bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۵۲۶۵

یادداشت خالق "کافه پیانو" درباره فروش بالای کتابش

تاریخ انتشار: ۱۶:۵۱ - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۸


كافه پيانو در نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران باز هم با استقبال خوانندگان روبه‌رو شد. به نظر خودم از سه منظر مي‌توان اين استقبال را بررسي كرد. اولين منظر پايگاه طبقاتي مطرح شده در كافه پيانو است. در اين رمان طبقه متوسط شهري ما مطرح مي‌شود و اكثرا خوانندگان اين كتاب هم از همين طبقه هستند. 

كاراكترهاي كافه پيانو پايگاه طبقه متوسط هستند، مخاطبان نيز در اين رمان مطالبات، روياها و وضعيت خود را مي‌بينند. همچنين طبقه متوسط اكثريت جامعه ايراني را تشكيل مي‌دهد كه از قشر بالادست و پايين دست بيشتر خواهند بود. دومين منظر، منظر جنسيتي است. 

در اين رمان سه شخصيت اصلي داستان زن هستند، به همين دليل دختر خانم‌ها و خانم‌هاي طبقه متوسط توجه بيشتري به كافه پيانو نشان داده‌اند. از منظر رابطه ذهني و تاثير ماجراها هم بايد بگويم كه هر كدام از اين كاراكترها به يك دهه يا يك نسل تعلق دارند. 

پري‌سيما از دهه 50، صفورا از دهه 60 و گل‌گيسو، دختر راوي از دهه 70 هستند. به اين ترتيب رده‌هاي سني متفاوت خواننده كافه پيانو شده‌اند. به گونه‌اي گذشته، حال و آينده اين زن‌ها بر مخاطبان تاثيرگذار و مهم بوده است، و همين كمك مي‌كند تا با كتاب ارتباط بهتري برقرار كنند.
 
يك منظر ديگر به لحاظ متني و طرز روايت است. در اين رمان طرز نسبتا نوتر و تازه‌تري هست كه باعث استقبال خوانندگان شده است. روزمرگي‌هاي زندگي و همچنين نوعي غم پنهان در اين رمان هست، كه همين پنهان ماندن غم‌ها باعث مي‌شود كه خواننده دچار كسالت نشود و راحت‌تر با متن ارتباط برقرار كند. اگر در كافه پيانو زبان راحت‌تر و ساده‌تري وجود دارد، در حقيقت اين زبان را آگاهانه انتخاب كرده‌ام.
 
من در سال‌هاي گذشته تعدادي از رمان‌هاي مطرح ايراني را مي‌خريدم و مي‌خواندم، اما در آنها پيچيده نمايي مانع از فهميدن بهتر آن آثار مي‌شد. به نظرم مي‌رسيد بايد كسي اين آمادگي، جسارت يا شجاعت را مي‌كرد تا داستاني به دور از پيچيده‌نمايي بيافريند.
 
يك روايت سر راست كه خواننده خيلي راحت آن را بفهمد. با آنكه رمان همچنان از يك سال گذشته با استقبال روبه‌رو مي‌شود، عده‌اي خاص آن را ضدزن معرفي كرده و نه فمينيستي. به اين مفهوم كه نويسنده كافه پيانو را عليه زنان ايراني نوشته است. 

برخلاف نظر اين افراد و با توجه به استقبال روزافزون بانوان ايراني و نظرات ايشان به اين نتيجه مي‌رسيم كه نه تنها كافه پيانو ضد زن نيست بلكه اثري درباره زنان ايراني است. متاسفانه برخي از زنان كه مدعاي روشنفكري دارند با اين اثر ميانه‌اي نداشته‌اند.
 
يكي ديگر از ادعاها كه قابل رد شدن است. تاثيرپذيري كافه پيانو از داستان‌هاي سالينجر است. سالينجر اگر پيچيده مي‌نويسد، اين پيچيده‌نويسي ريشه در جامعه پيچيده ايالات متحده دارد، اما ما در جامعه‌اي كاملا ساده، بسيط و ابتدايي زندگي مي‌كنيم، و متاسفانه بيشتر داستان‌هاي ما نه پيچيده بلكه پيچيده نما هستند. البته مي‌شود در ايران هم اثر پيچيده نوشت كه اين هم بايد مصداق‌هاي خود را در اثر پيدا كند. از اين‌رو تاثيرپذيري كافه پيانو از آثار سالينجر رد شدني است.
 
من دو، سه ماه بعد از انتشار كافه پيانو بخش دوم اين داستان را نوشتم كه قطار چهار و بيست دقيقه عصر نام گرفته است. كاراكتر اين رمان جديد هم همان راوي كافه پيانو است. الان هم منتظرم تا فروش كافه پيانو به يك نتيجه قطعي برسد و پس از آن رمان ديگرم را منتشر مي‌كنم. در اين رمان، كافه پيانو با عدم استقبال مردم روبه‌رو مي‌شود. 

او پيش از بستن كافه، درصدد است تا نزد كشيش كه راوي قرمز دارد برود، و علي‌رغم اينكه مسلمان است اعتراف بكند. او در قطار با دوستان، مردم و لكوموتيوران روبه‌رو مي‌شود و برش‌هايي از زندگي اين افراد هم در رمان مي‌آيد و... با آنكه اين رمان دوم هم هفت، هشت ماهي تمام شده است اما بايد بازار فروش كافه پيانو هم به آرامش برسد. همچنين قرار است كه بخش سوم اين سه‌گانه را هم بنويسم، البته با همان سبك و شيوه‌اي كه در دورمان قبلي نوشته‌ام، بخش سوم را هم خواهم نوشت.
 
اين رمان هم يك جور بازگشت به گذشته خواهد بود تا ريشه‌هاي بحران‌هاي مطرح شده در دوران قبلي آشكار شود. وضعيت آدم‌هاي دهه 40 در دهه 60 در بخش سوم مطرح خواهد شد. اما در پايان يك نكته را براي خوانندگاني كه به تازگي قرار است، كافه پيانو را بخوانند، يادآور مي‌شوم: قبل از خواندن كتاب مبناي داوري خود را براساس آن چيزي كه از سطح و ظاهر شخصيت‌ها، ديالوگ‌ها و رفتارهايشان مي‌گيرند، قرار ندهند.
 
بلكه در واقع با اين ذهنيت كه نويسنده‌اي درست مثل عكاس اجتماعي يا فتوژورناليست بدون موضعگيري مثبت و منفي يك عكس را مي‌گيرد و آن را نشان مي‌دهد و مسوول چيزهايي نيست كه در آن عكس نه به جهت قانوني و نه به جهت اخلاقي ديده مي‌شود. مبادا تصور كنند كه حرف زدن و كار نامناسب و انتخاب بدو غيراخلاقي شخصيت‌ها مورد تاييد نويسنده است بلكه نويسنده مسوول رفتارهاي هيچكدام از شخصيت‌هاي خود نيست.

bato-adv
bato-adv