اجماع منطقهای علیه تلآویو؛ واکنشی موقتی یا تغییر بنیادین
نقطه پایان قواعد نانوشته خلیج فارس؟

حمله هوایی اسرائیل به دوحه در ۹ سپتامبر، نقطه عطفی در تنشهای خلیج فارس بود که هم قواعد نانوشته امنیتی منطقه را شکست و هم قطر را از جایگاه میانجی خارج کرد. این اقدام، اسرائیل را در نگاه کشورهای عربی به «تهدید مستقیم» تبدیل ساخت و شورای همکاری خلیج فارس را به سمت فعالسازی سازوکار دفاع مشترک کشاند. در پی آن، پیمانهای دفاعی تازه با آمریکا و پاکستان شکل گرفت و اجماعی کمسابقه در جهان عرب علیه تلآویو پدید آمد؛ اجماعی که آینده توافقات ابراهیم و نظم منطقه را مبهم کرده است.
فرارو- میناء الاُرَیبی ستوننویس نشریه فارن پالیسی و سردبیر روزنامه نشنال
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، تنش میان اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به پایینترین نقطه خود در چند دهه اخیر رسیده است. تازهترین نشانه این بحران، تصمیم جنجالی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل برای حمله به دوحه در نهم سپتامبر بود؛ اقدامی که بسیاری آن را جسورانهترین حرکت دوران پرتنش زمامداری او میدانند.
در سهشنبه ، حملات هوایی اسرائیل چند نقطه در پایتخت قطر را هدف قرار داد. نتیجه، کشته شدن شش نفر از جمله یک افسر امنیتی قطری و زخمی شدن چندین شهروند دیگر بود. مرگ یک قطری در کشوری کوچک با جمعیتی محدود و پیوندهای اجتماعی تنگاتنگ، عمق فاجعه را برای مردم دوحه دوچندان کرد.
حمله اسرائیل به دوحه؛ نقطه پایان قواعد نانوشته خلیج فارس؟
با حمله نظامی اسرائیل به یکی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، نخستوزیر این رژیم از خط قرمزی عبور کرد که تلآویو پیشتر هرگز از آن فراتر نرفته بود. این تحول ژئوپلیتیک نهتنها معادلات امنیتی منطقه را دگرگون کرده، بلکه هراس تازهای را در جهان عرب برانگیخته است: بیم آن میرود که اسرائیل از این پس بدون محدودیت، در هر زمان و مکانی دست به اقدام نظامی بزند. پیامدهای حمله به دوحه را میتوان در چهار سطح اصلی بررسی کرد:
الف - میانجیگری قطر: نقش دوحه در وساطت میان اسرائیل و حماس عملاً فلج شده است؛ هرچند مقامهای قطری با حمایت آمریکا و بریتانیا بر ادامه این مأموریت تأکید دارند.
ب - روابط دوجانبه: اعتماد میان اسرائیل و قطر از ۹ سپتامبر به این سو به پایینترین سطح رسیده و گفتوگوها تقریباً متوقف شده است.
ج - امنیت منطقهای: برداشت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از تهدید اسرائیل وارد مرحلهای تازه شده و احتمالا محاسبات دفاعی آنها را دگرگون خواهد کرد.
د - معادله فلسطین ـ اسرائیل: توازن دیرینه این پرونده با ورود مستقیم اسرائیل به قلب خلیج فارس، ابعاد تازهای به خود گرفته است.
از همسویی تاکتیکی تا تهدید راهبردی؛ چرخش نگاه اعراب به اسرائیل
ابعاد منطقهای حمله اسرائیل نیز سنگین و پیامدهای زیادی خواهد داشت. شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در واکنش فوری خود، این اقدام را حملهای علیه تمام کشورهای عربی تعبیر کرد؛ موضعی که نشان میدهد تبعات آن فراتر از مرزهای قطر خواهد رفت. برای اسرائیل، این موضعگیری تبعات جدی دارد؛ بهویژه آنکه امارات متحده عربی و بحرین پنج سال پیش از رهگذر «توافقات ابراهیم» روابط رسمی با تلآویو برقرار کرده بودند. اما اکنون، اسرائیل بیش از هر زمان دیگری در جهان خلیج منزوی شده است، حتی اگر این روابط بهطور رسمی قطع نشود.
تا پیش از این، تلآویو تهدیدی مستقیم برای امنیت خلیج فارس تلقی نمیشد. برعکس، مقامهای اسرائیلی طی سالها تلاش کرده بودند نشان دهند که با دولتهای خلیج عربی حاشیه خلیج فارس در مقابله با افراطگرایی همسو هستند. با این حال، افراطیتر شدن تدریجی سیاستهای دولت اسرائیل، پایههای این استدلال را سست کرد. اکنون با حمله به دوحه، اسرائیل خود بهعنوان تهدیدی تازه در نگاه کشورهای عربی خلیج فارس ثبت شده است
صراحت اسرائیل در پذیرش مسئولیت حمله به قطر و اعلام آمادگی برای تکرار آن، نگرانی رهبران کشورهای عربی را به واقعیتی تثبیتشده تبدیل کرد. نشانهای گویا از این وضعیت در سخنان انور قرقاش، مشاور ریاستجمهوری امارات نمایان شد؛ او تأکید کرد: «جنگهای اسرائیل، ماجراجوییهای شبهنظامیان و بحرانهای منطقه در دو سال گذشته نقشه سیاسی را از نو ترسیم کردهاند.» انور قرقاش تاکید کرد: «رنج انسانی و پیامدهای زمینلرزههای ژئوپلیتیک همچنان در حال آشکار شدن است.»
اکنون اسرائیل در نگاه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهروشنی جایگاه یک متجاوز را یافته است؛ برداشتی که بهطور جدی در محاسبات راهبردی بلندمدت آنان لحاظ خواهد شد. تنها نه روز پس از حمله به دوحه، شورای همکاری خلیج فارس تشکیل جلسه داد. بیانیه پایانی این نشست با لحنی بیسابقه بر تهدید جدید تأکید کرد. در متن بیانیه آمده است: «حمله به کشور قطر بهمثابه حمله به همه کشورهای عضو شورا است.» همچنین تصریح شد که «در پرتو تجاوز اسرائیل»، شورا اقدامات اجرایی لازم برای فعالسازی سازوکارهای دفاع مشترک و تقویت توان بازدارندگی خلیج را در دستور کار قرار خواهد داد.
واشنگتن نیز تحولات خلیج فارس را با دقت دنبال میکند. ایالات متحده همچنان ضامن اصلی امنیت منطقه به شمار میآید؛ اما سطح اعتماد به واشنگتن که پس از آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱ به اوج رسید، طی سالهای اخیر کاهش یافته است. ناتوانی آمریکا در واکنش سریع و قاطع به حملات حوثی ها به عربستان در سال ۲۰۱۹ و به امارات در ۲۰۲۲ این روند بیاعتمادی را شتاب بخشید.
با وجود این، مقامهای قطری بهروشنی اعلام کردهاند که روابط دفاعیشان با واشنگتن همچنان مستحکم باقی مانده است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در واکنشی کمسابقه گفت از این حمله «بسیار متأسف» است و مدعی شد تنها در واپسین لحظه از آن مطلع شده بود. با این همه، نکته تعیینکننده آن است که ایالات متحده همچنان تنها قدرتی است که بالقوه میتواند اسرائیل را از تکرار حملات به منطقه بازدارد.
توافق قطر و آمریکا؛ بازدارندگی در برابر اسرائیل یا وابستگی بیشتر به واشنگتن؟
در جریان سفر به دوحه، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا از نهاییشدن یک پیمان دفاعی جدید میان واشنگتن و قطر خبر داد. هرچند جزئیات این توافق هنوز علنی نشده، ماجد الانصاری، سخنگوی وزارت خارجه قطر تصریح کرد که «حمله اسرائیل، ضرورت دستیابی به توافق راهبردی دفاعی جدید با ایالات متحده را تسریع کرده است.»
همزمان، عربستان سعودی نیز در همان هفته با پاکستان توافق دفاعی امضا کرد؛ اقدامی که بازتابی از تغییر معادلات امنیتی خلیج فارس به شمار میرود. خالد بن سلمان، وزیر دفاع سعودی اعلام کرد دو کشور در برابر «متجاوز» شانهبهشانه خواهند ایستاد، بیآنکه نامی از آن متجاوز برده شود. یک مقام سعودی در گفتوگو با خبرگزاری رویترز، این توافق را «جامع» توصیف کرد و گفت شامل همه ابزارهای نظامی حتی ظرفیتهای هستهای پاکستان خواهد بود. هرچند ریاض و اسلامآباد همواره روابطی نزدیک داشتهاند، اما ارتقای همکاریها به سطح دفاع متقابل پیامی روشن و معنادار به منطقه مخابره میکند.
حمله اسرائیل به دوحه موج تازهای از بیثباتی در منطقه آفرید؛ روندی که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شده بود و اکنون شدت بیشتری یافته است. تنها شش روز پس از این حمله، نشستی اضطراری در دوحه برگزار شد و ۵۷ کشور عضو سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب در بیانیهای مشترک اعلام کردند: «سکوت جامعه جهانی در برابر نقضهای مکرر اسرائیل، این رژیم را جسور ساخته تا به تجاوزات خود ادامه دهد.»
با وجود این اجماع بیسابقه، بهویژه با توجه به تضعیف جایگاه سازمان ملل و اعتمادبهنفس فزاینده تلآویو در عرصه نظامی مقابله با تهدید اسرائیل همچنان یک چالش سیاسی پیچیده باقی مانده است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ابزارهای نفوذ قابل توجهی در اختیار دارند، اما در بهکارگیری آنها جانب احتیاط را رعایت میکنند؛ زیرا حفظ ثبات همچنان اولویت اصلی آنهاست.
امارات متحده عربی و بحرین همچنان به توافقات ابراهیم پایبند ماندهاند، اما نگاهها بیش از همه متوجه ریاض است. عربستان در حال هماهنگی با فرانسه بر سر شناسایی کشور فلسطین است؛ اقدامی که میتواند پیامدهای ژرفی برای آینده روابط با اسرائیل داشته باشد. در همین حال، امارات نیز هشدار داده است که در صورت الحاق اراضی فلسطینی به اسرائیل، به «روح توافق نامه ابراهیم» خیانت خواهد شد.
اجماع منطقهای علیه «دولت یاغی»
در حالی که دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس بر پایبندی خود به دیپلماسی تأکید دارند، همزمان در حال تقویت سازوکارهای دفاعی، فراخواندن قدرتهای بینالمللی برای مهار اسرائیل و بازنگری در شیوه استفاده از ابزارهای نفوذ خود هستند. این کشورها همچنان دستیابی به یک توافق صلح پایدار با اسرائیل را هدف اعلام میکنند، اما بیش از گذشته این باور ریشه گرفته که دولت کنونی تلآویو تمایلی واقعی به صلح ندارد.
بیانیههای صریحتر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شاید در نگاه نخست صرفاً موضعگیری لفظی به نظر برسند، اما در عمل نشانهای از تغییر بنیادین در رویکرد آنان محسوب میشوند. در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل، رایزنیهای دیپلماتیک شدت گرفت تا اجماعی جهانی شکل گیرد مبنی بر اینکه حمله به دوحه عبور از یک خط قرمز بود.
شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر در سخنرانی خود در مجمع عمومی، اسرائیل را یک «دولت یاغی» خواند و خواستار واکنش قاطع جامعه جهانی شد. اکنون، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس چشمانتظارند تا قدرتهای بینالمللی مانع از آن شوند که اسرائیل بار دیگر خطوط قرمز منطقهای را زیر پا بگذارد.