اعلام فشار شبهدولتیها بر روند خصوصیسازی
از سال 84 تاکنون که فرآیند خصوصیسازی در کشور آغاز شده است، این چندمین باری است که انتقاداتی صریح به این نحوه اجرای این سیاست وارد شده است. از آن جمله اظهارات وزیر اقتصاد دولت یازدهم است که در جمع خبرگان رهبری گفت: «متاسفانه باید عرض کنم فقط 13درصد واگذاریهای سالهای اخیر به بخش خصوصی واقعی بوده و در صورت تعمق بیشتر درمییابیم که از این رقم تنها سهدرصد واگذاریها کاملا واقعی است.» رییس کمیسیون اصل 44 مجلس شورای اسلامی هم آماری در همین حدود را اعلام کرده و گفته بود: «تنها حدود 13درصد واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی در سالهای گذشته واقعی بوده است.»
این تنها بخشی از اظهارات در انتقاد به اجرای اصلی است که قرار بود تصدیگری دولت بر بخش اقتصاد را کاهش دهد و امور اقتصادی را به بخش خصوصی بسپارد و خود تنها ناظر باشد. اما با گذشت حدود یک دهه مشخص شده است که این روند در اقتصاد ایران با ایرادات بسیار همراه بوده است. دولت نهم و دهم برای بررسی پرونده خصوصیسازی یکی، دو باری به مجلس فراخوانده شد و با رویکارآمدن دولت یازدهم، موضوع اجرای صحیح اصل 44 باز هم داغ شد و مسوولان دولت جدید آماری انتقادی در این خصوص اعلام کردند. یکی از این گزارشها، گزارشی است که سازمان خصوصیسازی در 11 آبان سال گذشته منتشر کرد. بر اساس این گزارش، واگذاری سهام شرکتهای دولتی از سال 84 تا 15 مهر سال 92 در مجموع 542/493/1میلیاردریال سهام بوده که 7/29درصد آن بابت سهام عدالت، 44درصد به بخش غیردولتی و 3/26 درصد به نهادهای عمومی غیردولتی بابت رد دیون بوده است.» گزارشی که هم اظهارات روز گذشته رییس سازمان خصوصیسازی را تایید میکند و هم آمار اعلامشده وزیر اقتصاد و رییس کمیسیون اصل 44 مجلس را. البته اسحاق جهانگیری معاون اول رییسجمهور هم صراحتا به این موضوع اشاره کرده و گفته بود: «بنگاههایی که به بخش خصوصی واگذار شدهاند در واقع به شبهدولتیها واگذار شدهاند.»
دولت یازدهم از زمان رویکارآمدن تاکنون مواردی را مبنی بر ضرورت اجرای صحیح خصوصیسازی عنوان کرده است و بر اساس اظهارات رییس سازمان خصوصیسازی، این سازمان برای اولینبار، دو هفته پیش اسامی شرکتهای قابل واگذاری در سالجاری را روی سایت این سازمان قرار داد که بر اساس آن، اسامی 186 شرکت به ارزش صدهزارمیلیاردتومان را شامل 27 شرکت بسیار بزرگ، 76 شرکت بزرگ، 31 شرکت متوسط و 31 شرکت نسبتا کوچک بههمراه چندین سهام خرد در این فهرست قرار داده است. اما آنچه در این سالها باعث واردشدن انتقادات جدی به روند خصوصیسازی بوده است، گرهزدن بحث خصوصیسازی با عدالت اجتماعی و واگذاری سهام عدالت بوده است.
در این گفتوگو هم پوریحسینی از تدوین طرح جدید آزادسازی سهام عدالت در سه فاز خبر داد و پیشبینی کرد: قرار است این طرح قبل از ماه مبارک رمضان یا نیمه اول آن به دولت ارایه و فاز اول آزادسازی سهام عدالت در سه ماهه سوم سالجاری اجرایی شود. وی با بیان اینکه، کلیات و جزییات این طرح پس از ارایه آن به دولت اعلام خواهد شد، تصریح کرد: هرچند قرار است به میزان اقساط پرداختشده، سهام آزاد شود اما بر اساس پیشبینی این طرح، میتوان با بهرهگیری از روشهایی اقساط این سهام را از محل دیگری نیز تامین و سهام بیشتری را آزاد کرد. پوریحسینی درباره جاماندههای سهام عدالت نیز اظهار کرد: تلاش شده با افرادی که مستحق دریافت سهام عدالت هستند اما جا ماندهاند همراهیهای لازم انجام شود اما از آنجا که جاماندگی در گروههای 18گانه ثبتنامشده قبلی بهشدت متفاوت است، نمیتوان حکم کلی برای آن صادر کرد.
شاید یکی از عملیترین راهکارها هم این باشد که باید با این گروههای فشار کجدار و مریز رفتار کرد. یعنی بتوان این گروههای ذینفع را که منافعشان با خصوصیسازی دچار مشکل شده در جای دیگری ذینفع کرد. اگرچه شاید این سیاست درستی نباشد اما باید توجه کنیم که ما یک اقتصاد دولتی بسیار بزرگ و در هم پیچیده داریم. هر شرکتی را که قرار است واگذار کنیم وابسته به نهادی و جایی است و شاید در راس یک هلدینگ فعالیت میکند. خصوصیسازی در این شرایط مانند مبارزه با یک اژدهای هفتسر است.
از هر طرفی که وارد شوی گروههای فشار در نقطه دیگری قرار دارند و مانع عمل میشوند. پس اگر خواهان اجرای این سیاست هستیم باید با این گروههای فشار به نحوی کنار آمد که مانع اجرای این سیاست نشوند. نکته دیگری که وجود دارد این است که باید تلاش کنیم تا تنشها و تحریمهای بینالمللی را کاهش دهیم و مرتفع کنیم. در یک فضای باز اقتصادی، هم دایره عمل و حضور بخش خصوصی واقعی بیشتر میشود و هم میتوان فشار گروههای ذینفع را کاهش داد. در پایان تاکید میکنم که این دولت و سیاستگذاران دولتی نیستند که مانع اجرای اصل 44 میشوند بلکه فشار از ردههای پایینتر است.
این مساله ناشی از مقاومت دولت در واگذاری سهم خود از اقتصاد به بخش خصوصی است. در این فرآیند شبهدولتیها بیشتر به فکر تشکیل حیاطخلوتی برای خود هستند تا با نام خصوصیسازی هرگاه که بخواهند از امکانات مربوط به بخش دولتی منتفع شوند. همین دیدگاه غالب باعث شده که روند خصوصیسازی در ایران به روندی نامطلوب تبدیل شود و این قانون هم در نهایت به اهداف ازپیشتعیینشده نرسد. به همین دلیل است که دولت و مجلس باید بهدنبال یک راهکار جدی و قطعی برای اجرای درست این قانون باشند تا خصوصیسازی واقعی محقق شود. چون دولت حدود 70 تا 80درصد اقتصاد را در اختیار دارد و همین امر سبب افزایش هزینههای دولتی و ناکارآمدی این سیستم شده و دستیابی به یک اقتصاد رقابتی را بسیار کند و ناممکن کرده است. برای همین است که باید تصمیمی جدی و قاطع گرفت و اقتصاد را به بخش خصوصی واقعی واگذار کرد.