت را به نفع تصویر خود بازسازی می‌کند. 

پیامدهای روان‌شناختی و ژئوپلیتیکی

اظهارات متناقض و رفتارهای ترامپ پیامدهای گسترده‌ای برای منطقه خاورمیانه داشته است. از منظر روان‌شناسی سیاسی، این رفتارها می‌توانند به افزایش تنش‌های منطقه‌ای منجر شوند. به‌عنوان مثال، تهدیدات او علیه ایران، همراه با اقدامات نظامی مانند حمله به تأسیسات هسته‌ای، می‌تواند به واکنش‌های غیرقابل‌پیش‌بینی از سوی ایران منجر شود. 

تأثیر بر ثبات منطقه‌ای

سیاست‌های ترامپ، به‌ویژه در قبال ایران، به بی‌ثباتی منطقه‌ای دامن زده است. حمایت او از اسرائیل در حملات به تأسیسات ایران، همراه با اظهارات متناقض درباره مذاکره، به افزایش تنش‌ها در خاورمیانه منجر شده است. بر اساس گزارش شورای روابط خارجی (۲۰۲۵)، این اقدامات به‌ویژه با توجه به احتمال دخالت بازیگرانی مانند انصارالله یمن و حزب‌الله لبنان خطر درگیری گسترده‌تر در منطقه را افزایش داده است. 

تأثیر بر پایگاه داخلی

در داخل آمریکا، اظهارات متناقض ترامپ به حفظ پایگاه هوادارانش کمک کرده، اما همزمان به قطبی‌سازی سیاسی دامن زده است. 

 نظرسنجی گالوپ در ژوئن ۲۰۲۵ می‌گوید ۳۶درصد از آمریکایی‌ها از سیاست خارجی او در قبال ایران حمایت می‌کنند، اما این حمایت عمدتا از سوی پایگاه MAGA است. این قطبی‌سازی می‌تواند به کاهش انسجام ملی در سیاست خارجی منجر شود. 

نتیجه

بسیاری از روان‌شناسان و تحلیلگران سیاسی مانند «مری ترامپ» خواهرزاده رئیس‌جمهوری و روان‌شناس بالینی، به ویژگی‌های خودشیفتگی در شخصیت ترامپ اشاره کرده‌اند. 

او در کتابش با نام «بسیار زیاد و همیشه ناکافی» (Too Much and Never Enough)، به نیاز شدید ترامپ به تأیید و توجه عمومی اشاره می‌کند. 

این ویژگی باعث می‌شود که او اغلب اظهاراتی اغراق‌آمیز یا جنجالی مطرح کند تا در مرکز توجه باقی بماند، حتی اگر این اظهارات با واقعیت یا سخنان قبلی‌اش تناقض داشته باشند. 

تحلیل روان‌شناختی دونالد ترامپ نشان می‌دهد که اظهارات متناقض او به‌ویژه در قبال ایران، نتیجه ترکیبی از ویژگی‌های شخصیتی مانند خودشیفتگی، نیاز به تحسین و ناتوانی در همدلی است. 

این ویژگی‌ها، همراه با استراتژی‌های گفتمانی برای جلب توجه و اعمال فشار روانی، به تصمیم‌گیری‌های غیرمنسجم و گاهی غیرقابل‌پیش‌بینی منجر شده است. 

تحقیقات انجام شده نشان می‌دهند که رفتارهای او نه‌تنها به اعتبار آمریکا در صحنه بین‌المللی آسیب زده، بلکه به بی‌ثباتی منطقه‌ای نیز دامن زده است. 

در کل باید گفت که اظهارات متناقض ترامپ تأثیرات منفی بر دیپلماسی بین‌المللی داشته است. به گفته جوزف نای (۲۰۲۰)، نظریه‌پرداز قدرت نرم، اعتبار یک کشور در روابط بین‌الملل به توانایی آن در ارائه روایت‌های منسجم و قابل‌اعتماد بستگی دارد. تناقضات مکرر ترامپ، مانند تغییر از تهدید به مذاکره در قبال ایران، اعتماد کشورهای دیگر را به آمریکا کاهش داده است. 

منابع: 

Behavioralpsycho: A psychological analysis of Donald Trump

Abc news: Trump escalates pushback on early Pentagon analysis of Iran nuke sites damage

Sky news: Trump's words designed to stoke tension, confuse and apply intense pressure on Iran

Nytimes: With Military Strike His Predecessors Avoided, Trump Takes a Huge Gamble

Kci: A Critical Discourse Analysis of Donald Trump’s Speeches during the ۲۰۱۹/۲۰۲۰ American-Iranian Crisis

Scientific american: The ‘Shared Psychosis’ of Donald Trump and His Loyalists

Jerusalem Post: Behind Trump's sudden shift on Iran: A psychological dive into his leadership style - analysis

Ny times: Shifting Views and Misdirection: How Trump Decided to Strike Iran

Online library: Empirical Correlates of Cosmopolitan Orientation: Etiology and Functions in a Worldwide Representative Sample

Macmillan: The Dangerous Case of Donald Trump

Fnac: Too Much and Never Enough

Forbes: Trump’s Approval Rating Lower Than This Point In His First Term

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات