ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۴۰۳۰

به بهانه موفقیت سریال «وحشی» در جشنواره فیلم تورنتو

سریال «وحشی»؛ روایتی از سقوط انسان مدرن

سریال «وحشی»؛ روایتی از سقوط انسان مدرن

هومن سیدی، تماشاگر را در موقعیت داوود قرار می‌دهد تا جهان را از چشم او ببیند، به همین دلیل است که مخاطب دچار تردید می‌شود که آیا او واقعا مجرم است؟

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- سریال «وحشی» به کارگردانی هومن سیدی در ماه‌های اخیر از شبکه نمایش خانگی منتشر شد، سریالی که با استقبال مخاطبان مواجه شد، این اثر حالا در جشنواره فیلم تورنتو حضور دارد و در میان شش سریال برگزیده بخش پرایم قرار گرفته است.

به گزارش فرارو، این سریال قصه کارگر معدنی به نام داوود است که بعد از حادثه‌ای ناخواسته در مسیر سقوط قرار می‌گیرد. او با دروغ‌های پیاپی برای پنهان کردن حقیقت، باعث وقوع حوادثی می‌شود که پایان آن نابودی است. در ادامه نگاهی کوتاه به دلایل موفقیت و جذابیت «وحشی» خواهیم داشت.

نگاهی به تقابل کاراکترهای «وحشی»

سریال وحشی

داوود نماد انسانی بی‌پناه است که در جهان مدرن درحال سقوط به چاهی بی‌انتهاست. در عین حال که ماشینش تجسمی از ذهن فرسوده اوست. همانطور که ضبط صوت خراب پژواکی از وجدان گاه بیدار و گاه خاموشش است. تمام رفتارهای داوود، از سکوت و ترس گرفته تا خشونت برآمده از فشارها و ساختارهایی است که مجال کنش و واکنش را از او گرفته‌اند و راهی برای نجات نیز نگذاشته‌اند. او محصول یک آزمایش اجتماعی است. آزمایشی که نشان می‌دهد وقتی به انسانی مدام هیولا بگویند، راه‌های عادی زندگی را بر او ببندند و حتی محبت را به دامی برای شکارش تبدیل کنند سرانجام این نقش را می‌پذیرد و آن را با تمام وجود قبول می‌کند.

 در این میان کاراکتر رها نماینده نوعی خشونت است که خود را با لباس نجات می‌پوشاند. او خود را منجی می‌پندارد و مدعی است که داوود را به رهایی از گناه رسانده است. این منطق همان چیزی که تفتیش عقاید را توجیه می‌کرد،  منطقی که می‌گوید برای نجات روح می‌توان جسم انسان را نابود کرد.

بازتاب خشونت اجتماعی در سایه جبر

سکانسی از سریال وحشی

درونمایه اصلی سریال خشونت است، خشونتی که ریشه در مشکلات اجتماعی و اقتصادی دارد. سقوط تدریجی داوود اشرف از یک کارگر آرام به انسانی نابود شده، طرحی دراماتیک  برای نشان دادن جبر شرایط در جامعه است. در واقع کارگردان دغدغه‌های اجتماعی‌اش را با بنیان‌های انسانی گره می‌زند، از این رو «وحشی» را می‌توان ادامه دهنده رویکرد هومن سیدی در «مغزهای کوچک زنگ‌زده» دانست.

فضا سازی تصویری در «وحشی» به خوبی بحران وجودی کاراکترها را به نمایش می‌گذارد، میزانسن‌ها پر از خطوط ناتمام و فضاهای بسته‌اند و زندان نمادی از قبرستان است، قبرستانی که داوود پایان زندگی خود را در آنجا می‌بیند. در عین حال دوربین فقط به دنبال ثبت تصویر نیست، بلکه در حال نشان دادن تردیدها و واقعیت‌هایی است که به مخاطب فرصت قضاوت کاراکترهای داوود و رها را می‌دهد. در واقع «وحشی» تلاش نمی‌کند داستان را به سرانجام برساند و فقط بیننده را بر سر یک دوراهی قرار می‌دهد که اگر به جای آنها بود چه تصمیمی می‌گرفت.

«وحشی» سریالی است که در خلق یک نوآر ایرانی موفق عمل کرده، در عین حال پرسش‌هایی درباره خشونت و جبر اجتماعی مطرح می‌کند، پرسش‌هایی که هر کس این اختیار را دارد به آن جوابی متفاوت دهد.

در نهایت این سریال در خاطره مخاطب می‌ماند و تماشای آن لذت بخش است، نه به خاطر اتفاقات و بازیگران، بلکه به خاطر جهانی که می‌آفریند. جهانی تلخ و گزنده که به جای فریاد، نگاه می‌کند، نگاهی که از هر کلامی رساتر و بلندتر است.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات