پسلرزههاي انتخابات مصر
آنچه بيش از هر چيز در صحنه تحولات مصر به چشم ميآيد پافشاري بسيار بر گوناگوني احزاب سياسي، خواستههاي آنان و راهي است كه در آينده خواهند رفت. اما از ياد نبريم كه مانع اصلي سر راه دموكراسي در مصر همچنان ادارهكنندگان اين كشورند يعني ديكتاتورهاي نظامي. ارتش هنوز قدرت دارد و هنوز بخش قابلتوجهي از اقتصاد مصر در دست نظاميان است. دارايي واقعي ارتش را كسي نميداند اما ميگويند ۱۰ تا حتي ۳۰درصد اقتصاد اين كشور در اختيار ارتش است.
آنچه بيش از هر چيز در صحنه تحولات مصر به چشم ميآيد پافشاري بسيار بر گوناگوني احزاب سياسي، خواستههاي آنان و راهي است كه در آينده خواهند رفت. اما از ياد نبريم كه مانع اصلي سر راه دموكراسي در مصر همچنان ادارهكنندگان اين كشورند يعني ديكتاتورهاي نظامي. ارتش هنوز قدرت دارد و هنوز بخش قابلتوجهي از اقتصاد مصر در دست نظاميان است. دارايي واقعي ارتش را كسي نميداند اما ميگويند 10 تا حتي 30درصد اقتصاد اين كشور در اختيار ارتش است.
موضوع اينجاست كه اگر ارتش نخواهد قدرت را واگذار كند اينكه چه كسي انتخابات را ببرد آنقدرها هم مهم نخواهد بود. روشي كه از سوي شورايعالي نيروهاي نظامي مصر براي كنترل رسانهها اعمال ميشود- به عنوان مثال مجازات نويسندگاني كه درباره وضع موجود افشاگري ميكنند- علامتي نگرانكننده است و نشان ميدهد آنچه در مصر بسيار اهميت دارد نه فقط انجام انتخابات بلكه برخورداري از بخشهاي ديگر دموكراسي است: يعني آزادي سخن گفتن، آزادي اظهارنظر و آزادي اجتماعات. از ياد نبريم كه اينها جوهر دروني دموكراسي هستند. مهمترين بخش ساخت بناي دموكراسي در مصر انجام انتخابات نيست بلكه نوشتن قانون اساسي است با رويكردي مطمئن به حقوق زنان، حقوق اقليتها، آزادي بيان و آزادي اجتماعات.
در حال حاضر احزاب اسلامگرا نفوذ زيادي بر تودههاي مردم دارند. آنان در چند دهه گذشته به حساب نميآمدند چون مصر يك ديكتاتوري نظامي بود كه در آن به احساسات مردم توجهي نميشد. اما به باور من اين بنيادگرايي در طي زمان تعديل خواهد شد چنانكه در ساير كشورهاي مسلمان كه در راه دموكراسي قدم برميدارند تعديل شده. زيرا پس از مدتي مردم به اين فكر ميافتند كه دولتي درست ميخواهند، شغل و رفاه اقتصادي ميخواهند و شايد جريانات بنيادگرا نتوانند آنها را برايشان تامين كنند. ديگر مردم نميخواهند سخنرانيهاي طولاني درباره مسايل انتزاعي بشنوند، آنچه ميخواهند اداره درست كشور است.
مصر همواره روح و قلب جهان عرب بوده و دموكراسي در مصر- البته اگر بتواند راه خود را پيدا كند- لرزهاي به جهان عرب خواهد انداخت. هر آنچه نشاني از فرهنگ در جهان عرب دارد از ترانه و موسيقي و نمايشهاي تلويزيوني گرفته تا در بسياري موارد در زبان عربي سرچشمهاش در مصر است. آنچنانكه دو تفكر غالب سياسي جهان عرب در مصر به وجود آمده و باليدند. يكي ناسيوناليسم عرب يا همان پان عربيسم؛ عقيدهاي كه پايهگذار ايجاد اتحاد سياسي در بين كشورهاي عربي بود و ديگر جريانات بنيادگراي اسلامي يا همان پديدهاي كه امروز به نام اسلام سياسي خوانده ميشود. «اخوانالمسلمين» و عقايد «سيد قطب» در واقع باورهايي از آن مصريها بودند كه بعدها در جهان عرب و پس از آن در جهان اسلام ريشه دواندند. به اين ترتيب اگر ميوه بعدي بهار عرب در مصر به عرصه آمدن يك نظام دموكراتيك اسلامي باشد، لرزهاي به جان كشورهاي منطقه ميافتد.