ترنج موبایل
کد خبر: ۹۱۴۲۳۰

رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در گفت‌وگو با فرارو مطرح کرد

تئاتر شهر با زبان بی‌زبانی از مشکلات شهر می‌گوید/ مگر می‌توان در شهری پر از نابرابری، برای خود جزیره ساخت؟

تئاتر شهر با زبان بی‌زبانی از مشکلات شهر می‌گوید/ مگر می‌توان در شهری پر از نابرابری، برای خود جزیره ساخت؟

در مرکز تهران، تئاتر شهر پشت دیوارها و موانع پلاستیکی قرار گرفته است. این اقدام سوال‌هایی جدی درباره عملکرد نهادهای فرهنگی، مدیریت شهری و تعامل بناهای عمومی با جامعه ایجاد کرده است. چرا این نماد شهری از دسترس مردم فاصله گرفته است؟

تبلیغات
تبلیغات

فرارو-  روزی دورتادور بنای مدور تئاتر شهر، صندلی‌هایی سنگی چیده شده بود تا مردم در انتظار آغاز نمایش یا برای گذران لحظه‌ای آرام، بر آنها بنشینند. دانشجویان بسیاری در همین محل گرد هم می‌آمدند تا برای پروژه‌ها و برنامه‌های آینده‌شان نقشه بکشند و بسیاری نیز روبه‌روی ساختمان می‌نشستند تا خود را در یکی از پلاتوهای آن تصور کنند.

به گزارش فرارو، اما به‌تدریج، چهره این فضا تغییر کرد. افرادی به این جمع اضافه شدند که هر یک به‌نوعی درگیر آسیب‌های اجتماعی بودند و از دید برخی سیمای فرهنگی و اجتماعی این محدوده را دگرگون کردند.

در سال ۱۴۰۲، اندکی پیش از آغاز چهل‌ودومین جشنواره تئاتر فجر، دیواره‌های سفیدرنگی پیرامون مجموعه تئاتر شهر برپا شد. به مرور، این دیوارها گسترش یافتند و تمام فضای مجموعه را در برگرفتند. قرار بود این پروژه شش‌ماهه به پایان برسد، اما ماه‌ها گذشته و هنوز پلاستیک‌های آبی‌رنگ میان تئاتر شهر و مردم فاصله‌ای نامأنوس ایجاد کرده‌اند.

در میانه همین ماجرا، شهرداری تهران پس از جنگ ۱۲ روزه، در اقدامی بحث‌برانگیز ماکت ساختمانی ویران‌شده را در ضلع شمالی بنای تاریخی و فرهنگی تئاتر شهر نصب کرد؛ اقدامی که واکنش‌های انتقادی گسترده‌ای را در پی داشت.

اکنون، معماران و کارشناسان شهری معتقدند که چنین تصمیم‌هایی نه‌تنها با اصول شهر «ایمن و انسانی» همخوانی ندارد، بلکه به شکل‌گیری فضاهایی ناهمگون و گسسته در بافت شهری منجر می‌شود. اما این مسئله، صرفاً موضوعی معمارانه یا مدیریتی نیست؛ پیامی اجتماعی به همراه داردکه پرسش محوری آن این است: چرا هر بار که بخشی از شهر دچار بی‌نظمی اجتماعی می‌شود، نخستین واکنش نهادهای رسمی ساختن دیوار و نرده است؟

حسین ایمانی جاجرمی

حسین ایمانی جاجرمی،  رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و جامعه‌شناس شهری در گفت‌وگو با فرارو به بررسی این مساله پرداخت:

مگر می‌توان در شهری پر از نابرابری، برای خود جزیره ساخت؟

حسین ایمانی جاجرمی به فرارو گفت: «به‌نظر می‌رسد یکی از دلایل اصلی برای محصور کردن تئاتر شهر، حضور افراد بی‌خانمان و مصرف‌کننده مواد مخدر در اطراف آن و روشن‌کردن آتش در محوطه است. اما چنین رویکردی در واقع نوعی فرار از واقعیت است. مسئله این نیست که اطراف تئاتر شهر چه می‌گذرد، بلکه این است که اگر نهادهای فرهنگی، شهرداری و معاونت‌های اجتماعی برای حل این معضلات اقدامی نکنند، در عمل از انجام مسئولیت اجتماعی خود سر باز زده‌اند.»

او افزود: «تئاتر شهر، صرفاً یک مکان برای نمایش هنر ناب نیست؛ زیرساختی اجتماعی است که می‌تواند و باید نقش فعال‌تری در جامعه ایفا کند. اگر عده‌ای در اطراف آن پناه گرفته‌اند، پاسخ این نیست که دیواری دورشان بکشیم تا دیده نشوند، بلکه باید به آن‌ها رسیدگی کرد. مگر می‌توان در شهری پر از نابرابری، برای خود جزیره ساخت؟ هیچ دیواری در برابر فقر و بی‌پناهی مردم تاب نمی‌آورد. واقعیت شهری را باید پذیرفت، نه پنهان کرد.»

تئاتر محصور شده، دیگر تئاتر «شهر» نیست

این جامعه‌شناس شهری گفت: «اگر مردمی به تئاتر شهر پناه می‌آورند، بهتر است کاری کنیم این ساختمان به دادشان برسد، نه آن‌که از آنان روی بگرداند. ما در عصری زندگی می‌کنیم که به‌واسطه فاصله طبقاتی و فقر گسترده، هر فرد و نهادی وظیفه دارد هر کاری از دستش برمی‌آید برای یاری هم‌وطنان آسیب‌دیده انجام دهد. تئاتر، موزه، سینما و نهادهای فرهنگی نباید از مردم جدا شوند. باید بپذیرند که در دل همین جامعه با همه مشکلاتش معنا پیدا می‌کنند و مسئولیتی در قبال بهبود آن دارند.»

او اشاره کرد: «امروز ثروتمندان در مناطق بسته و محافظت‌شده‌ای چون باستی‌هیلز، لواسان یاکوچه‌های دروازه‌دار زندگی می‌کنند و خود را از سایر مردم جدا کرده‌اند. اگر قرار باشد تئاتر شهری که با پول مردم ساخته شده نیز چنین راهی برود و از مردم فاصله بگیرد، دیگر نامش تئاتر «شهر» نیست. این بنا یک نماد عمومی است؛ باید دیده شود، باید در دسترس باشد و باید بی‌دیوار بماند. بی گمان معمار این بنا اگر قرار بود دیواری دورش داشته باشد، آن را طراحی می کرد، اما هدف از طراحی و ساخت این بنا، دیده شدن است، همانند برج آزادی در میدان آزادی، این ها بناهای یادمانی هستند و با محصور شدن و کشیدن دیوار، مرگ آن ها فرا می رسد».

نباید در فرهنگ عقب‌نشینی کنیم

جاجرمی گفت: «پارک دانشجو در گذشته محل کافه بلدیه یا همان کافه شهرداری بود؛ بنایی که در دوران پهلوی اول ساخته شد و اهدافی اجتماعی و فرهنگی را دنبال می‌کرد، هرچند در چارچوب سیاست‌های دولت وقت برای مدرن‌سازی و اروپایی‌کردن تهران و رفتار مردم. در واقع، حکومت آن زمان می‌خواست به تهرانی‌ها فرهنگ کافه‌نشینی و آداب حضور در فضاهای عمومی مدرن را بیاموزد؛ جایی برای جشن‌ها، گردهمایی‌ها و تجربه‌ی نوعی از زندگی شهری مدرن.»

او افزود: «اما این بنا به‌مرور دچار رکود شد. شهرداری با پیمانکار کافه دچار اختلاف شد و به تدریج ساختمان فرسوده گردید تا آن‌که در نهایت تخریب شد. در اواخر دهه ۴۰ و در ادامه‌ی سیاست‌های فرهنگی پهلوی دوم برای گسترش زیرساخت‌های فرهنگی پایتخت، پروژه‌هایی همچون موزه فرش ایران، پارک لاله، فرهنگسرای نیاوران و برج آزادی آغاز شد و تئاتر شهر نیز در همین چارچوب ساخته شد. با این حال، تئاتر شهر در نهایت به ملک مشترک مردم تهران تبدیل شد و بخشی از فضای شهری و حافظه‌ی جمعی شهروندان باقی ماند.»

این جامعه‌شناس گفت: «در واقع، تئاتر شهر در گذر زمان با زندگی مردم پیوند خورده است؛ مکانی که نه فقط برای اجرای نمایش، بلکه برای تجربه‌ی حضور جمعی و فرهنگی در قلب تهران معنا دارد. اتفاقاً امروز بهترین فرصت برای آن است که هنر را به میان مردمی ببریم که گرفتاری‌های زندگی کمتر به آنان اجازه‌ی تماس با این عرصه‌ها را می‌دهد. در دهه ۷۰، جشنواره روستا و تئاتر خیابانی بارها در همین محوطه برگزار می‌شد و مردم از سراسر شهر و کشور در آن حضور می‌یافتند.»

او اشاره کرد: «اکنون، به جای آنکه این پیوند میان مردم و فضا تقویت شود، با محصور کردن تئاتر شهر، این رابطه قطع می‌شود. ما نباید از سیاست‌های فرهنگی رو به جلو عقب‌نشینی کنیم یا عقب‌گردی به سوی انزوا و جدایی داشته باشیم. تئاتر شهر، همان‌طور که از ابتدا برای همه مردم ساخته شد، باید همچنان در دسترس همه بماند.»

مردم می‌توانست زمان انقلاب تئاتر شهر را تخریب کنند و نکردند

دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: «محصور کردن تئاتر شهر نشان می‌دهد که شما باور خاصی به فرهنگ و هنر دارید؛ گویی این فضا متعلق به نخبگان است و تماس آن با مردم عادی ممکن است موجب آلودگی شود. این نوع نگاه، دیدگاهی نخبه‌گرایانه و مبتنی بر طبقات اجتماعی است؛ انگار که ما طبقه‌ای از مدیران و هنرمندان داریم و در مقابل، طبقه‌ای فرودست از آدم های عادی. از نگاه مردم، این اقدام چنین معنایی دارد. وقتی با دیوارکشی پیوند میان مردم و فضاهای فرهنگی قطع می‌شود، در واقع نوعی نگاه طبقاتی به فرهنگ و جامعه بازتاب پیدا می‌کند.»

جاجرمی گفت:‌ «اگر تا امروز تئاتر شهر دوام آورده، مردم آن را حفظ کرده‌اند. مردم می‌توانستند این بنا را به عنوان نمادی از رژیم گذشته تخریب کنند، اما نکردند. بنابراین این ساختمان اکنون به‌عنوان دارایی شهر و بخشی از هویت مردم تلقی می‌شود. کمی به مردم اعتماد کنید و نترسید؛ روشن کردن آتش نباید بهانه‌ای باشد تا شهر از دارایی خود محروم شود.»

دامن بنا لکه دار نمی‌شود

او افزود: «اگر مساله این است که افرادی بی‌پناه در این مکان جمع می‌شوند و ممکن است به بنا آسیب بزنند، می‌توان یک مرکز خدمات‌رسانی درست ایجاد کرد. چرا؟ آیا دامن بنا لکه‌دار می‌شود؟ این افراد هم ایرانی هستند، نه خارجی. برخورد ما با مسأله اعتیاد غلط است. تحقیقات نشان می‌دهد که بسیاری از افراد معتاد به دلیل قطع پیوندهای اجتماعی به مواد پناه می‌آورند. اگر می‌خواهید کاری انجام دهید که رضایت مردم را جلب کند و خدا را خوش بیاید، باید پیوند این افراد با جامعه را برقرار کنید، نه آن‌ها را طرد کنید.»

او یادآورد شد:‌ «وقتی به وضعیت نگاه می‌کنید، انگار بنا با زبان بی‌زبانی می‌گوید: «من مسأله‌ای دارم و شما باید مرکزی برای بی‌پناهان آماده کنید.» با این رویکرد، اعتبار بنا نیز افزایش می‌یابد. بنابراین، مسئولیت اجتماعی نباید محدود به ساخت‌وساز باشد؛ پل و مسجد و مدرسه به تنهایی کافی نیست. باید نشان دهید که نگاهتان طردآمیز نیست.»

هنر طبقاتی به درد نمی‌خورد

رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی گفت: «هنرمندان در این زمینه مسئولیت بزرگی دارند. عرصه هنر از هنرمندان انتظار دارد مسئولیت بیشتری بپذیرند. با حمایت مردم است که هنرمندان روزگار می‌گذرانند؛ بنابراین وظیفه دارند هنر را به مردم نزدیک و ارزان کنند، نه اینکه آن را جدا و طبقاتی کنند. هنر طبقاتی به درد نمی‌خورد. اگر صنف یا انجمن دارند، باید مسائل را بیان کنند و به پیوند خود با جامعه و مردم بیندیشند؛ این همان مسئولیت اجتماعی آنان است.»

او افزود: «ممکن است نگاه شما پلیسی، امنیتی یا اداری باشد، اما نگاه ما اجتماعی است. هنری مقبول و محبوب است که مردم آن را بپسندند. مکان‌هایی مانند تئاتر شهر باید با مردم در ارتباط باشند و رفت‌وآمد در آن جریان داشته باشد، زیرا این نشانه موفقیت فضاست. جشنواره‌ها و مراسم باید مرتب برگزار شوند و فضا برای هنرمندان تازه‌کار یا کسانی که هنوز دیده نشده‌اند فراهم شود تا شناخته شوند.»

او در نهایت تاکید کرد: «اگر با رویکرد فعلی پیش برویم، به زودی شاهد دیوارکشی دور بسیاری از نمادها و مراکز هنری، دانشگاهی و اداری خواهیم بود، زیرا اغلب با مسائل مشابه مواجه‌اند. این نشان‌دهنده شکست در حل مسائل اجتماعی است؛ انگار می‌خواهید هزینه و سرمایه خود را از جامعه جدا کنید. ما نمی‌توانیم بخشی عمل کنیم؛ زندگی برخلاف نگاه اداری بخشی نیست. این بنا با بودجه عمومی ساخته شده و در ساخت آن، از افراد روستایی تا ثروتمندان سهیم بوده‌اند، و چه‌بسا افراد فقیر بیشتر سهیم بوده‌اند، زیرا بیشترین فشار مالیاتی را تحمل کرده‌اند. تئاتر شهر، همان گونه که نام آن نشان می دهد، دارایی و فضای مشترک مردم تهران است، بخشی از هویت جمعی و خاطره ذهنی شهر است، جدا کردن این بنا با این حجم از فرهنگ معنوی، بی تردید عملی نابخشودنی است».

تبلیغات
خبرنگار : طناز سادات حسینی‌فر
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات