جنایت درپی ارتباط مرد افغانستانی با زن متاهل
مرد افغانستانی که در پی رابطه با یک زن، شوهر او را به قتل رسانده بود، وقتی برای دومینبار پای میز محاکمه رفت، همه اتهاماتش را منکر شد.
به گزارش شرق، مأموران پلیس در سال ٩١ در جریان مفقودشدن مردی اهل افغانستان قرار گرفتند که از مدتها قبل در باغی مشغول به کار بوده است. خانواده این مرد به مأموران گفتند پدرشان، کریم، صبح از خانه خارج شده تا به محل کارش که باغی در اطراف تهران است برود و دیگر برنگشته است. آنها گفتند، کریم هر روز صبح به محل کارش میرفته و با خانه هم در تماس بوده، اما روز حادثه هیچ خبری از او نشده است.
مأموران با توجه به گفتههای این زن متوجه شدند احتمالا مرد مفقودی درگیر یک انتقامگیری شده است. زمانی که مأموران زندگی شخصی کریم را مورد بررسی قرار دادند، متوجه شدند گلناز، همسر او، از مدتی قبل با مردی که از دوستان کریم است، رابطه دارد و چند روز قبل از حادثه هم کریم در جریان این رابطه قرار گرفته بود. زمانی که مأموران به سراغ یاسر، دوست کریم، رفتند، او در ابتدا منکر همهچیز شد اما بعد به قتل کریم و ازبینبردن جسدش اعتراف کرد و گفت: با همسر کریم رابطه داشتم و زمانی که کریم این موضوع را فهمید خیلی ناراحت شد. روز حادثه هر دو در باغ بودیم. او در حال آبیاری بود، من ابتدا با بیل به سرش کوبیدم. روی زمین افتاد و زمانی که دوباره بلند شد و به سمت من آمد، یک ضربه دیگر به سرش کوبیدم و روی زمین افتاد و مرد، بعد مقدار زیادی هیزم روی بدن او ریختم و آتش زدم و جسد خاکستر شد. آن را داخل گونی ریختم و با موتور به سمت کانال آبی رفتم که همان اطراف بود و چون آب زیادی داشت، شبیه به رودخانه بود. بعد خاکستر را داخل کانال آب ریختم.
با توجه به گفتههای متهم و سایر مدارک موجود، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم پای میز محاکمه رفت و با توجه به درخواست قصاص از سوی اولیایدم محاکمه و به قصاص محکوم شد.
او همچنین درباره رابطهاش با همسر مقتول که انگیزه اصلی جنایت بود هم گفت: من این رابطه را قبول ندارم. خودم زنی دارم که عین دستهگل است. چرا باید با زن دیگری رابطه داشته باشم. گلناز برای من کار جور میکرد و من کارگری میکردم. چندباری هم کارهایی داشت که من انجام میدادم. هربار هم که او را سوار موتورم کردم، بچههایش بودند، من چیزی را پنهانی انجام نمیدادم و حالا هم نمیدانم چه بلایی سر مقتول آمده است.