ترنج موبایل
کد خبر: ۲۲۵۲

ذات وبلاگ بورژوازی است

ناصر خالدیان

تبلیغات
تبلیغات

ذات وبلاگ و استفاده از اينترنت در ايران، بورژوازي است. از آن رو كه تهيه و استفاده از آن به تمكن مالي حداقل متوسطي نياز دارد و علاوه بر گراني تجهيزات كامپيوتري، هزينه‌ي مخابرات و اينترنت آنچنان بالاست كه دسترسي به آن را براي بخش بزرگي از جامعه غيرممكن ساخته است.

به همين دليل بخش بسياري از آنچه كه ما «توليد محتوا» يا اطلاع‌رساني در وبلاگ‌ها و سايت‌هاي اينترنتي مي‌ناميم قسمت بسيار كوچكي از افكار عمومي ايرانيان است و اين بخش كوچك نيز به همان دلايل، ذاتي بورژواانديش و جدا از توده‌هاي وسيعي از مردم دارد و در نتيجه دغدغه‌هايش، علاقمندي‌هايش، اطلاع‌رساني و خبرخواني‌هايش محدود به تفكري بورژوايي مي‌شود. براي بسياري از اين كاربران دغدغه‌هاي بزرگ بشري مانند فقر و جنگ محدود به برداشت‌هاي سانتي‌مانتال و رقيق مي‌شود. براي كسي كه در آپارتماني امن پشت كامپيوترش مثلاً در تهران يا خارج از كشور نشسته رنج واقعي مثلاً يك روستايي بلوچ هنگام توفان شن و نابودي محصولش جز آنچه بر پهنه‌ي مانيتور مي‌بيند و احياناً با «آخي بميرم» و نچ نچ گفتني از آن مي‌گذرد قابل درك نيست و بسياري اخبار و وقايع و مشكلات كه در لايه‌هاي آشكار و پنهان جوامع ما مي‌گذرد و كسي براي رفع آن قدمي برنمي‌دارد.

از همين دست است دغدغه‌ها و تبليغات بسياري از سايت‌هاي فعالان حقوق زنان، حقوق كارگران، حقوق كودكان، حقوق بشر و بسياري مدعيان بازپس‌گيري حقوق ما از نمي‌دانم كي، كه اغلب منفعت‌خواه قشر و گروه خود و يا در پي نان و نام خود هستند و از بسياري حوادث و مشكلات و آسيب‌هاي واقعي در همان زمينه‌ي مورد ادعايشان در بطن جامعه غافلند و به همين ترتيب دغدغه‌ها و انديشه‌هايشان در همان «سطح» و دايره‌ي بسته‌ي خودشان مي‌ماند و از منظر بورژوامآبانه به قضايا نگريسته مي‌شود و تنها همين كه به تاييد يا تشويق خودشان برسد، انگار كل قضيه‌ي حقوق آنها به خير و خوشي حل شده است و اينها نيز وظيفه‌ي خود را انجام داده‌اند. پس چرا هنوز اين مشكلات باقي است!؟ چون هيچ عمل و اكتيويته‌اي جز در قالب كلمات تايپ شده بر صفحه‌ي مانيتور وجود ندارد و خارج از آن بخش تاريك و مبهمي است كه بسياري از ما جرات نمي‌كنند از دنياي مجازي خود را كنده و آن را كشف كنند.

مي‌ماند كاربران عوام (و نه عامه كه محترمند) كه اكثريت تماشاچيان ما را تشكيل مي‌دهند و دغدغه‌هايشان درست به همان نازل بودن عوامي است كه به اينترنت دسترسي ندارد، به همان عوام‌زدگي برخي تماشاچيان فوتبال ما. يك بار مثلاً سايت بالاترين را رصد كنيد. تعداد كليك‌هاي مثلاً روي اين دو جمله را با هم مقايسه كنيد: «تصويري از محمدرضا گلزار در حال انگشت توي دماغ كردن» و «ريشه‌هاي فقر فرهنگي در ايران». كدام مورد اقبال است!؟ و ما داريم كجا مي‌رويم؟ و آيا بود و نبود اينترنت فرقي به حال ما در پيشرفت فرهنگي و آگاه‌سازي و روشن‌گري دارد؟

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات