ترنج

در مورد

آدم ربایی

در فرارو بیشتر بخوانید

۳۶۲ مطلب

  • راننده پراید مسافرکش که ۵ زن و دختر را در شرق تهران ربوده و مورد آزار و اذیت قرار داده بود از سوی قاضی دادگاه کیفری تهران به بیش از یک صد سال زندان، شلاق و پرداخت دیه محکوم شد.

  • زن آرایشگر وقتی با همکارش دردل کرد و از شوهرش به دلیل اینکه خودروی او را پس نمی‌دهد گلایه کرد، نمی‌دانست چه دامی برای شوهرش پهن خواهد شد.

  • مدیرشرکت گلدیران خودروی لکسوزش را در کنار خیابان متوقف کرد و یکی از سرنشینان داخل پرشیای سفید به سراغ او رفت و پس از نشان دادن چند برگ کاغذ در حالی که پسر جوان خود را مامور معرفی کرده بود گفت که حکم جلب این مرد را دارد و از وی خواست تا به آرامی از خودرو پیاده و سواربر خودروی آن‌ها شود.

  • با وجود مخالفت پدرم، من و حمید با هم ارتباط داشتیم و در نهایت تصمیم گرفتیم ماجرای آدم‌ربایی خیالی را پیش بکشیم. طبق نقشه، من به خانه حمید رفتم و وانمود کردم ربوده شده‌ام و آدم‌ربایان یک میلیارد تومان خواسته‌اند. می‌دانستم پدرم این مبلغ را ندارد که برای آزادی من بپردازد. قرار بود حمید وارد ماجرا شود و با پرداخت یک میلیارد تومان برای نجات من دل پدرم را به دست بیاورد و در نهایت پدرم به ازدواج ما رضایت دهد.

  • پسر جوان گفت: در تمام این مدت چشمم بسته بود و یک‌بار هم جایی را که در آن نگهداری می‌شدم عوض کردند. در نهایت دوشنبه‌شب به سراغم آمدند و من را چشم‌بسته به اطراف پرند بردند و با دست‌وپای بسته در بیابان رها کردند که رهگذر‌ها من را پیدا کردند و نجات دادند.

  • ما قصد داشتیم ازدواج کنیم. به همین دلیل او را به خانه ام دعوت کردم. در این مدت او با میل خودش در خانه ام بود و من با او رابطه برقرار کردم.

  • قضات با توجه به مدارک موجود در پرونده، فیلم‌ها و عکس‌های ضبط‌شده متهم ردیف اول را به اتهام آدم‌ربایی سه نفر، تهدید به قتل، ایجاد رعب و وحشت و ایراد ضرب‌وجرح عمدی سه شاکی پرونده جمعا به ۴۵ سال حبس و شلاق و دیه محکوم کردند

  • «زمانی که پلیس تصاویر را به ما نشان داد همان لحظه پسر خواهرم را شناختم. حمید گاهی اوقات به خانه ما می‌آمد. آن روز هم یک ساعتی به خانه ما آمد و رفت. من دو پسر و یک دختر دارم و امیرمحمد کوچک‌ترین بچه‌ام بود. صبح امروز - چهارشنبه - به ما خبر دادند که جسد پسرم را پیدا کرده‌اند به ما گفتند حمید قاتل پسرم است.»

  • من به مسافرت خارج از کشور رفته بودم. خانه‌ام در یک برج است و برج هم نگهبان و سرایدار دارد. هیچ‌وقت پیش نیامده بود که از برج ما دزدی شود؛ چون همه‌جا با دوربین کنترل می‌شود. قرار بود دو هفته در سفر بمانم، اما، چون کارم زودتر تمام شد، تاریخ بلیتم را عوض کردم و به ایران برگشتم. وقتی وارد خانه شدم، دیدم سه نفر در منزلم هستند...

  • یکی از متهمان که زنی جوان و باردار بود پشت میز محاکمه ایستاد و در شرح واقعه به قضات گفت: شوهرم بیکار و بی پول بود و زندگی سختی داشتیم. از آنجا که من باردار بودم نیاز به پول داشتم به همین خاطر تصمیم گرفتم با همدستی دوستم لعیا از این مرد زورگیری کنیم.