نام «حجت امانی» بارها در پرونده 500 تابلوی ضبط شده توسط فرهنگستان هنر، شنیده شده است. او متولد لرستان و دارای تحصیلات در رشته پژوهش هنر و هنر اسلامی است. امانی از حدود سال 83-84 با فرهنگستان هنر تحت عنوان کارشناس هنری و مشاور هنری همکاری داشته است و بعدها به عنوان پژوهشگر معاونت پژوهشی فرهنگستان فعالیت خود را ادامه داد.
به گزارش ابتکار، امانی از شهریور 1395 مدیر هنری موسسه صبا شد و از اواخر بهمن همان سال به عنوان سرپرست موسسه فرهنگی- هنری صبا وابسته به فرهنگستان هنر منصوب شد. اما در جریان این پرونده و درگیری فرهنگستان هنر و شرکت پارس آریان که مدعی مالکیت 500 اثر موجود در موسسه صبا است، از این سمت برکنار شد.
علی معلم دامغانی، رئیس فرهنگستان هنر درباره امانی گفته است «او کارمند فرهنگستان و خادم پارس آریان بود» در جای دیگری به او وطن فروش گفته است و او را تحت فرمان امینتفرشی، سرپرست شرکت پارس آریان، دانست.
11 شهریور گفتوگویی را با علی معلم دامغانی، رئیس فرهنگستان هنر منتشر کردیم تحت عنوان «اینجا همه فاسدند»؛ که در انتهای آن «ابتکار» آمادگی خود را برای انتشار نظرات و صحبتهای افرادی که نامشان در آن گفتوگو برده شده بود، اعلام کرد. نام حجت امانی در آن گفتوگو هم آمده بود.
امانی در مورد این پرونده و حاشیههایش با «ابتکار» به گفتوگو نشست که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
مهمترین دلیلی که خواستید در رابطه با گفتوگوی ما با علی معلم دامغانی واکنش نشان دهید چه بود؟
من مصاحبه شما را خواندم. وضعیتی که به وجود آمدهاست دو حالت بیشتر ندارد. شرکت پارس آریان یا کارشان درست بوده یا غلط. از این دو حالت خارج نیست. اگر درست بوده، پس نباید قاعدتا مشکلی وجود باشد اما اگر کارشان اشتباه بوده، چرا آقای معلم هفت سال قراردادشان را تمدید کردهاست. موسسه صبا یک هیات مدیره دارد و یک هیات امنا. یکی از اعضای اصلی هیات امنا، شخص آقای معلم است و هرچیزی که قرار باشد به تصویب برسد، آقای معلم نظر اصلی را میدهد.
منظورتان قراردادهایی است که عنوان میشود شرکت پارس آریان با فرهنگستان چندین سال برای اجاره مکانی برای نمایش و نگهداری آثار متعلق به این شرکت تمدید کرده است؟
اصلا در مورد همه چیز. کوچکترین مسئلهای که در فرهنگستان اتفاق بیفتد، آقای معلم از آن اطلاع دارد. جالب این است که قرارداد را خودش در شرکت بست، یعنی با حضور خودش در شرکت این قرارداد منعقد شد. تا پیش از این، ماجرا به این صورت بوده که از سمت شرکت پارس آریان به فرهنگستان میآمدند، مذاکره میکردند و قرارداد میبستند. اما سال قبل خود آقای معلم به شرکت پارس آریان میرود. یعنی حضور خودش در شرکت باعث میشود که آنجا به توافق برسند، ظاهرا ۴۰ تا ۵۰ درصد قرارداد افزایش قیمت داشت.
کدام افزایش را میگویید؟
این قرارداد از ۷۰ میلیون تومان شروع شده و بعد به ۱۰۰، ۱2۰،۱1۰ و۱۵۰ میلیون تومان رسید. من و یکی دو نفر دیگر آنجا حضور داشتیم، آقای معلم گفت آقای قاسمی که رئیس بانک پاسارگاد است، بگوید که ارزش آثارشان چقدر است که ما براساس قیمت آنها مبلغی را برای پرداخت شرکت پارس آریان تعیین کنیم. اشاره کردند به یک میلیارد تومان، گفتند ما میگوییم یک میلیارد تومان که شاید پانصد میلیون بدهند. یعنی حرفی از اینکه این کارها مشکل دارند، مطرح نبود.
ما نظر آقای معلم را به پارس آریان ابلاغ کردیم، آنها گفتند برایشان توجیه اقتصادی ندارد که حتی ۵۰ میلیون تومان اضافه کنند ولی در نهایت شدنی بود که مبلغ اجاره، ۳۵۰ میلیون تومان شود. اما هر دو طرف با هم بداخلاقی کردند و درنهایت ماجرا منجر به این شد که اتفاقی غیرمنتظره بیفتد. آقای معلم حتی به قراردادی که خودشان در سربرگ فرهنگستان و موسسه صبا با این شرکت نوشتند هم پایبند نبودند، خودشان نوشتند، ما که ننوشتیم. آقای معلم نامهای در فضای مجازی منتشر کرده مبنی بر اینکه آقای امینتفرشی به صبا دستور داده است که سه اثر را از فرهنگستان خارج کند. این که فقط امسال نبوده است، هشت سال است که این اتفاق میافتد، حالا چرا آقای معلم نامه زده است؟ نه اینکه او اشتباه نامه زده باشد! در بند دوم ماده چهار قرارداد شماره ۹۶۸۴ موسسه صبا، تعهدات و مفادی قید شده است.
یکی از تعهدات صبا این است که این افراد میتوانند برای خارج کردن کارهایشان چه برای مرمت و چه برای جابهجایی نامه بزنند و با هماهنگی فرهنگستان هنر و حراست، کارهایشان را خارج کنند. شما خودتان این اجازه را به ایشان دادهاید! یعنی طبق قرارداد و تعهداتی که خودتان بندبندش را نوشتهاید خودتان به آقای امینتفرشی اجازه دادید که هر زمانی که خواستند کاری را ببرند یا بیاورند، نامه بزنند. حالا نامه را منتشر کردهاند که چی؟ بار اولی نیست که چنین نامهای به فرهنگستان آمده، این نامه چیز غریبی نیست. در این هشت سال حداقل دهها نامه شبیه این آمده و دهها بار کار خارج و وارد کردهاند. ولی چرا آقای معلم تا الان حرفی نزدهاند، سیاست خودشان بوده یا میخواستند مغلطه کنند؟!
امضای آقای معلم زیر قرارداد هست؟
خیر امضای نماینده ایشان هست اما هیات مدیره آن را مهر کرده است و تا ایشان تصویب نکند، قرارداد بسته نمیشود. قبل از اینکه یک قرارداد منعقد شود هیات مدیره جلسهای برگزار میکند، این هیات مدیره را آقای معلم انتخاب کردهاست. امضا و مهر او وجود دارد، مهر آن شرکت هم هست. این قرارداد در خود فرهنگستان در سربرگ فرهنگستان ثبت و شماره شده و کاملا رسمی است.
شما میگویید شرکت پارس آریان تمام این قراردادها را به صورت مکتوب دارد. این شرکت هم همین طور، سوال آقای معلم این بود که چرا این اجارهنامهها و قراردادها را رسانهای نمیکنند؟
فکر میکنم یکیشان را رسانهای کردند.
آقای معلم همیشه میگویند اگر شرکت پارس آریان از طرف بانک فعالیت میکند، قاعدتا همه پرداختهایش را با چک و طبق قرارداد انجام میدهد، اگر این شرکت میگوید، پرداختی داشته، چرا این چکها را منتشر نمیکند؟
بله چک دارند. من خودم آنجا بودم. مااین مبالغ را براساس چک شش ماهه یا گاهی دو ماهه دریافت میکردیم. این پول صرف همان مجموعه فرهنگستان و صبا میشد و حقوق کارمندهای موسسه صبا از همین منبع تامین میشد. از زمان آقای معلم فرهنگستان دیگر رونقی نداشت، اگر ما جلوی این قرارداد را میگرفتیم، عده زیادی بیکار میشدند. آقای معلم مصر بود که همه را بیرون کنید. عین همین جمله را چندین بار تکرار کرد. به او گفتیم ما اگر نتوانیم حقوق بدهیم چه؟ راحت میگفت تعطیل کنید و همه را بیرون کنید!
الان هم از بودجه خود فرهنگستان، صبا تامین میشود، درحالی که نباید بشود. بودجه فرهنگستان باید صرف کارهای پژوهشی و راهبری بشود ولی بودجههای آنها را قطع کردند. بخشی از آن بودجه را به بدنه صبا تزریق میکنند که بگویند بدون این مجموعه هم میتوان کار را پیش برد. ولی این وضعیت دوام چندانی نخواهد داشت.
از خانم پوراکی و آقای شهبازی هم نام برده شده است. نقش این دو نفر چه بود؟
آقای معلم بخاطر اینکه خودش را تبرئه کند همیشه به دنبال قربانی کردن افراد است، مهم نیست چند نفر. مسئله بسیار واضح است! ما که موضوعی مهمتر از این نداشتیم. آقای معلم، خودش قرارداد بست، اگر آثار مشکل داشتند، چرا خودش هفت سال آن را تمدید کرد؟ صحبتهای آقای معلم بسیار ضد و نقیض است، یک بار میگوید این آثار سرمایه ملی هستند، یک بار میگوید نه اینها جعلی هستند، اگر جعلی هستند که نمیتوانند سرمایه ملی باشند! او در واقع سعی دارد به نوعی نقش قهرمان را بازی کند و بگوید من بودم که جلوی این ماجرا را گرفتم.
اول باید مشخص شود که چرا آقای معلم هشت سال با پارس آریان همکاری کرده است؟ قراردادها مشخص است، مبالغی هم که آنها پرداخت کردند یا در قالب چک بوده و یا چک کشیدهاند و بعد به حساب موسسه صبا ریختهاند. آنها بانک هستند و کارشان مشخص است.
به نظر شما چرا آقای معلم پس از هشت سال چنین واکنشی نشان داد؟ این کشمکش چرا به وجود آمد؟
من به همراه دو نفر از معاونانم، هم معاون مالی و هم معاون اداری، با بانک پاسارگاد خیلی مذاکره کردیم. خود آقای معلم نظرشان این بود که این آثار باشند، اما با مبلغ بالا. او میگفت پارس آریان ادعا میکنند که قیمت تابلوهایشان خیلی گران است، پس اگر باارزش هستند، باید مبلغ قابل توجهی بپردازند. ما هم تمام تلاشمان در مذاکرات این بود که مبالغ را بالا ببریم، ولی بانک میگفت که برای ما صرفه اقتصادی ندارد.
در مصاحبههایی که به تازگی منتشر شده آقای نامی و امینتفرشی، بیمه و مالیات را به عنوان عامل اصلی اختلاف مطرح کردند. ماجرای بیمه و مالیات چه بود؟
شرکت پارس آریان، که وابسته به بانک پاسارگاد است، برای اینکه برایش مشکلی پیش نیاید، در هر قراردادی که منعقد میکند، باید یک نسخه را به بیمه و مالیات بدهد. فرهنگستان سعی کرده این قرارداد را طوری ببندد که به آن بیمه و مالیات تعلق نگیرد و اگر هم تعلق میگیرد، کمترین مبلغ باشد. به طور مثال نوشتهاست: «خدمات نمایشگاهی». اگر بنویسد «بابت حقالاجاره» باید مبلغی را بابت بیمه پرداخت کند. موسسه صبا یک موسسه خصوصی وابسته به فرهنگستان است. این موسسه تاکنون به بیمه مراجعه نکرده که بخواهد حق بیمه قراردادهایش را بپردازد و اصلا آگاه نبوده که به این موارد بیمه یا مالیات تعلق میگیرد.
در قراردادی که با بانک پاسارگاد منعقد شده است، بانک پاسارگاد میگوید چون ما شفاف کار میکنیم، مجبوریم قراردادها را در اختیار بیمه قرار بدهیم. بنابراین با توجه به مبلغ قرارداد، باید درصدی را به بیمه پرداخت کنند. براساس قانون، پرداخت این مبلغ معمولا برعهده کسی است که از قرارداد منفعت میبرد، پس در این مورد پرداخت بیمه برعهده موسسه صبا و فرهنگستان است. اما فرهنگستان زیر بار این مبلغ نمیرفت، چون اصلا آگاه نبود که باید این مبلغ را بپردازد و در قراردادش هم قید نکرده بود که بیمه و کسورات قانونی به عهده چه کسی است.
بنابراین قبول نمیکرد و میگفت ۸۰ میلیون تومان بیمه به قرارداد تعلق گرفتهاست، ۴۰ میلیون تومانش را ما پرداخت کردهایم، شرکت پارس آریان هم ۴۰ مبلیون تومانش را پرداخت کند. وقتی این حرفها با هم جمع شدند، مسئله بیمه مطرح شد و آنها هم گفتند ما نمیتوانیم مبلغ اجاره را افزایش دهیم و بیش از ۳۰۰ میلیون تومان برای ما توجیه اقتصادی ندارد و همین طور بداخلاقیهایی دیگر که آقای معلم به آنها گفت کارهایتان را ببرید.
آقای امینتفرشی نامهای در جواب نوشت با این مضمون که چون به توافق نرسیدهایم میخواهیم کارها را نهایتا تا تاریخ 10/5/96 از فرهنگستان خارج کنیم. آقای معلم پایین همین نامه برای من نوشتند که امانی، حراست، فلانی و فلانی آماده باشید، میخواهند کارها را ببرند.
آقای معلم گفت شرکت پارس آریان کارهایش را ببرد؟
بله مستند نوشتند.
پس دلیل مقاومت آقای معلم دربرابر خروج آثار از فرهنگستان توسط این شرکت چه بود؟
اولین کاری که آقای معلم انجام داد این بود که دیگر کارمندهایشان را راه ندادند. یکی از مفاد قرار داد این بود که شرکت پارس آریان اجازه دارد دو نفر را به عنوان راهنمای موزه که با کارت شناسایی به موسسه صبا معرفی کند. در تبصره یک ماده چهار قراردادی که بین فرهنگستان و شرکت پارس آریان منعقد شده، آمده است: «پارس آریان به تناسب نیاز و تشخیص خود میتواند از یک یا چند راهنما در دو شیفت صبح و عصر به هزینه خود استفاده نماید. ضمنا پارس آریان موظف است از قبل نسبت به معرفی راهنما به صبا برای همکاری اقدام و تاییده آن را دریافت نماید.
صبا فقط در سطح همکاری متعهد میباشد و کلیه مسئولیت و انجام کار با پارس آریان میباشد». آقای معلم در اولین قدم این دو نفر را راه ندادند و گفتند دیگر اجازه ورود ندارید و در محل نگهداری آثار را هم بستند و پلمپ کردند. آقای معلم میگوید ما به پلیس گفتهایم که از آنجا مراقبت کنند. درحالی که اصلا از این موضوع غافل است که مراقبت از اثر هنری فقط با پلیس نیست.
سالنی که این شرکت در اختیار داشت، مجهز به چندین وسیله سرمایشی بود. حالا در دمایی که ما در تابستان تجربه کردیم، قطعا کارها آسیب دیدهاند. فقط این نیست که در را قفل و زنجیر کنیم تا کارها محافظت شود. حبس کردن کارها با دمای این روزهای تابستان صد در صد به آثار هنری معاصر، که ترکیباتی از چسبها و پلیمرها و اکریلیکهای جدید دارند، آسیبهای جبرانناپذیری وارد کرده است. همان اتفاقی که من پیشتر راجع به گنجینه خود فرهنگستان مطرح کردم و گفتم آثار در حال آسیب هستند.
با توجه به حرفهایی که آقای معلم و افتراهایی که زده است، من حدس میزنم که او شجاعت گفتن واقعیت را ندارد. چرا ندارد؟ نمیدانم. ولی اگر کاری خارج شده یا آقای امینتفرشی نامهای زده، براساس قرارداد بوده، بار اول هم نبوده، دهها بار اتفاق افتاده است. هفت هشت سال این روند ادامه داشته اما انگار آقای معلم یک دفعه از خواب بیدار شده و اوضاع را اینطور دیده است. این موضوع نشان میدهد که او خیلی بر اوضاع فرهنگستان مسلط نبوده و انگار اصلا قراردادها را نمیخواند و نمیداند که خودش در مفاد قرارداد به آقای امینتفرشی اجازه داده که این نامه را بزند.
در واقع بیشتر گفتههای آقای معلم ناشی از عدم آگاهی و اشراف او به کل قضیه است. من کاری ندارم که این آثار جعلی هست یا نه، چون حوزه تخصصی دیگری را میطلبد؛ کاری ندارم که مالکیت اینها مربوط به چه کسی هست یا نیست، چون آن هم یک کار قضائی است؛ ولی با توجه به قراردادی که خود فرهنگستان نوشته و ما مجری آن بودهایم، ما در واقع فقط به قراردادی که آقای معلم نوشته است، احترام گذاشتهایم. او حتی قرارداد خودش را هم قبول ندارد. وقتی قراردادی را در اختیار شما قرار میدهند، موظف هستید به آن عمل کنید.
من حس میکنم که آقای معلم نه به قراردادهای نوشته شده اشراف کامل دارد و نه میدانسته که در طول این هفت هشت سال چه اتفاقی افتاده است. اتفاق تازهای نیست که آقای امینتفرشی یک نامه زده باشد و بگوید چهار اثر بدهید. هشت سال این آقا این کار را کرده، هشت سال اثر وارد و خارج شده و تمام این موارد هم براساس قراردادهایی بوده که خود آقای معلم نوشته است. این که چگونه الان آقای معلم از این خواب بیدار شده، جای سوال دارد.