رهايي آب براي نجات درياچه اروميه

گفتگو با رییس سازمان حفاظت محیط زیست

محمد جواد محمديزاده، ششمين رييس سازمان حفاظت محيط زيست ايران بعد از انقلاب است كه در سال 87 به جاي فاطمه واعظجوادي به عنوان معاون رييسجمهوري و رييس سازمان محيط زيست به ساختمان مركزي پارك پرديسان قدم گذاشت.
او در گفتوگو با «اعتماد» بطور مفصل پيرامون آخرين وضع درياچه اروميه صحبت كرد. محمديزاده در اين گفتوگو معتقد است: «منتقدان خشكي درياچه اروميه موضوع را سياسي نگاه ميكنند، چراكه دولت مرام سياسي خودش را دارد و بعضي آن را قبول ندارند.»
با اين حال او از موافقت وزارت نيرو براي رهاسازي آب پشت سدها براي جبران بخشي از كمبودهاي درياچه اروميه خبر داد و همينطور از آمادگي سرمايهگذار ايراني مقيم خارج براي انتقال آب ارس براي استفاده در دشت شبستر و مصرفآب شرب مردم تبريز و انتقال بخشي از آب ارس به درياچه اروميه سخن گفت.
در اين گفتوگو از متوقف شدن مطالعات سدهاي جديد در حوضه آبخيز اروميه نيز سخن به ميان آمد كه به گفته رييس سازمان محيط زيست «كاش 50 سال پيش مطرح ميشد.»
اين روزها ارزش اخبار حوزه محيط زيست به دليل اتفاقات ناخوشايند پي در پي مثل مرگ درياچه اروميه و موضوعات ديگر بيش از ديگر حوزههاي خبري است، فكر ميكرديد چنين موقعيتي در انتظارتان باشد؟
ممنونم از روزنامه اعتماد كه به محيط زيست اهتمام دارد اما بايد بگويم مسير اطلاعرساني و انتقال اطلاعات فرآيند پيچيدهيي است كه متاسفانه در حوزه محيط زيست، نه تنها رسانهها كه افراد خبره و صاحبنظر و شاخص كه داراي بار علمي كافي باشند در اين حوزه كم هستند. آفت ديگر غير از نبود رسانه كه خطرناكتر هم هست، عالمان اين حوزه و تحصيلكردههاي محيط زيست هستند كه به هر علت و شايد به خاطر ملاحظات سياسي و نگاههاي يكسويه و نگسترده كه بر نگاه علميشان تاثير گذاشته است، حرفهاي خاصي ميزنند.
براي نمونه درباره درياچه اروميه تعمدا من كم توضيح دادم و مصاحبهيي نكردم و اصرار داشتم كه موضوع در حوزه علمي و تخصصي تحليل شود، طوري برنامهريزي كرديم كه آقاي نظريدوست كه متخصص حوزه تالاب است و بهترين و بيمثالترين متخصص ما در ايران است به عنوان كارشناس درباره اروميه نظر بدهند و حتي جاي من به برنامههاي تلويزيون برود و درباره وضع درياچه اروميه توضيح دهد.
من معتقد بودم نبايد مسائل درياچه اروميه در حوزه سياسي مطرح شود و نقدهايي اينچنين نسنجيده مطرح شود بلكه مساله از بعد علمي بايد تحليل شود ولي كساني هستند كه همهچيز را غيرتخصصي ميبينند.
بيشتر اين نقدها درباره علل خشكي درياچه بوده، از ديدگاه شما به عنوان عاليترين مقام محيط زيست ايران، علل اصلي خشكي درياچه اروميه چيست؟
بررسي ما نشان ميدهد، تنها در 34 درصد عوامل تخريب درياچه اروميه انسان منشا است و 66 درصد عوامل غيرانساني و طبيعي مانند تغييرات آب و هوايي، تغييرات بارشي، خشكسالي و دورههاي زماني اثرگذار باعث به وجود آمدن اين وضع در درياچه اروميه شده است. ولي من ميبينم كه عدهيي كه نميخواهم اسم ببرم، دايم ميگويند: «بحران درياچه اروميه سدهاي بالادست و پل ميانگذر درياچه اروميه است.»
اصلا پل ميانگذر درياچه اروميه حتي يك درصد مشكل درست نكرده است، اگرچه به لحاظ اكوسيستمي اشكالاتي دارد و تبادل آب در دو طرف درياچه را با اخلال مواجه كرده است. به جاي اينكه موقع ساخت پل خاكريزي بكنند بايد شمعكوبي ميكردند و اجازه تبادل آب را ميدادند. چه كساني اين حرفها را ميزنند؟ خواهش ميكنم برويد و ببينيد چه كساني هستند. (اسامي به درخواست آقاي محمديزاده حين مصاحبه حذف شد) اين آقايان نبايد از اين حرفها بزنند.
سدهايي كه روي درياچه اروميه ساخته شده تاثيري كمتر از 10 درصد در خشك شدن درياچه اروميه دارند. يعني 7 تا 8 درصد علت خشكي هستند. تمام اين افراد متمركز شدهاند روي سدسازي بر درياچه اروميه.
با اين حال آبياري و برداشتهاي غيرمجاز كمتر از 16 درصد است. ميانگين دورههاي بارندگي در 50 سال گذشته نشان ميدهد حداقل متوسط 60 ميليمتر كاهش بارندگي داريم. بايد همه اينها را با هم ديد. ما پيگيريهايي انجام داديم و جلساتي در اروميه برگزار شده و مشاوران رييسجمهوري، معاونان وزيران مرتبط، استانداران سه استان همجوار و مسوولان سازمان محيط زيست تصميم گرفتهاند كه امسال مقداري از آب پشت سدها رهاسازي شود و اين كار را با جديت انجام خواهيم داد، البته اين آب بايد بين شرب مردم و نياز درياچه اولويتبندي شود كه ما البته هيچ اولويتي به كشاورزي ندادهايم تا از اين وضع عبور كنيم. پشت درياچه سدها الان 800 ميليون مترمكعب آب داريم.
شما دايم ميگوييد ما داريم غفلتي 50 ساله را درباره درياچه اروميه جبران ميكنيم در حالي كه بحثهايي كه امروز مطرح كرديد برخلاف اين گفته شماست كه سدها و برداشت آب، تاثيرات كمي بر خشكي درياچه اروميه داشتهاند، پس شما چه غفلتي را داريد جبران ميكنيد؟
نه، منظور از غفلت، برداشت آب از بالادست است كه 50 سال پيش اراضي آبي حوضه آبخيز و آبريز درياچه اروميه، 320 هزار هكتار بوده و الان 680 هزار هكتار است و اين يعني دوبرابر 50 سال قبل، معنياش اين است كه رودخانهيي كه بايد آب را به درياچه بياورد با پمپي كه در مسيرش گذاشته شده آب آن منحرف شده و به جاي درياچه به اراضي كشاورزي رفته است. به عبارتي 2 ميليون تن توليد كشاورزي حوضه آبخيز، شده 8 ميليون تن، كه همه ژست اين افزايش محصولات را گرفتند.
اما به چه قيمتي؟
به قيمت از دست رفتن درياچه اروميه! غفلتي كه من عرض ميكنم، تكليفي است كه بايد منابع پايه را براي كل حيات و ظرفيتمان بالانس كنيم. آب با غفلت ما از سازمان محيط زيست (همه مديران سازمان از من تا آقاي منافي) گرفته تا وزارت جهاد و كشاورزي و وزارت نيرو كه در 50 سال گذشته آب شرب، كشاورزي و حقابه درياچه را جدا نكرده همه ما غفلت داشتيم و اين حال و روز درياچه اروميه است.
اين مجموعه غفلت نشان ميدهد كه دخالت انسان بيش از آن چيزي است كه شما در ابتداي صحبتتان (34 درصد) به آن اشاره كرده و آن را علت خشكي درياچه ناميديد.
نه، اين موضوعاتي كه دارم مطرح ميكنم، مستندات قانوني است كه رساله دكتراي آقاي نظريدوست كه الان مديركل امور تالابهاي سازمان محيط زيست است و تمام اخبار تاييد شده وزارت نيرو و جهاد كشاورزي در طول اين سالها ميگويد. اينكه سد تاثير داشته قطعا داشته اما همان درصدي است كه گفتهام نه تمام علل خشكي درياچه. بايد خشكسالي و تغيير رفتار اقليم را در نظر گرفت. قبلا در ارتفاعات اروميه برف ميباريد و در طول هفت - هشت ماه آرام آرام تبديل به آب ميشد و به بستر درياچه ميريخت، حالا چشمههاي زير درياچه آبي ندارند. 17 رودخانه منتهي به درياچه هم چنين وضعي داشتند و آب قطره قطره از برف ميچكيد ولي الان چنين وضعيتي نيست و تغييرات اقليم دارد خود رانشان ميدهد.
الان در بهار شلاقي باران ميآيد و مثل سيل ميشود و ديگر خبري از باران نيست. توقع من اين است كه روزنامه اعتماد و رسانههاي ديگر برخوردي كاملا شفاف و علمي و بر پايه مستندات داشته باشند. براي نمونه ما داريم براي مديريت منابع آب جبران مافات ميكنيم يعني در سه سال گذشته با بارور كردن ابرها 60 ميليمتر كسري آب وارد درياچه شده است. در منطقه اروميه بيشترين بارندگي نزديك به 600 ميليمتر است. از سال آبي جديد يعني از ابتداي مهر امسال تلاش ميشود كه چندين بار كار بارور كردن ابرها را انجام دهيم.
خيلي از كارشناسان معتقدند ابرهايي كه به سر درياچه اروميه ميآيند سترون هستند و قبلا در سيبري آبشان گرفته شده است و خالي بر آسمان ما ميآيند.
ما ابرها را انتخاب ميكنيم. ابري كه قدرت بارش دارد انتخاب ميشود و به سمت آن شليك ميشود. من توقعم اين است كساني كه درد دارند بايد برگردند و پله پله به درياچه اروميه كمك كنند. ما بايد اصلاح روشهاي آبي را نيز در دستور كار قرار دهيم تا بتوانيم مصرف آب كشاورزي را به يكپنجم كاهش دهيم.
ما هيچ توسعه كشت آبي ديگري نبايد در منطقه داشته باشيم، البته همان توسعه قبلي بايد باقي بماند. مصارف جديد آبي جز در استان كردستان تعريف نشود و از اول سال 90 با هر گونه مصرف جديد مخالفت شده است. سدهاي جديد هم كاملا منع شدهاند و هيچ طراحي جديد در منطقه نداريم، چون آبي ديگر در منطقه وجود ندارد كه اينها تصميمات بزرگي است كه كاش 30 سال قبل تصميم ميگرفتيم و البته ماهي را هر وقت از آب بگيريم تازه است.
بحث انتقال آب بويژه از حوزه ارس با انتقادات تندي مواجه است چراكه صرفه اقتصادي ندارند و در عين حال كاري غيركارشناسي و انتزاعي به نظر ميرسد.
بيشترين آب را در كردستان داريم كه قرار است 700 ميليون متر مكعب از آن به اروميه منتقل شود. اما درباره ارس من واقعا تعجب ميكنم نه تنها از منتقدان محيط زيستي كه از نمايندگان اردبيل در مجلس شوراي اسلامي كه اين همه ماجرا را شلوغش كردند. حقابه ما از ارس بالاي 75 ليتر در ثانيه است ولي كمتر از 50 ليتر در ثانيه استفاده ميكنيم.
بخشي از اين آب در دشت مغان استفاده ميشود و بقيه آن به خزر ميريزد. تصور كنيد اين رودخانه از ارمنستان به آذربايجان و از آنجا به آذربايجان ما و بعد اردبيل و سپس وارد خزر ميشود. يك حقابه را بيشتر استفاده نميكنيم، تازه آن مقدار كه استفاده ميكنيم وارد خزر ميشود كه اصلا نيازي به آب ندارد و اتفاقا در حال حاضر خزر به سمت سواحل ما در حال حركت است و آب آن دارد بالا ميآيد. بعد از آب شدن يخهاي شمال و از طرق ولگا آب دارد وارد خزر ميشود و شيب آن به سمت ما است و سواحل ما را دارد ميبلعد.
هر كاري بكنيم كه آب كمتر وارد خزر شود به نفع ما است. تصميم گرفتيم آب از ارس بيايد و وارد دشت شبستر براي استفاده كشاورزي شود و بخشي از آن نيز براي استفاده شرب در تبريز استفاده شود و بخشي از آن هم وارد درياچه اروميه شود. سرمايهگذار اين برنامه هم از بخش خصوصي آمده و الان آماده سرمايهگذاري است. بحث انتقال آب از خزر هم مطرح بود كه به دلايل فني و كارشناسي به صرف تشخيص داده نشد و منتفي شد.
انتقادات زيادي به انتقال آب از ارس صورت گرفته است و بسياري معتقدند اين هم بهصرفه نيست و هزينه زيادي براي كشور به دنبال دارد. اين انتقال همچنين تنها 500 ميليون متر مكعب نياز آبي را پاسخ ميگويد در حالي كه سه ميليارد متر مكعب نياز آبي درياچه است.
همين چند روز پيش جايي خواندم كسي گفته است انتقال آب شيرين ارس به درياچه شور اروميه جنايت است. كدام جنايت؟ خب مگر 17 رودخانه آب شيرين وارد درياچه نميشود، آنها جنايت نيستند كه بطور طبيعي وارد ميشوند؟ اگر با هدف تامين آب درياچه بود اين انتقاد وارد بود اما اين برنامه براي نياز آب دشت شبستر مطرح شده است. در حال حاضر انتقال آب از ارس اولويت اولش دشت شبستر است چراكه در يك حساب سر انگشتي براي يك سرمايهگذار صرفهيي ندارد آب ارس را به درياچه اروميه بريزد، اصل اين است كه آب شرب شهر تبريز و نياز كشاورزي شبستر تامين شود و مازاد آن به اروميه بريزد.. نبود اطلاعات كافي باعث شده بعضي مسافت 150 كيلومتري انتقال آب از ارس را پرهزينه بدانند در حالي كه مسيرهاي طولانيتر از اين هم منتقل ميشود.
سرمايهگذار مورد نظر ايراني است يا خارجي؟ چه ميزان سرمايه را براي اين انتقال ميخواهد هزينه كند؟
سرمايهگذار ايراني و مقيم خارج از كشور است. پولش را آورده و ميخواهد سرمايهگذاري بكند و اولويتش هم دشت شبستر است و بعد آب شرب مردم تبريز و سپس درياچه اروميه! بعضي انتقاد دارند كه گران است ولي ما ميگوييم كه توجيه اقتصادي دارد و سرمايهگذاري ميتواند اين منافع را تامين كند. بعد ميگويند آب شيرين است. چرا آرتيميا در اروميه از بين رفت؟ چون درياچه از شوري اشباع شد چهار پنج ذخاير آسيبديده و حالا با آب وارده شايد اي سي شوري آب پايين بيايد.
اصلاح روشهاي آبي در درياچه اروميه هم جزو برنامههاي نجات درياچه اروميه است. دو ميليارد متر مكعب آب در حوضه آبخيز اروميه وجود دارد. چطور بايد اين ميزان آب را مديريت كرد؟
حداقل نياز درياچه اروميه 1/3 ميليارد متر مكعب است. 700 ميليون متر مكعب بايد از كردستان و يك ميليارد از اصلاح روشهاي آبي وارد درياچه شود و هماكنون يك ميليارد مترمكعب آب نيز وارد درياچه ميشود. 1/3 ميليارد متر مكعب حداقل نياز آبي درياچه است و اگر ما 5 ميليارد متر مكعب آب وارد كنيم بهتر است و هر چه آب بيشتري به درياچه وارد شود به نفع ما است.
مطالعات نشان ميدهد 800 ميليون متر مكعب آب پشت سدهاي بالادست درياچه وجود دارد و الان در اين فصل كشاورزي نياز آبي زيادي ندارد و بارندگي هم آغاز شده و ما معتقديم بايد آب پشت سدها را آزاد كنيم.
مديران وزارت نيرو تا حدودي متقاعد شدهاند ولي آنها معتقدند نميتوان نياز آبي را تنها در يك سال در نظر گرف چراكه شايد سال آينده خشكسالي باشد و با مشكل آب شرب مواجه شويم كه خطر بزرگي است، بايد ريسك كنند.
اما پيشبينيهاي هواشناسي ترسالي را نشان ميدهد هر چند رفتارهاي آسمان رفتارهاي معقولي نيست ولي اين تصميم گرفته شده است. البته ما قبول داريم كه خشك شدن درياچه اروميه يك فاجعه بزرگ است.
آقاي احمدينژاد چندي پيش درباره درياچه اروميه گفته بود، «درياچه اروميه 500 سال پيش نيز خشك شده و اين امري طبيعي است» در حالي كه هيچ مستند زمينشناختي و مطالعات رسوبشناسي و همينطور تحقيقات تالابي اين فرضيه را تاييد نميكند. چرا در چنين سطح مديريتي اين نظر غيركارشناسي مطرح ميشود؟
يك بنده خدايي بعد از اين خبر گفته بود مشاورهاي محيط زيستي احمدينژاد استعفا دهند. (با خنده) آقاي احمدينژاد درباره اروميه چنين چيزي نگفت، بلكه اعلام كرد هر 500 سال يكبار رفتار طبيعت دورهيي تغيير ميكند، دوره خشكسالي تمام ميشود و دورهترسالي شروع ميشود. نميدانم شما يادتان هست يا نه، در سال 68 درياچه اروميه از تراز خود هم بالا زد و از 1276 صدم هم بالاتر رفت.
سال 76 بود كه درياچه اروميه بالاترين تراز آبي خود را تجربه كرد.
بله، سال 76 بود. تغييرات اقليم تاثير خود را ميگذارد. اگر 20 سال پيش يا 50 سال پيش مديريت بهتري روي درياچه داشتيم و اجازه نميداديم اين همه سطح زير كشت بالا برود و سدسازي تا اين حد گسترده شود وضع درياچه اين نبود اما حالا كه ديگر پيش آمده. نميتوان كشاورزي را كه 20 سال است سيب ميچيند مجبور كرد باغات سيب را خشك كند. بايد راهكارهاي منطقي پيدا كرد. منتقدان نبايد پيشداوري و قضاوت كنند و نبايد بگويند اينها كه دارند در اين حوزه فعاليت ميكنند نادان هستند و سواد ندارند. البته ما از تئوريهاي خود دفاع خواهيم كرد چراكه دستگاههاي دولتي هيچوقت به اندازه اين دوره براي نجات اروميه به خط نبودهاند.
انگيزه منتقدان از اين شكل برخورد چه ميتواند باشد؟
دو انگيزه وجود دارد. دليل اصلي آن سياسي است. چراكه دولت يك مرام سياسي دارد و بعضي آن را قبول ندارند و اين طبيعي است. طبيعي است كه در يك رقابت سياسي نقد كنند و اگر نقد مستند به نگاه علمي و كارشناسي باشد حتما مقبول است اما اگر فقط يك ذايقه سياسي پشت آن باشد مطمئن باشيد به هيچ جا نميرسد. بعضي هم مسائل را يكسويه ميبينند.
اگر شما مذاكرات ما با كشورهاي خارجي درباره مسائل زيستمحيطي مانند جلسه يك ماه ديگر در سوريه را درباره گرد و غبار دنبال كنيد، گرفتاريهاي كشورهاي مثل تركيه، عراق، سوريه و ديگر كشورهاي منطقه را ميبينيد. آنها متفق ميگويند ايران پيشرو است و تركيه دومين كشور است و ديگر كشورها كه خيلي عقب هستند. ايران در منطقه در كانون برنامههاي زيستمحيطي است و پيشتاز هستيم. البته آثار وضعي محيط زيست بر كل اقليم ايران اثر گذاشته است.
چه تضميني وجود دارد كه اگر دوره بعد به جاي آقاي محمديزاده رييس ديگري در سازمان محيط زيست باشند همين سياستها درباره درياچه اروميه بهكار گرفته شود؟
فكر ميكنم جاهايي كه بايد پشتوانههاي قانوني و تكاليف بگذاريم در قانون برنامه پنجم توسعه هست. رسيدگي به تالابها و اكوسيستمهاي شكننده را ما خودمان قانون كرديم و به مجلس برديم و مسووليت آن را بر دوش داريم و اين قانون است و بايد محيط زيست مديريت كند. دوم اينكه كارگروهي براي نخستين بار با مديريت معاون اول رييسجمهوري و معاونت بنده با حضور وزيران و مسوولان استاني درباره درياچه اروميه تشكيل شده و ساز و كار اجرايي است كه تكليفهايي را مشخص كرده و آن هم مديريت يكپارچه درياچه اروميه را مطالعه و اجرايي كند.