همگرایی شرق جهان؛ پیام استراتژیک تهران از پکن

حضور پزشکیان در کنار رهبران چین و روسیه در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین و بعد از آن مراسم رژه نظامی ارتش چین، پیامی نمادین مخابره کرد. این پیام که جمهوری اسلامی ایران در برابر تلاشهای غرب برای فشار و اهرمهای ادعایی دست بسته نیست و این فشارها با پاسخ منفی قدرتهای دیگر جهان روبهرو است.
رئیسجمهوری کشورمان پیش از ظهر دیروز به وقت محلی پکن، در مراسم رژه نیروهای مسلح چین که به مناسبت هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم برگزار شد، شرکت کرد.
به گزارش ایران، در این مراسم جدیدترین تجهیزات و تسلیحات ارتش چین به نمایش درآمد. علاوه بر مسعود پزشکیان، رهبران ۲۵ کشور دیگر جهان از جمله روسیه و کره شمالی نیز دیگر میهمانان این آیین بودند.
شرکت در این آیین و حضور در مراسم رژه ارتش چین، آخرین برنامه رئیسجمهوری اسلامی ایران در سفر به چین بود. پزشکیان در سفر چهار روزه به چین، ابتدا در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای حضور یافت و در حاشیه این اجلاس به گفتوگو با همتایان خارجی خود از جمله «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه، «شهباز شریف» نخستوزیر پاکستان، «امامعلی رحمان» رئیسجمهوری تاجیکستان و «رجیب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه نشست.
با پایان اجلاس «سران سازمان همکاری شانگهای»، اجلاس «شانگهای پلاس» برگزار شد که نشستی بود با حضور سران کشورهایی که عضو رسمی سازمان همکاری شانگهای نیستند. این دو نشست در سطح سران در شهر «تیانجین» چین برگزار شد.
پس از آن بود که پزشکیان به دعوت «شی جین پینگ» رئیسجمهوری چین، با قطار، شهر تیانجین را به مقصد پکن، پایتخت چین ترک کرد تا علاوه بر دیدار دوجانبه با همتای چینی، در جمع ایرانیان مقیم چین نیز حضور یابد.
تفاهم ایران و چین برای اجرای توافقات
پزشکیان در پکن، پیش از حضور در مراسم رژه نیروهای مسلح چین، با «هوانگ هو» عضو دائم حزب کمونیست چین دیدار و گفتوگو کرد. در جریان این دیدار، رئیسجمهوری اسلامی ایران با اشاره به اهمیت همکاریهای چندجانبه، سازمان همکاری شانگهای را «ابزاری مؤثر برای مقابله با یکجانبهگرایی» توصیف و تصریح کرد: «بشریت تشنه عدالت، انصاف و رعایت قانون است. تمدن جهانی متکی بر تاریخ و فرهنگ کهن کشورهایی چون ایران و چین است و در پرتو این تمدنها، ملتها میتوانند زندگی سرافرازانهای داشته باشند.»
رئیسجمهوری کشورمان تأکید کرد: «باید در برابر زورگویی و قلدری کشورهایی که خواهان روابط دوستانه ما نیستند، ایستادگی کرد.»
پزشکیان در ادامه با بیان این جمله، طرف چینی را به پیگیری مباحث مطرح شده در دیدارش با شی جین پینگ دعوت کرد و گفت: «جمهوری اسلامی ایران آماده اجرای توافقات و عملیاتی کردن آنهاست.»
رئیسجمهوری ابراز امیدواری کرد «با تشکیل کارگروه مشترک، توافقات میان دو کشور به سرعت اجرایی شود؛ زیرا حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی بر توسعه روابط با چین» تأکید داشته و پزشکیان را به پیگیری این موضوع مأمور کردهاند.
«هوانگ هو» نیز با قدردانی از ارزیابی مثبت رئیسجمهوری ایران نسبت به نشست اخیر سازمان همکاری شانگهای در تیانجین، گفت: «آماده عملیاتی کردن تفاهمات شما با شی جین پینگ هستیم.»
عضو دائم حزب حاکم چین این قول را هم داد که «چین همانگونه که در گذشته از ایران حمایت کرده است، اکنون نیز در موضوعات مرتبط با حاکمیت و منافع ملی در کنار ایران خواهد بود.»
وی همچنین با اشاره به تمایل جدی دو طرف برای توسعه همکاریهای عملی افزود: «آنچه رئیسجمهوری چین به شما وعده دادهاند، قطعاً عملی خواهد شد. باید همکاریهای چندجانبه تقویت شود.» «هو» به این نکته هم اشاره کرد که از حمایت ایران نسبت به ابتکار حکمرانی جهانی که از سوی شی جین پینگ مطرح شده قدردانی میکند.
این مقام ارشد حزب حاکم چین افزود: «چین از اعتبار سازمان ملل و نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم حمایت کرده و قلدرمآبی را مردود میداند. چین و ایران در این زمینه دیدگاههای مشترکی دارند و این اشتراک نظر زمینه را برای توسعه همکاریها تسهیل میکند.»
چرا سفر چین مهم بود؟
سفر رئیسجمهوری روز گذشته و پس از برگزاری مراسم رژه نیروهای مسلح چین به پایان رسید و پزشکیان از پکن عازم تهران شد؛ سفری که در بستری از تحولات بینالمللی حساس انجام شد.
در روزهای اخیر، تروئیکای اروپا (انگلیس، فرانسه و آلمان) تصمیم به فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران گرفت، اقدامی که بهانه آن، نگرانیهای ادعایی درباره فعالیتهای هستهای ایران عنوان شد. اما به رغم این ادعاها، این اقدام سه کشور اروپایی در واقع تلاشی برای افزایش فشار بر تهران است، اما این اقدام زیادهخواهانه با واکنش هماهنگ دو قدرت شرقی یعنی چین و روسیه مواجه شد.
این دو کشور که از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند، نهتنها به صورت جداگانه، بلکه در نامهای مشترک با جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت، مخالفت خود را با فعالسازی مکانیسم ماشه اعلام کردند. چین و روسیه در این نامهها تأمین منافع ایران تاکید کردند.
در چنین فضایی، حضور پزشکیان در کنار رهبران چین و روسیه در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین و بعد از آن مراسم رژه نظامی ارتش چین، پیامی نمادین مخابره کرد. این پیام که جمهوری اسلامی ایران در برابر تلاشهای غرب برای فشار و اهرمهای ادعایی دست بسته نیست و این فشارها با پاسخ منفی قدرتهای دیگر جهان روبهرو است.
همراهی ایران با چین و روسیه، دو قدرتی که به طور فزاینده در برابر یکجانبهگرایی غرب ایستادگی میکنند، پیامی روشن داشت: جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر متحدان خود، قادر به مقاومت در برابر فشارهای سیاسی و اقتصادی خواهد بود. تأکید سران چین و روسیه، از پوتین تا شی و عضو ارشد حزب حاکم چین، گواهی بر این سخن است.
از سویی، حضور پزشکیان در رویدادهایی که در چین برگزار شد، بویژه در کنار نمایش قدرت نظامی چین و گفتوگوهای سطح بالا با رهبران کشورهای عضو شانگهای، نشان دهنده عزم ایران برای تقویت بلوک شرقی برای مقابله با یکجانبهگرایی برخی قدرتهای غربی است. سفر پزشکیان در واقع گامی در راستای تحکیم پیوندهای ایران با شرق و ارسال این پیام به غرب بود که تلاشها برای انزوای ادعایی ایران در قالب فعالسازی مکانیسم ماشه، در سایه حمایتهای چین و روسیه راه به جایی نخواهد برد.
پزشکیان در تشریح دستاوردهای سفر چین: تصمیمات مهم و استراتژیکی اتخاذ شد
رئیس جمهوری و هیأت همراه، عصر دیروز از پکن به تهران بازگشتند. پزشکیان در فرودگاه مهرآباد در گفتوگو با خبرنگاران، ضمن تشریح دستاوردهای این سفر گفت: «در اجلاس همکاری شانگهای دو جلسه مهم برگزار شد. اولین جلسه، اجلاس اصلی شانگهای بود که ما در آن پیشنهاد تشکیل کمیتهای برای عملیاتی کردن صلح و پیشگیری از تهدیدات میان اعضا را ارائه کردیم. همچنین راهکارهایی برای تسویههای مالی مشترک میان کشورها مطرح شد.»
وی با اشاره به اینکه در دومین جلسه، یعنی اجلاس شانگهای پلاس رؤسای جمهوری و نخستوزیران ۲۴ کشور شرکت داشتند، افزود: «در این اجلاس ما بر صلح مبتنی بر حق و عدالت تأکید کردیم. رئیسجمهوری محترم چین پیشنهاد حکمرانی جهانی ارائه داد که در آن چهارچوبها و قوانین مبتنی بر حق و عدالت رعایت و استانداردهای دوگانه اعمال شود.»
رئیس جمهوری با اشاره به دیدارهای خود با سران دیگر کشورها همچون تاجیکستان، پاکستان و روسیه، گفت که در این «دیدارهای بسیار طولانی» «در زمینه مسائل اقتصادی، علمی، منطقهای، هستهای و اسنپبک به تبادل نظر پرداختیم.»
پزشکیان با اشاره به اینکه «در اجلاس وزرای خارجه ایران، چین و روسیه نیز سندی مشترک در محکومیت اقدامات غیرقانونی سه کشور در موضوع اسنپبک امضا و به شورای امنیت سازمان ملل ارائه شد»، اظهار کرد: «همچنین با رؤسای جمهوری چین و ترکیه تبادلنظر کردیم و تصمیمات مهم و استراتژیکی اتخاذ شد که قرار است از سوی وزرای خارجه، اقتصاد و دفاع پیگیری شود.»
رئیس جمهوری، دیدار با رؤسای جمهوری دیگر کشورها را «فرصتی برای ایجاد تفاهم، همدلی و همراهی» خواند و در توضیح قطعنامه نهایی اجلاس سران شانگهای، گفت: «در این قطعنامه حمله رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا به طور قاطع محکوم شد و همه کشورها آن را برخلاف قوانین و حقوق ملتها دانستند.»
پزشکیان ابراز امیدواری کرد که «سایر توافقات حاصل از این اجلاس در کشور پیگیری شود تا با اجرای آنها، چشمانداز مناسبی در حوزه اقتصاد، امنیت، علم، گردشگری و مسائل اجتماعی با کشورهای همسایه و دیگر کشورهای شرکتکننده ایجاد کنیم.»
رئیس جمهوری در پایان ابراز امیدواری کرد تا «به لطف پروردگار، با قدرت، در برابر یکجانبهگرایی که در واقع قانون زور است، منطق و عدالت را حاکم کنیم.»
شرق گرایی یا غرب گرایی، مسأله این نیست
پرهام پوررمضان؛ پژوهشگر مسائل بینالملل
سیاست نگاه به شرق در ایران همواره بهعنوان مکمل یا جایگزین سیاستهای غربگرایانه مطرح شده و تحت تأثیر شرایط ژئوپلیتیکی و اقتصادی شکل گرفته است. دولتهای مختلف با اهداف متفاوت اقتصادی، سیاسی و امنیتی این سیاست را دنبال کردهاند.
بررسی تشابهات و تمایزات میان دولتها نشان میدهد که هر رئیسجمهوری بر اساس اولویتهای داخلی و بینالمللی مسیر متفاوتی انتخاب کرده است. تحلیل این سیاست نیازمند توجه به سطح تعامل با کشورهای شرقی، بویژه چین و روسیه، و تأثیر آن بر اقتصاد و امنیت ملی است.
در دولت نهم و دهم، نگاه به شرق عمدتاً در قالب مقابله با فشارهای غرب و بهرهبرداری از بازارهای شرق برای صادرات نفت و جذب سرمایهگذاری دنبال شد. سیاست این دولت گرایش قوی به روسیه و چین داشت و تأکید بر استقلال راهبردی ایران برجسته بود. این دوره با رویکرد ایدئولوژیک و تقابلی همراه و کمتر به چهارچوبهای دیپلماتیک بینالمللی پایبند بود. در نتیجه، سیاست نگاه به شرق جنبه امنیتی و مقابله با تحریمها را بیش از فرصتهای اقتصادی برجسته میکرد.
در دولت یازدهم و دوازدهم، نگاه به شرق عمدتاً در چهارچوب یک دیپلماسی متوازن و اقتصادی دنبال شد. هدف اصلی، استفاده از ظرفیت کشورهای شرقی برای توسعه تجارت، جذب سرمایهگذاری و کاهش فشارهای تحریمی بود. این دوره با تأکید بر توافقهای چندجانبه و تعامل اقتصادی با چین، هند و روسیه همراه بود. برخلاف دولتهای پیشین، محور سیاست شرقگرایی کمتر ایدئولوژیک و بیشتر مبتنی بر منافع اقتصادی و توسعه پایدار بود. این دولت توافقهای تجاری و انرژی مهمی با چین و هند امضا و پروژههای مشترک در حوزه نفت، گاز و زیرساخت را پیگیری کرد.
این سیاست همچنین به عنوان مکمل مذاکرات با غرب و تلاش برای کاهش فشار تحریمها عمل میکرد. با این وجود، محدودیتهای داخلی و فشارهای بینالمللی، اجرای برخی پروژهها را با چالش مواجه ساخت. در مجموع، نگاه به شرق در این دوره بیشتر راهبردی و اقتصادی بود تا مقابلهای یا امنیتی، که نقطه تمایز آن با دولتهای پیشین محسوب میشود.
در دولت سیزدهم، نگاه به شرق با تمرکز بر همزمانی اهداف اقتصادی و امنیتی دنبال شد. این رویکرد بیشتر بر توسعه همکاریهای راهبردی با چین و روسیه در حوزه انرژی، زیرساخت و فناوری متمرکز است. هدف اصلی دولت، کاهش فشارهای تحریمی، تأمین امنیت ملی و ایجاد توازن در سیاست خارجی بود. برخلاف دولت روحانی، این سیاست کمتر به دیپلماسی تعادلی با غرب وابسته بود و تأکید بیشتری بر ایجاد اتحادهای راهبردی شرقمحور داشت.
دولت سیزدهم تلاش کرد با امضای توافقهای بلندمدت با چین و روسیه، مسیر همکاری اقتصادی و صنعتی را تثبیت کند. پروژههای مشترک انرژی و زیرساخت، همراه با تمرکز بر فناوری و سرمایهگذاری شرقی، برجستهترین اقدامات این دوره هستند. همچنین، نگاه به شرق بهعنوان ابزاری برای مقابله با فشارهای بینالمللی و تحریمها تقویت شده است. سیاست شرقگرایی در دولت سیزدهم تلفیقی از اهداف اقتصادی، امنیتی و راهبردی است که تمایز اصلی آن با دولت یازدهم و دوازدهم را نشان میدهد.
پیرامون دولت چهاردهم و ارزیابی روند کلی این دولت نسبت به سیاست نگاه به شرق در ایران؛ برای پاسخی جامع هنوز زمان لازم است اما آن طور که از شواهد امر پیداست در دکترین کلی سیاست خارجی ایران در امر سیاستگذاری تغییرات جامعی رخ نداده است حال با تکیه بر این موارد مذکور؛ برای آینده سیاست خارجی ایران در راستای فزاینده یا کاهشی بودن این امر سناریوهایی را به عرصه تحلیل خواهم آورد:
افزایش فزاینده نگاه به شرق؛ «محور شرقی قدرتمند»
در افق پنج ساله، سیاست نگاه به شرق در ایران با شدت فزایندهای ادامه مییابد و کشور به سمت تقویت روابط استراتژیک با چین، روسیه و هند حرکت میکند. تشدید تحریمهای غرب و محدودیتهای اقتصادی ایران، انگیزهای برای افزایش وابستگی به همکاریهای شرقی ایجاد میکند. این روند منجر به امضای قراردادهای گسترده اقتصادی، سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی و توسعه همکاریهای نظامی و فناوری با شرکای شرقی میشود.
ایران با این سیاست، از وابستگی به غرب کاسته و قدرت چانهزنی خود در مذاکرات بینالمللی را افزایش میدهد. پیامدهای این مسیر شامل افزایش نقش ایران در پروژههای اقتصادی منطقهای، مانند شبکههای حملونقل و انرژی در چهارچوب جاده ابریشم و تقویت توان نظامی و انرژی کشور است. در عین حال، این روند میتواند ایران را به یک محور شرقی قدرتمند در منطقه تبدیل کند و موقعیت راهبردی آن را در تعاملات بینالمللی تقویت نماید، در حالی که فشارهای تحریمی غرب بهطور نسبی اثر خود را کاهش میدهند. این سناریو نشان میدهد که ایران با بهرهگیری از ظرفیتهای شرقی، تلاش میکند جایگاه خود را در معادلات جهانی تثبیت و توسعه دهد.
کاهش نگاه به شرق؛ «بازگشت به میانهروی»
در افق پنج ساله، سیاست نگاه به شرق در ایران کاهش مییابد و کشور در مسیر بازنگری و متعادلسازی روابط خارجی خود قرار میگیرد. فشارهای بینالمللی و اقتصادی، همراه با محدودیتها و چالشهای همکاری با کشورهای شرقی، باعث میشود ایران توجه بیشتری به باز کردن فضای تعامل با غرب و همسایگان خود داشته باشد.
در این چهارچوب، قراردادهای سرمایهگذاری و همکاریهای اقتصادی با شرقیها کاهش مییابد و تمرکز بر جذب فناوری، سرمایه و بازارهای غربی و منطقهای افزایش پیدا میکند. سیاست خارجی ایران در این سناریو با هدف کاهش تنشهای بینالمللی و افزایش انعطاف اقتصادی طراحی میشود. پیامدهای این رویکرد شامل بهبود فضای اقتصادی داخلی، کاهش ریسک انزوای بینالمللی و دسترسی به فناوریهای پیشرفته غربی است. کاهش وابستگی به محورهای شرقی، امکان ایجاد توازن در سیاست خارجی را فراهم میکند و ایران را در موقعیت بهتری برای چانهزنی در مذاکرات بینالمللی قرار میدهد. این سناریو نشان میدهد که ایران با اتخاذ رویکرد متعادل، تلاش میکند همزمان منافع اقتصادی و امنیتی خود را حفظ کند و فشارهای خارجی را با انعطاف و دیپلماسی کاهش دهد.
نگاه به شرق نوسانی؛ اما متزلزل «توازن غیرقطعی»
در افق پنج ساله، سیاست نگاه به شرق در ایران نوسانی و غیرقطعی است و کشور در برخی مقاطع به همکاری با شرق تمایل نشان میدهد و در مقاطع دیگر محتاطانه عمل میکند. تغییرات سیاسی داخلی، فشارهای اقتصادی و تحولات منطقهای باعث میشود که اولویتهای سیاست خارجی ایران بهطور موقت تغییر کند.
در این چهارچوب، قراردادها و پروژههای همکاری با کشورهای شرقی مانند چین و روسیه به صورت دورهای تقویت یا کاهش مییابند و ایران همزمان تلاش میکند روابط خود را با غرب و همسایگان متنوع نگه دارد. نتیجه این رویکرد، ایجاد یک سیاست خارجی پراکنده و نوسانی است که به ایران امکان انعطاف و پاسخ به شرایط متغیر بینالمللی را میدهد، اما از شکلگیری یک محور قوی شرق یا غرب جلوگیری میکند.
این نوسانات میتواند پیامدهایی همچونعدم ثبات در پروژههای اقتصادی و سرمایهگذاری، تغییرات کوتاهمدت در همکاریهای نظامی و فناوری و چالش در مدیریت سیاست داخلی و بینالمللی ایجاد کند. در این سناریو، ایران با وجود انعطافپذیری نسبی، با ریسکعدم پیشبینیپذیری و اثر محدود سیاست خارجی مواجه است.
استراتژی مستقل و متوازن؛ «شرقگرایی و غربگرایی همراه با موازنه»
در افق پنج ساله، ایران سیاست نگاه به شرق را بهعنوان بخشی از استراتژی متوازن و مستقل خود حفظ کرده و تلاش میکند میان روابط با شرق و غرب تعادل برقرار کند. در این چهارچوب، همکاری با کشورهای شرقی مانند چین، روسیه و هند محدود و هدفمند است و عمدتاً در حوزههای انرژی، زیرساخت و امنیت انجام میشود، در حالی که روابط دیپلماتیک و اقتصادی با غرب و کشورهای همسایه نیز فعال باقی میماند.
تمرکز ایران بر توسعه داخلی و کاهش وابستگی کامل به هیچ طرفی، امکان انعطاف در مواجهه با تحولات بینالمللی را فراهم میکند. پیامدهای این رویکرد شامل ثبات نسبی در سیاست خارجی، افزایش قدرت چانهزنی در مذاکرات بینالمللی و کاهش ریسک وابستگی تکجانبه به یک محور خاص است.
ایران میتواند از فرصتهای اقتصادی و فناوری هر دو سوی جهان بهره ببرد و در عین حال استقلال استراتژیک خود را حفظ کند. این سناریو نشان میدهد که با اتخاذ سیاست متوازن، کشور همزمان امنیت، توسعه اقتصادی و انعطاف دیپلماتیک خود را ارتقا میدهد و موقعیت خود را در معادلات منطقهای و جهانی مستحکمتر میکند.
در پایان گفتنی است، تحلیل چهار سناریوی آینده سیاست نگاه به شرق در ایران نشان میدهد که مسیر این سیاست بشدت تحت تأثیر فشارهای بینالمللی، تحولات اقتصادی داخلی و تغییرات در روابط کشورهای شرقی قرار دارد. سناریوها از افزایش فزاینده نگاه به شرق تا کاهش و نوسان یا سیاست متوازن متغیر هستند، که هر یک پیامدهای متفاوتی برای امنیت، اقتصاد و قدرت چانهزنی ایران در عرصه بینالمللی دارند.
سناریوی افزایش فزاینده شرق، ایران را به یک محور راهبردی- منطقهای تبدیل میکند، اما وابستگی به شرقیها را افزایش میدهد! ؛ سناریوی کاهش نگاه به شرق، انعطاف اقتصادی و دسترسی به فناوریهای غربی را تقویت میکند، اما میتواند فرصتهای راهبردی شرق را نیز محدود کند. همچنین سناریوی نوسانی، انعطافپذیری دارد اما ثبات سیاسی و اقتصادی را کاهش میدهد؛ و سناریوی متوازن، بیشترین ثبات و استقلال استراتژیک را فراهم میکند.
با توجه به این تحلیل، اتخاذ رویکرد منعطف و متوازن در سیاست خارجی، همراه با برنامهریزی راهبردی برای بهرهگیری همزمان از ظرفیتهای شرقی و غربی، میتواند بهترین گزینه برای مدیریت ریسکها و فرصتهای پنج سال آینده باشد. این رویکرد امکان ارتقای توان اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک ایران را فراهم میآورد و به کشور کمک میکند تا در شرایط پرنوسان جهانی، جایگاه خود را بهطور پایدار و مؤثر تثبیت کند.
بهت غرب از قدرت نظامی چین
به نظر میرسد روایتی که کشورهای غربی درباره توسعه فناورانه چین برای خود تعریف میکردند، ناقص و غلط از آب درآمده است. آنها باور داشتند که چین صرفاً تقلیدکننده فناوریهای غربی بوده، مالکیت معنوی را نقض میکند و موفقیتهایش نتیجه یارانههای عمومی پرهزینه است. اگرچه این روایت همچنان بهرهای از حقیقت دارد، اما بخش اعظم آن دیگر صادق نیست. امروزه چین در زمینههای روباتیک، خودروهای برقی، رآکتورهای هستهای، انرژی خورشیدی، پهپادها، راهآهن پرسرعت و هوش مصنوعی نوآور و پیشتاز است.
ارتش پیشتاز
بر اساس آنچه در رژه نظامی سوم سپتامبر پکن دیدیم، باید فناوری نظامی را نیز به این فهرست اضافه کنیم. دیگر نمیتوانیم بگوییم ارتش آزادیبخش خلق چین عقبتر از دیگران بوده یا اینکه از تجهیزات نظامی خارجی کپیبرداری میکند. چین اکنون نوآوری میکند و پیشتاز است. در این فرآیند، توازن نظامی منطقهای که برای دههها به نفع ایالات متحده و شرکای آن بود، به طور بازگشتناپذیری در حال تغییر است.
رژه روز پیروزی که هشتادمین سالگرد «جنگ مقاومت مردم چین علیه تجاوز ژاپن و جنگ جهانی ضد فاشیسم» را گرامی داشت، نمایشی از قدرت نظامی معاصر چین و نگاهی به آینده آن بود. در گذشته، چین تمایلی به نمایش جدیدترین تجهیزات نظامی خود نداشت، اما در این رویداد، هرچند بهصورت گزینشی، از آنها پرده برداشت.
جنگافزارهایی در تراز جهانی
از جمله نکات برجسته، نمایش هواپیماهایی بود که در ناوگان رو به رشد ناوهای هواپیمابر چین مستقر خواهند شد؛ ناوگانی که در حال حاضر سه کشتی دارد، اما احتمالاً در سالهای آینده حداقل یک ناو هواپیمابر هستهای عظیم و توانمند، مشابه کلاس جرالد فورد نیروی دریایی آمریکا به آن اضافه خواهد شد. چهار نوع جدید از پهپادهای «همراه وفادار» رونمایی شد؛ هواپیماهای بدون سرنشین مخفی که برای پرواز در کنار هواپیماهای سرنشیندار طراحی شدهاند و توسط آنها هدایت میشوند. همچنین حداقل چهار سامانه موشکی زمینی ضدکشتی که پیشتر دیده نشده بودند، به همراه یک زیردریایی بدون سرنشین و اژدرهای جدید به نمایش درآمدند.
این رژه آخرین رونمایی در سالی پرهیجان برای ناظران تشکیلات نظامی-صنعتی چین بود. درست پس از کریسمس ۲۰۲۴، ویدیوها و تصاویر مبهمی در شبکههای اجتماعی از دو هواپیمای جنگی مخفی جدید در حال پروازهای آزمایشی منتشر شد. چند هفته بعد، نشریه نِیوال نیوز گزارش داد که چین در حال ساخت نوع منحصربهفردی از بارجهای مجهز به پلهای جادهای قابل گسترش است که میتوانند به کشتیهای حامل خودرو اجازه دهند بار خود را در سواحل بدون زیرساخت تخلیه کنند.
تصاویر بعدی از آزمایش این بارجها تأیید کرد که آنها به شکلی ایدهآل برای انتقال زرهپوشهای سنگین به ساحل در حمله احتمالی به تایوان مناسب هستند. سپس در اواخر ژانویه، فایننشال تایمز عکسهای ماهوارهای منتشر کرد که نشان میداد چین در حال ساخت یک مرکز فرماندهی نظامی جدید در خارج از پکن بوده که حداقل ۱۰ برابر بزرگتر از پنتاگون است. در ماه می، ۱۲۵ پرنده پاکستان و هند بر فراز کشمیر درگیر نبرد هوایی شدند. نیروی هوایی پاکستان از تجهیزات چینی استفاده کرد که بر اساس شواهد محدود، عملکرد قابلقبولی داشت.
هژمون شرق آسیا
اما باید این نکته را در نظر داشت که پس از ساخت اولین پایگاه خارجی چین در سال ۲۰۱۷، پکن هیچ پایگاه خارجی جدیدی بنا نکرده، سالها با ساخت بمبافکن میانقارهای فاصله دارد و فاقد شبکه اتحاد جهانی مانند ایالات متحده است. هواپیماهای جنگی جدید، بارجهای فرود، پهپادها و سامانههای موشکی که امسال ظاهر شدهاند نیز نشاندهنده تمرکز بیش از حد بر نمایش قدرت جهانی نیستند. آنها عمدتاً جایگاه چین در منطقه خودش را تقویت میکنند. شتاب نظامی چین خصوصاً به ضرر تایوان تمام میشود، زیرا توازن قوا در آن منطقه بیش از پیش به نفع پکن تغییر خواهد کرد.
اخیراً مقالهای در اینترنشنال سکیوریتی - معتبرترین نشریه دانشگاهی مطالعات استراتژیک - منتشر شد که با بررسی روندها به نتایج نگرانکنندهای برای تایپه و آن دسته از آمریکاییها رسید که معتقدند دفاع از تایوان منفعتی حیاتی برای واشنگتن به شمار میرود. در مقالهای با عنوان «دسترسی ممنوع؟ رقابت چین و آمریکا برای برتری نظامی در آسیا»، نیکلاس اندرسون و دِریل پرس استدلال میکنند که در صورت حمله چین برای بازپسگیری تایوان، ستونفقرات قدرت نظامی ایالات متحده در آسیا که عبارتند از هواپیماهای جنگی مستقر در ژاپن و گوام، متحمل خسارات فاجعهبار خواهد شد.
این مقاله مدلی برای خساراتی که طی ۳۰ روز جنگ توسط ذخایر بزرگ و رو به رشد موشکهای کوتاهبرد و میانبرد چین به پایگاههای هوایی ایالات متحده وارد میشود، ارائه میدهد. نتیجهگیری مقاله این بوده که حتی در خوشبینانهترین سناریو، ایالات متحده ۴۵ درصد از نیروی خود را در ماه اول از دست خواهد داد. تأکید بر این نکته ضروری است که این مقاله تنها اثرات موشکهای چینی شلیکشده از پایگاههای زمینی را بررسی میکند و اثر حملات دیگر از سوی نیروی هوایی و دریایی پکن را در نظر نمیگیرد.
اندرسون و پرس پیشنهادهای مختلفی برای چگونگی اصلاح اینعدم توازن رو به رشد توسط ایالات متحده ارائه میدهند، هرچند هیچکدام امیدوارکننده به نظر نمیرسند. نهایتاً آنها اذعان میکنند که احتمالاً بازنگری اساسیتر در استراتژی ایالات متحده لازم باشد. واشنگتن باید ذهنیت خود مبنی بر تسلط نظامی در منطقه را تغییر دهد.
برای پیشیگرفتن از توان نظامی فزاینده چین در شرق آسیا، ایالات متحده میتوانست حضور خود را به طور گستردهای تقویت کند، اما اکنون احتمال کمی برای اتخاذ چنین رویکردی از جانب واشنگتن وجود دارد. حتی اگر واشنگتن بتواند بر انفعال خود فائق بیاید، کدام کشور آسیایی حاضر است که میزبان این همه نیرو باشد و کدامیک تضمین میدهد که خاکش در جنگی علیه چین به عنوان یک پایگاه از سوی آمریکاییها استفاده شود؟
در نهایت، اگر آمریکا بر موانع غلبه کند، چین تقریباً قطعاً با افزایش هزینههای نظامی پاسخ خواهد داد. همانطور که رژه نظامی پکن به جهان یادآوری کرد، یک مسابقه تسلیحاتی اکنون به نفع نقاطقوت پکن خواهد بود، نه واشنگتن. یک تعادل جدید در حال شکلگیری است.
امپراطور دریاها
چین تمایل به داشتن تشکیلات نظامی-صنعتی کاملاً بومی را به روشنی بروز داده و رهبری چین علناً از انگیزه خود برای ساخت یک ارتش درجهیک جهانی تا اواسط قرن سخن گفته است. در زمینه فناوری نیز شواهد حاکی از جاهطلبی جدی است. چین نوسازی خود را از اوایل دهه ۱۹۹۰ کلید زد و از آن زمان، ارتش آزادیبخش خلق احتمالاً سریعترین تحول فناوری را در میان نیروهای نظامی از زمان جنگ جهانی دوم تجربه کرده است. اما سؤال بزرگتر این بوده که چین با این همه قدرت نظامی چه میخواهد؟
یکی از احتمالات این است که چین در حال ساخت نیرویی برای به چالش کشیدن مستقیم ایالات متحده با یک موضع نظامی واقعاً جهانی است. در ماه فوریه، استرالیا طعم تواناییهای جدید چین را چشید؛ در آن زمان، نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق ناوگانی از کشتیهای جنگی را برای دورزدن این قاره فرستاد. این اقدام پیامی مبنی بر افزایش دامنه قدرت نظامی چین بود.
شکی نیست که طی چند دهه گذشته، چین ظرفیت خود را برای استفاده از قدرت نظامی در فواصل طولانی به طور قابلتوجهی افزایش داده است. چین در حال ساخت ناوگان هواپیماهای ترابری استراتژیک قدرتمندی بوده که به آن اجازه میدهد پرسنل و تجهیزات را سریعاً در سراسر جهان جابهجا کند. پکن اخیراً ناوگان سوخترسانی هوایی خود را گسترش داده است.
مدتهاست که چنین ناوگانی ویژگی کلیدی توانایی ایالات متحده برای نمایش قدرت هوایی در سطح جهانی بوده است. اکنون نیز چین دهها کشتی جنگی «آبهای عمیق»، از جمله ناوهای هواپیمابر و کشتیهای پشتیبانی برای نگهداری شناورهای فعال در اختیار دارد که برای عملیات در اقیانوس باز طراحی شدهاند.
فاتح جدید اوراسیا کیست؟
فرشید فرحناکیان؛ دکترای حقوق حوزه نفت و گاز
وقتی ولادیمیر پوتین و شی جینپینگ ۲ سپتامبر ۲۰۲۵ (۱۱ شهریور ۱۴۰۴) در پکن شانهبهشانه ایستادند تا یک توافق بزرگ انرژی را اعلام کنند، پیام آشکار بود. در حاشیه نشست سازمان همکاری شانگهای، دو رهبر توافق الزامآوری را برای ساخت خط لوله قدرت سیبری ۲ رونمایی کردند؛ پروژهای ۱۱ تا ۱۲ میلیارد یورویی که قرار است ۵۰ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی در سال بهمدت ۳۰ سال منتقل کند. این خط لوله که از مغولستان عبور کرده و به شمال چین میرسد، به لحاظ مقیاس همتراز با «نورد استریم ۱» طراحیشده است؛ همان شریان اصلی صادرات گاز روسیه به اروپا در گذشته.
برای کرملین، مراسم امضا یک نمایش حسابشده از ایستادگی بود: روسیه، هرچند زیر فشار تحریمها و طرد از بازارهای غربی، هنوز میتواند شریانهای انرژی خود را بازآرایی کند. پشت این نمایش پیروزمندانه، اما واقعیتی تلختر نهفته است. توافق قدرت سیبری ۲ نشانگر تشدید نامتقارنی در روابط مسکو با پکن است؛ برنده واقعی این معامله چین است، نه روسیه. بدینترتیب چین چنگال خود را بر صادرات روسیه محکمتر میکند و مغولستان بهعنوان دولت ترانزیتی تازه پدیدار میشود.
چرخش اجباری روسیه از اروپا به آسیا
پیش از جنگ اوکراین، اروپا سالانه حدود ۱۵۰ تا ۱۷۰ میلیارد مترمکعب گاز خط لولهای از روسیه وارد میکرد که بخش عمده درآمدهای گازپروم را تشکیل میداد. اکنون این بازار تقریباً ازمیانرفته و جریان فعلی به کمتر از ۲۰ میلیارد مترمکعب در سال کاهش یافته است. ضربه به پایه مالی روسیه شدید بوده: فروش هیدروکربنها پیشتر نزدیک به نیمی از درآمد بودجه فدرال را تشکیل میداد.
در این شرایط، قدرت سیبری ۲ یکتخته نجات برای مسکو است. تنها چین، با اشتهای بیپایان انرژیاش، میتواند حجمی قابلمقایسه با مشتریان اروپایی سابق را جذب کند. این خط لوله همراه با توسعههای قدرت سیبری ۱ (از ۳۸ به ۴۴ میلیارد مترمکعب) و مسیر شرقی (از ۱۰ به ۱۲ میلیارد مترمکعب)، ستون فقرات راهبرد صادراتی جدید روسیه به شرق را میسازد.
این چرخش اما بیشتر از آنکه انتخاب باشد، اجبار است. اروپا بهسرعت بهسوی تأمینکنندگان جایگزین، از الانجی آمریکا تا قراردادهای بلندمدت با قطر، رفته و بازگشت به حجمهای پیش از جنگ دیگر امکانپذیر نیست. درواقع «چرخش به شرق» که مسکو آن را دوراندیشی استراتژیک مینامد، عقبنشینیای است که تحریمها و انزوا تحمیل کردهاند.
برگشتناپذیری جدایی اروپا
بستر استراتژیک گستردهتر، جدایی دائمی اروپا از گاز روسیه است. ظرفیت ۵۰ میلیارد مترمکعبی خط لوله جدید تقریباً برابر با جریان سالانه نورد استریم ۱ است اما مقصد آن بهطور برگشتناپذیر شرق شده است. بروکسل، زخمی از «سلاحسازی انرژی» در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، بهسرعت منابع جایگزین یافته است: واردات الانجی از آمریکا و قطر در اوج قرار دارد، جریان خطوط لوله نروژ افزایش یافته و سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر شتاب گرفته است. حتی اگر جنگ اوکراین فردا پایان یابد، اعتماد به روسیه بهعنوان تأمینکننده ازدسترفته است.
برای سیاستمداران اروپایی، توافق روسیه با چین نشانهای است که این شکاف موقتی نیست بلکه ساختاری است. همبستگی انرژی که زمانی پایه ثبات دانسته میشد، جای خود را به ژئوپلیتیک انرژی داده است؛ جایی که امنیت و همسویی اهمیت بیشتری از قیمت و کارایی دارند.
نتیجه دادن صبر استراتژیک پکن
چین از موضع قدرت وارد این توافق شد. مذاکرات بر سر قدرت سیبری ۲ نزدیک به دو دهه ادامه داشت و بارها به دلیل اختلاف بر سر قیمت و حجم متوقفشده بود. چه چیزی تغییر کرد؟ دست ضعیف روسیه. مسکو که از اروپا راندهشده بود، دیگر امکان دیکته کردن شرایط را نداشت. پکن اما فرصت صبر کردن داشت.
نتیجه، گازی است با قیمتی پایینتر ازآنچه اروپا میپرداخت؛ نشانهای از استیصال روسیه و هزینههای بالای ساخت خط لوله. برای چین، این یک شاهکار دیپلماسی انرژی است: قفلکردن تأمین پایدار و ارزان گاز خط لوله برای دهههای آینده.
اهمیت ژئواستراتژیک این پروژه نیز کم نیست. این خط لوله به چین اجازه میدهد وابستگی به واردات الانجی دریایی را کاهش دهد؛ وارداتی که باید از گلوگاههایی چون تنگه مالاکا عبور کنند، آبراهی که تحت سلطه نیروی دریایی آمریکاست. جریانهای زمینی انرژی از روسیه و آسیای مرکزی، سپری در برابر اختلالات دریایی فراهم میکنند؛ نگرانی محوری در برنامهریزی امنیتی چین. به بیان دیگر، پکن نهتنها گاز ارزان، بلکه عمق استراتژیک انرژی به دست میآورد.
شراکت نابرابر بهجای شراکت استراتژیک
روایت بزرگ مسکو این است که روسیه و چین در حال ساخت نظمی چندقطبی و آزاد از سلطه غرباند. این خط لوله اماعدم توازن زیر پوست این روایت را آشکار میکند. روسیه منابع دارد؛ چین بازار، سرمایه و قدرت چانهزنی. این نامتقارنی تنها عمیقتر خواهد شد. هرچه وابستگی روسیه به تقاضای چین بیشتر شود، نفوذ پکن فراتر از قیمتگذاری امتداد خواهد یافت. این نفوذ ممکن است به امتیازاتی در حوزههای دیگر؛ از همکاری فناورانه تا حضور نظامی در آسیای مرکزی منجر شود. برای همه حرفهای مربوط به برابری، محور انرژی عملاً مسکو را به مدار پکن میکشاند.
برای مغولستان؛ کشوری که اغلب در حاشیه ژئوپلیتیک اوراسیا قرار دارد نیز قدرت سیبری ۲ تغییردهنده بازی است. میزبانی مسیر ترانزیت به معنای دریافت حق عبور، جذب سرمایهگذاری زیرساختی و تقویت موقعیت چانهزنی میان دو همسایه غولآسای خود است. این فرصت اما با خطر همراه است. اقتصاد و سیاست خارجی مغولستان بیش از پیش به محور روسیه و چین گره خواهد خورد و فضای مانور آن کاهش مییابد. همچنین ممکن است مخالفت داخلی شکل گیرد؛ اگر مردم این پروژه را وابستگی بیشتر بدانند نه منفعتی فراگیر، دولت مغولستان باید با دیپلماسی ماهرانه و مدیریت شفاف، از افتادن در نقش یک «راهرو صرف» اجتناب کند.
ساخت قدرت سیبری ۲ احتمالاً پنج تا هفت سال طول خواهد کشید و نخستین تحویلها پیش از ۲۰۳۰ آغاز نخواهد شد. تا آن زمان، روسیه با فشار مالی روبهروست، زیرا خطوط موجود به چین نمیتوانند جایگزین کامل درآمدهای ازدسترفته اروپا شوند. تأمین مالی پروژه نیز در شرایط تحریم، کمبود سرمایه و تورم، چالشبرانگیز خواهد بود.
برای چین، دهه آینده صرف تنوعبخشی به سبد انرژی خواهد شد. تا ۲۰۳۰، پکن میتواند بیش از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب در سال از روسیه وارد کند و آن را با الانجی و تولید داخلی تکمیل نماید. چنین تنوعی، انعطاف و تابآوری در برابر شوکها و حتی تقابل احتمالی با غرب را تقویت میکند.
نقش مغولستان شایسته توجه ویژه است. جغرافیای آن، این کشور را به حلقهای حیاتی بدل میکند؛ اما درعینحال خطر کاهش به «کریدوری صرف» را نیز دارد. اینکه آیا مغولستان میتواند موقعیت ترانزیتی خود را به توسعه واقعی ملی تبدیل کند، به مهارت دیپلماتیک و مدیریت شفاف وابسته خواهد بود.
امضای قدرت سیبری ۲ بیش از یک اعلام پروژه زیرساختی است؛ نشانهای است از اینکه نقشه انرژی جهانی چقدر عمیق تغییر کرده است. اروپا و روسیه که روزگاری در پیوند متقابل بودند، اکنون در مسیرهای واگرا حرکت میکنند. چین و روسیه که زمانی با تردید به یکدیگر مینگریستند، در آغوشی تنگتر فرو میروند؛ هرچند نه بهعنوان برابر و بازیگری تازه، مغولستان، بهعنوان یک کریدور انرژی اوراسیا وارد صحنه میشود.
برای روسیه، این خط لوله نماد بقاست اما بقایی با شرایطی کاهشیافته. برای چین، معاملهای است که هم گاز ارزان و هم امنیت استراتژیک بیشتر به ارمغان میآورد. برای اروپا، تأییدی است که جدایی انرژی از مسکو نهایی شده است.
در تاریخ طولانی خطوط لوله، از معاملات گازی دوران جنگ سرد با اروپای غربی تا پروژههای سیبری امروز، جریان مولکولها همواره فراتر از انرژی بوده است. مسأله، قدرت، اهرم فشار و تغییر موازنه نظم جهانی است. قدرت سیبری ۲ نیز استثنا نیست. این خط لوله پایان یک دوره همبستگی انرژی را اعلام میکند و آغاز دورهای دیگر را که با نامتقارنی، آسیبپذیری و بازآرایی مشخص میشود.