ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۳۹۷۰

ابهام هسته‌ای، ستون فقرات دیپلماسی ریسک در پرونده اتمی ایران

ابهام هسته‌ای، ستون فقرات دیپلماسی ریسک در پرونده اتمی ایران

«در این وضعیت، سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی به بازیگران اصلی تبدیل می‌شوند. آن‌ها مسوولیت مدیریت ریسک و حفظ منافع ملی را برعهده دارند. وظیفه این سرویس‌ها، حراست از «مولفه‌های قدرت» (مانند زیرساخت‌های هسته‌ای، نظامی و سایبری) است و در عین حال به دنبال تضعیف همین مولفه‌ها در طرف مقابل هستند.»

تبلیغات
تبلیغات

علی ودایع کارشناسی مسائل بین الملل در روزنامه اعتماد نوشت: فرآیند پیچیده پرونده اتمی ایران همچنان با سناریوهای به شدت متغیر پیرامون کنش و واکنش ایفای نقش آشکار و پنهان بازیگران ادامه دارد. در شرایطی که دیپلماسی در وقت‌های اضافه همچنان ادامه دارد، تهران و آژانس در قاهره به یک توافق نیم‌بند با اما و اگر رسیده‌اند. می‌توان گفت که امضای توافق همکاری بین ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، پایان مذاکرات طولانی، اتهامات متقابل، پیش‌شرط‌ها و فشارهای فزاینده را نشان می‌دهد. برای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فرصت بازگشت هر چند مشروط بازرسان فراهم شده است. برای ایران، جمهوری اسلامی موفق شده است «بمب‌های ساعتی آویزان» را خنثی کند. 

تشدید فضای ابهام 

موتور محرکه پرونده اتمی ایران منافع و قدرت است. دولت‌ها برای بقا و امنیت خود، همواره به دنبال کسب حداکثر قدرت و در نتیجه، افزایش نفوذ و کنترل بر محیط بین‌المللی هستند. بر این اساس، بازیگران اصلی یعنی ایران، امریکا و اروپا، هر یک با استراتژی‌های خاص خود در حال پیشبرد اهدافشان هستند. در این میان، اسراییل به عنوان یک بازیگر مداخله‌گر به دنبال توسعه تنش است. از سوی دیگر، کشورهای همسایه ایران به عنوان بازیگران حاشیه‌ای همچنان نگران هستند که دود آتش خشم تهران به چشم آن‌ها برود.

ماجرای شلیک به قلب دوحه و سناریوهای احتمالی گسترش تخاصم به قلب استانبول، قاهره یا حتی ریاض چشم‌اندازی مبهم تصویر می‌کند. در فضایی که ترسیم شد، نمی‌توانیم نادیده بگیریم که نبرد ایران و اسراییل با بی‌سابقه‌ترین سطح تقابل در «منطقه خاکستری» ادامه دارد. بازی با «ابهام امنیتی» در میان همه کنش و واکنش‌هایی که با سر و صدای بلند در رسانه‌ها مشاهده می‌کنیم، گم شده است. سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی در غرب آسیا تلاش می‌کنند از مولفه‌های قدرت حراست کنند.

ابهام امنیتی یک استراتژی کلیدی در این منطقه خاکستری است. هر دو طرف تلاش می‌کنند تا مسوولیت کامل اقدامات خود را به عهده نگیرند یا آن را به صورت غیرمستقیم انجام دهند. شاید بتوان گفت که به شکل خواسته یا ناخواسته حالا سازمان اطلاعات ترکیه «میت» هم با «موساد» وارد نبرد شده است. وضعیت آنچنان پیچیده است که سایه بی‌ثباتی بر دیپلماسی کشورهای منطقه سنگینی می‌کند. در این وضعیت، سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی به بازیگران اصلی تبدیل می‌شوند.

آن‌ها مسوولیت مدیریت ریسک و حفظ منافع ملی را برعهده دارند. وظیفه این سرویس‌ها، حراست از «مولفه‌های قدرت» (مانند زیرساخت‌های هسته‌ای، نظامی و سایبری) است و در عین حال به دنبال تضعیف همین مولفه‌ها در طرف مقابل هستند. این نبرد اطلاعاتی و امنیتی، زیر پوسته دیپلماسی رسمی در جریان است و نقشی تعیین‌کننده در حفظ یا بر هم زدن موازنه قدرت دارد. 

رویکرد ویژه تهران 

ایران در خط مقدم خاورمیانه به عنوان قدرت منطقه‌ای تاثیرگذار ایستاده است. آنچه ذیل پرونده اتمی ایران و تهاجم اسراییل مشاهده می‌کنیم، تاثیر مستقیم روی فضای به شدت آنارشیک و وزن‌کشی‌های آینده دارد. هرگونه پالس ضعف تبعات کشنده‌ای دارد اما در عین حال باید مراقب مین‌گذاری‌های طرف مقابل هم بود. «دیپلماسی ریسک» به معنای استفاده عمدی از ابهام و تهدید به عنوان ابزار مذاکراتی است. در این استراتژی، بازیگران با ایجاد یک وضعیت پرریسک و خطرناک، طرف مقابل را به پذیرش خواسته‌های خود وادار می‌کنند.

ایران در پرونده هسته‌ای، با حرکت به سمت ظرفیت هسته‌ای بالا و در عین حال‌عدم اعلام رسمی دستیابی به سلاح، یک «ابهام هسته‌ای» ایجاد کرده است. این ابهام به ایران اجازه می‌دهد بدون پرداخت هزینه سنگین ساخت سلاح، از مزایای بازدارندگی آن بهره‌مند شود. در مقابل، امریکا و اروپا نیز با تهدید به تحریم‌های فلج‌کننده و حتی گزینه نظامی، ریسک یک درگیری پرهزینه را به ایران تحمیل می‌کنند. این چرخه ریسک‌سازی متقابل، اساس مذاکرات و دیپلماسی در این پرونده است.

الی گرانمایه، در شورای روابط خارجی اروپا، می‌گوید که پاسخ E۳ به اظهارات ایران و «سیدعباس عراقچی» درباره نابودی ذخایر اورانیوم ایران احتمالا این خواهد بود: «آن را ثابت کن». گرانمایه افزود که شرایط اروپا برای ایران «از واقعیت‌های پس از حملات جنگ ۱۲ روزه جدا است.» گرانمایه گفت: «برای تهران، فراهم کردن چشم و گوش غرب در صحنه و شفافیت در مورد ذخایر اورانیوم غنی‌شده‌اش، یکی از معدود کارت‌های چانه‌زنی باقی‌مانده است. ایران در تلاش است تا ابهام در مورد برنامه هسته‌ای خود را حفظ کند هم برای اینکه گزینه‌های خود را در مورد تسلیحاتی شدن باز نگه دارد و هم به احتمال زیاد ترامپ را به مذاکرات بازگرداند.»

در شرایطی که تهران ملزم است وارد «ابهام هسته‌ای» و ریسک دیپلماتیک شود؛ عدم انسجام طیف‌های سیاسی به موازات تحریک گسل‌های اجتماعی یک عامل بازدارنده برای حفظ قدرت در شرایط پیش رو محسوب می‌شود. قابل پیش‌بینی است که واکنش طرف غربی به دیپلماسی ریسک ایران، استفاده از ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک برای کاهش ریسک و سوق دادن ایران به سمت مذاکره است. در این فرآیند، «عنصر زمان» یک وضعیت حیاتی برای طرفین محسوب می‌شود. 

نقش‌های متفاوت در پرونده ایران 

در تحلیل رفتار بازیگران باید دقت داشت که هر کدام دارای منافع و تهدیدهای خاصی هستند. «دونالد ترامپ» رییس‌جمهوری امریکا با همان «الگوریتم مرد دیوانه» می‌خواهد به یک «دستاورد بزرگ» دست پیدا کند. نوع رفتار امریکا همانی شد که از قبل گفتیم و در فضای  پیش رو هم از همان مکانیسم تبعیت می‌کند.

تروییکای اروپایی همانند یک پلیس خوب تنها به دنبال امتیازگیری از ایران و امریکا است. چشم آبی‌ها با آن مرغ یک پا می‌خواهند نقشی ویژه داشته باشند. نادیده گرفتن تروییکا همان‌قدر برای تهران خطرناک است که تبدیل شدن به کارت بازی آن‌ها می‌تواند منافع ایران را در معرض خطر قرار دهد. اسراییل به عنوان یک بازیگر مداخله‌گر، از رویکرد «رئالیسم تهاجمی» پیروی می‌کند.

رژیم صهیونیستی، برنامه هسته‌ای ایران را یک تهدید وجودی می‌داند و به دنبال توقف کامل آن است. استراتژی اسراییل شامل اقدامات نظامی، خرابکاری و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران در نبرد منطقه خاکستری است. نکته ویژه اینجاست که اسراییل اگرچه یک بازیگر ناهنجار در روابط بین‌الملل محسوب می‌شود اما از هنجارها برای ایجاد اتمسفر فکری و اقدام احتمالی علیه ایران بهره می‌گیرد.

در مقابل همه فشارهای طرف مقابل همچنان بازی با ابهام و ریسک یک سلاح ویژه برای تهران محسوب می‌شود. موازنه قدرت در این فرآیند عنصری تعیین‌کننده محسوب می‌شود. حالا می‌توان گفت که ابهام هسته‌ای، ستون فقرات دیپلماسی ریسک در پرونده اتمی ایران است. سناریوها پیرامون امکان موفقیت دیپلماسی یا شکست دیپلماسی در حال تغییر و تحول است اما سناریوی «نه جنگ و نه صلح» با ادامه نبرد در منطقه خاکستری بدون مرز مشخص ادامه دارد.

فراتر از پرونده ایران و سناریوها درباره احتمالات نبرد بعدی تهران و تل‌آویو، واقعیت‌های دیپلماتیک در غرب آسیا تغییر کرده است. متاثر از کشیده شدن پای کشورهای دیگر به مولفه‌های پیچیده و پنهان امنیتی خاورمیانه سایه بی‌ثباتی و ریسک‌پذیری را بر دیپلماسی منطقه سنگینی می‌کند. کشورها و بازیگران منطقه‌ای، به دلیل‌عدم شفافیت و ترس از ورود به نبرد در منطقه خاکستری، نمی‌توانند تصمیمات بلندمدت و پایداری بگیرند.

هر اقدام در منطقه خاکستری می‌تواند به یک بحران بزرگ‌تر تبدیل شود و همین امر، روند مذاکرات و همکاری‌های دیپلماتیک را با چالش جدی مواجه می‌کند. این وضعیت نشان می‌دهد که دیپلماسی، تنها در سطح مذاکرات رسمی صورت نمی‌گیرد، بلکه به‌شدت تحت تاثیر رقابت‌های پنهان و امنیتی قرار دارد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات