ترنج موبایل
کد خبر: ۳۰۹۶۷

کیهان> مضحکه ای به نام طبرزدی

تبلیغات
تبلیغات


کیهان نوشت: هم سلولي احمد باطبي و از متهمان آشوب هاي خياباني تيرماه 78 اعلام كرد طيفي كه باطبي هم جزو آن است براي سركيسه كردن ضد انقلاب خارجي فعاليت مي كنند.

محمدرضا كثراني در سايت ايران سرفراز به نوسان هاي سياسي شديد در عناصري نظير طبرزدي، باطبي و حسن زارع زاده اردشير كه هم اكنون با صداي آمريكا و برخي محافل مشابه در ارتباطند مي نويسد: وقتي طبرزدي به راحتي در زمره مخالفان شلنگ تخته بازي كند و با نيت سركيسه كردن كساني كه ساليان سال خارج از كشورند و بعضاً از مسايل ايران و تحولات آن آگاهي ندارند جهت بعضي كارها پول مي گرفت خود شاهد آن بودم كه فردي همانند منوچ محمدي از آن پولها منتفع مي شد و با جمع آوري بچه ها در يك سالون خالي و ايجاد سروصدا و رنگ گرفتن روي ميز با گوشي اش كه آقاي مهري با ايشان صحبت مي كرد از لس آنجلس اقدام به فريب ايشان مي نمودند. طبرزدي با بي كفايتي و ناكارآمديش سبب پرواز ديگران به قلل بالا شد كه فقط فرومايگان اينچنين مي كنند. او تشكيلاتي ايجاد كرد كه يك مشت سودجو همانند حسن اردشير و قديريان در آن گردهم مي آمدند.

وي مي نويسد: طبرزدي در اصل يك مضحكه بزرگ است. يك احمق همانند پت و مت كه فقط گندم نمايي و جوفروشي را خوب بلد است. او با ايجاد تشكيلاتي نام جبهه متحد دانشجويي و يك گروه به اصطلاح رفرميستي كه مثلاً درصدد ائتلاف با گروه هاي مختلف و مستقل و وابسته و غيره است اقدام به تاسيس يك نهادي كرده است رسماً يك فاحشه خانه (سياسي درام ريتميك) است.

اكنون در گروه ايشان از ويكتوريا خانوم و ماسالي 180 درجه چرخشي و احمد باطبي بي هويت كه قبل از آن عكس كذا هيچ پيشينه اي نداشت و به مدد آقاحشمت سابقه اي طولاني تر از خود من پيدا كرد و رضا پهلوي و همه و همه در اين فاحشه خانه سياسي جمعند.

در همين حال رشيد اسماعيلي از عناصر اغتشاشگر و داراي گرايش به چپ ماركسيستي بعدها تبديل به ليبرال دوآتشه، در سايت ادوارنيوز وابسته به گروهك ادوارتحكيم وحدت، به ستايش از صداي آمريكا پرداخت و نوشت: صداي آمريكا بناست مبلغ ارزش هاي گرانقدر و قابل احترام ايالات متحده باشد. اين رسانه كوشيده از چهره هاي قابل احترامي استفاده كند. بسياري از كاركنان آن، افرادي شريف و زحمتكش هستند كه بعضاً در ايران هزينه داده اند اما در برخي موارد به جولانگاهي براي تسويه حساب هاي سياسي و شخصي بدل مي شود، اپوزيسيون همديگر را تخريب مي كنند.

وي اضافه مي كند: در حاليكه كروبي و موسوي - فارغ از هر سابقه اي كه داشته اند- اكنون و در داخل مرزهاي ايران به رغم همه فشارها در برابر تماميت دستگاه رعب آور ايستاده اند، آيا مسئوليت اخلاقي و ملي ما اين نيست كه حمايت و تقويت شان كنيم؟ كدام اقدام اپوزيسيون در خارج از كشور به اندازه اقدام كروبي موثر واقع شده است؟

اكنون كه جنبش يك رهبري نصفه و نيمه در داخل پيدا كرده، اپوزيسيون خارج از كشور هنوز گرفتار همان فرقه گراييها، حسادتها و برتري جوييها و رقابت هاي حقير است. گويا مشكل اصلي عده اي اين است كه چرا كروبي و موسوي و چرا ما نه؟ حمله به موسوي و كروبي ما را به كجا مي برد؟ براي تسويه حساب وقت هست.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات