چاقو کُشی
٣٣سال است چراغهای این اتاق ساعت ٦:١٥ دقیقه صبح روشن میشود. همسایهها به تصویر همیشگی مردی که هر صبح با آبپاش نارنجی گلدانهای شمعدانیها را آب میدهد، عادت کردهاند. تصویر او از دور پیداست، وقتی سرش را بالا میگیرد تا قدمهای برگهای نورس یک گیاه رونده را در دورترین دیوار اتاق دنبالکند. حالا تنها چند قدم مانده تا به سقف برسند.
تقویم پاییز به وقت آذر است، اما اتاقک سهدرچهارمتری پشت بازارچه، حالوهوای زمستان گرفته. سرما استخوانسوز است و شمعدانیها، پشت تنها پنجره اتاق به هم چسبیدهاند. دیوار پر از تیغهها و چکشها، قیچیها و تسمهها و سوهانهای کوچک و بزرگ و کنار آنها یک آینه کوچک که دنیا را شکسته نشان میدهد.
آنها نیستند، اما صندلیهایشان مانده. تا همین چند ماه پیش سه نفر بودند. یکی پای دستگاه مینشست، یکی دستهها را سوار میکرد و یکی میخها را. حالا در این اتاقک دو صندلی خالی است و مردی که پُرِ عمرش را با تیزی چاقوها سر کرده، به نوبت روی آنها مینشیند.
«عباس و اکبر چند ماهی است رفتهاند. نه فقط من، خیلیها دیگر نمیتوانند شاگرد نگه دارند. بازار کار خرابه. قبلا هفتهای ٤٠ تا ٧٠ چاقو سفارش داشتیم، الان ١٥ تا را هم به زور میبرند. اکبر اینجا مینشست و عباس اینجا. هنوز بعضی وقتها میآیند و چندتایی کنار دست من میسازند، نقلِ هوای دلشان است که میآیند. وگرنه یکیشان شده راننده، یکی هم شاگرد رستوران.»
صیقل خوردن فولاد و فنر روی سوهان دستگاهها، صدای ممتد و ریزی دارد. صدا به صدا نمیرسد. عینک سیاهی چشمان مرد را در برابر هجوم برادههای سوزان پناه داده. اوستا حمید، در ٣٣سال گذشته، از ١٢سالگی تا به امروز هر سه ساعت یک بار، یک چاقوها ساخته؛ همه شبیه هم: «چاقوی تولید کارگاه ما همین یک مدل است. به اینها میگن چاقوی چوپونی. واسه سر بریدن. نترسین یه وقت -اتاق پر میشود از صدای خنده اش- سر بریدن از نوع حلالش، مرغ و گاو و گوسفند.»
چاقوها را ردیف کرده روی میز با دستههای همشکل و تیغههای ظریف. چاقو را میکشد روی شیار نازک پشت نعلبکی چینی و بعد روی مچ دست چپش، انبوه موهای سیاه میریزد روی میز. این آزمایشی است برای اینکه بگوید ببین! چقدر تیز و برندهاند: «همه شبیه هماند اما کوچک و بزرگ دارد. این طرف اسم خودم حک شده، آن طرف هم مهر زنجان.»
چاقوی دستساز، همیشه افتخاری برای زنجانیها بوده، هنوز هم هست. یک چاقو میگویند و هزار قصه برایش. مردم، مسافران و سفرنامهنویسان همه این شهر را با تیزی قمهها و قدارهها، شمشیرها و خنجرها و آوازه چاقوهای برندهاش، با دستههای عجیب و تراشهای ظریف، با عاج و صدف و دستههای چوب گردو و گیلاس به خاطر میآورند.
از وقتی پیکر مردان نمکی، در معدن چهرآباد زنجان با داس و ابزارهای جنگی که به کمر بسته بودند، پیدا شده، مردم شهر یک گواه تاریخی دیگر هم پیدا کردهاند تا با استناد به آن تاریخ چاقوسازی در شهرشان را تا ٦هزارسال عقب ببرند.
در بازار چاقوسازان، مردان روی چهارپایههای کوتاه با کمرهای خمیده و سرهای به زیر افتاده، تمام حواسشان به حرکت پرشتاب دستگاههاست. چشمهایشان، خیره به حرکت لغزنده و لرزان ورقههای فولاد که تا چند ساعت دیگر چاقو، قمه و قداره و داس و ساطور میشود. آنها خودشان را به کار و «چه کنمهایشان» را به روزمرگیها سپردهاند.
حرکات هماهنگ و تند دستها، صیقلزدن و سوهانکشیدن چاقوها، تجربه عرقریزان دایمی است و «بهنام» با دستهای تیزوفرز درحالیکه عرق از شقیقههایش فرومیچکد، آخرین صیقل را به جان قمهها میکشد: «امسال یکدهم قبل هم فروش نداشتیم. هر کسی هم خریده، با سلام و صلوات برده. یکسری هم قاچاق بردند عراق. قمهای که ما میزنیم تو ایران فروش نمیرود. مشتریهای ما همه تاجران عراقیاند، اما امسال خیلی کمتر آمدند.»
امسال برای چاقوسازان زنجان، برای بهنام و حمید و عباس با همه سالها فرق میکند. طرحی که تعدادی از نمایندگان مجلس به دنبال تصویب آن بودند، یکسال پیش در صحن علنی مجلس رأی آورده و در یک قدمی نهاییشدن است: «ممنوعیت حمل، تولید و عرضه سلاح سرد».
در زنجان چاقوسازی، هنری است که قرنها از پدران به پسران به ارث رسیده. نسلبهنسل و سینهبهسینه. هنوز هم در کارگاههای پراکنده در شهر، پسران از روی دست پدران چاقو میسازند، بعضیها از تکرار و کلیشه گریخته، کمکارند و چاقوها را فاخر و گرانقیمت میسازند، برای کلکسیونرها و برخی دیگر تن داده به روزمرگی و تکرار، اما ماهرند در ساخت تنها یک مدل که برند آنها و به نام آنهاست: «چاقو در بازار زنجان تنوع گستردهای دارد. چاقوهای شناسنامهدار با امضای سازندهشان معتبرند. درواقع چاقوسازان دو گروه اصلی را شامل میشوند، کسانی که چاقو را به شکل یک اثر هنری میسازند؛ صنایعدستی محض که ارزشمند است و بعضی از انواع آن چند هزار دلار فروش میرود و گروهی که برای زندگی و مصارف روزمره تولید میکنند: داس، ساطور و چاقوی آشپزخانه و میوهخوری و چاقوی سلاخی.»
شروع ماجرا
سازمان پزشکی قانونی سهسال پیش گزارشی درباره آمار قتلهایی منتشر کرد که با سلاح سرد انجام شده بود. این گزارش نشان میداد تقریبا در فاصله یک دهه یعنی از سال ٨٢ تا ٩٢ بیش از ۱۰هزارو۶۰۰ نفر در کشور با استفاده از سلاح سرد به قتل رسیدهاند.
نقد و نظرها درباره اصلاحات قانونی جدید، در یکسالونیم گذشته بین اتحادیه چاقوسازان زنجان، سازمان میراث فرهنگی و نمایندگان این ستاد و کمیسیون قضائی مجلس و شورای نگهبان فراوان بوده، موافقان معتقدند حمل و استفاده از سلاح سرد زمینهساز افزایش ارتکاب جرایم بهویژه جرایم منجر به جرح و قتل میشود، از آن سو تولیدکنندگان و فروشندگان چاقو معتقدند اگر به زمینههای اجتماعی و اقتصادی فعالیتهای آنها در فرآیند این بازنگری توجه نشود، بیکاری و تعطیلی کارگاههای چاقوسازی پیامد منفی قوانین بازدارنده جدید خواهد بود.
بیش از هزار کارگاه چاقوسازی در خطر بیکاری
محمدرضا جرجیسی، یکی از چاقوسازان زنجان، در یکسالونیم گذشته در جایگاه رئیس اتحادیه چاقوسازان زنجان، به بسیاری از مسئولان نامه نوشته و این موضوع را تشریح کرده که اگر مجلس در مصوبات جدید، زنجان را بهعنوان مرکز اصلی صنعت چاقوسازی مستثنی و برخی ابهامات را شفافسازی نکند، کسب و کار هزاران نفر در این شهر به مخاطره میافتد: «مصوبه مجلس هنوز به قانون تبدیل نشده، اما بار روانی قضیه همین الان برای ما مشکلاتی ایجاد کرده است. پلیس در زمینه اجرای قانون تدافعی عمل میکند و شرایط امروز ما اینطور است که در زنجان برای فروش چاقو مشکلی وجود ندارد، اما عمدهفروشها نمیتوانند کار کنند. پلیس در هر جایی با محموله چاقو مواجه میشود، آن را ضبط میکند. هر محموله چاقو حداقل ٧میلیون تومان قیمت دارد.»
بسیاری از خریداران عمده چاقو، قمه، قداره و ساطور و دیگر محصولات تولیدی کارگاههای چاقوسازی در زنجان، تاجران عراقی هستند. زنجان تا پیش از مصوبات اخیر مجلس و در سالهای گذشته سالانه ٤میلیارد تومان صادرات انواع چاقو به عراق داشته، حالا اما تاجران عراقی هم خرید از ایران را محدود کردهاند: «در سالهای اخیر تصمیماتی گرفته شد که عملا بازار کار زنجانیها را بشدت تحتتأثیر قرار داده.
به گفته جرجیسی، گمرک هم بهتازگی با توجه به دستورالعملهای جدید صادرشده از سوی دولت، خروج چاقو حتی از نوع صنایعدستی را منوط به دریافت مجوز کرده و این موضوع، خرید توریستهای خارجی را کاهش داده: «برای مثال گردشگری از فروشگاهها شبانهروزی صنایعدستی زنجان یک چاقوی تزیینی میخرد و ساعت ٢ شب پرواز دارد، یک نفر از اتحادیه باید برود برایشان مجوز صادر کند. آنها که یکی دو تا نیستند، نتیجه این میشود که خرید نمیکنند. این شرایط بازار کار چاقوسازان زنجان را خیلی محدود کرده و آنها بشدت تحت فشار هستند.»
در زنجان تولیدکنندگان محصولات صادراتی، تحتتأثیر تغییر و تحولات اخیر شرایط دشوارتری دارند، بنابر گزارش اتحادیه چاقوسازان زنجان، بیش از یکصد کارگاه که پتانسیل صادرات داشتند، تعطیل شده و کارگاههای فعال هم بسیاری از مشتریانشان را از دست دادهاند: «متاسفانه در پی تصمیماتی که گرفته شده و برخوردهایی که با صنعتگران چاقو میشود، ایران امسال بازار قمه و قداره را به چین واگذار کرد. صنعتگران زنجان سالانه بین ٢ تا ٤میلیارد تومان صادرات انواع چاقو، قمه و قداره را به عراق داشتند. در مصوبه، چاقوی ضامندار جزو ممنوعیتهاست، درحالیکه چاقوی ضامندار قلمتراش برندی است که اگر در زنجان تولید نشود، مشابه آن با برند راجرز از انگلستان وارد ایران میشود. این تصمیم به نفع چه کسی بوده، به نفع واردکننده و به ضرر تولید کننده؟»
چاقوسازان زنجان نه فقط از طریق نمایندههایشان در مجلس که برای علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، احمد جنتی دبیر شورای نگهبان و هر مقام مسئول دیگری که میتوانست در این زمینه تأثیرگذار باشد، نامهها نوشتهاند و خواستار توجه به پیامدهای اجتماعی تصمیمی شدهاند که ممکن است صنعت چاقوسازی زنجان را با هزاران سال سابقه دچار رکود کند و بیکاری گستردهای را در این شهر به همراه بیاورد: «ما در این نامهها گفتهایم هیچ مخالفتی نداریم با اینکه قوانین برای برخورد با کسانی که با استفاده از سلاح سرد ناامنی ایجاد میکنند، سختگیرانه شود، اما کسانی که این پیشنهادات را دادهاند، تنها یک طرف موضوع را دیدهاند، سوی دیگر این سکه هزاران نفر صنعتگری هستند که معیشت و زندگیشان به مخاطره میافتد. جواب آنها را چه کسی میدهد؟
ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی سیاستگذاریها در ایران، تازه در آغاز راه است و در بسیاری از موارد طرح و لوایح چه در مجلس شورای اسلامی و چه در دیگر مراجع تصمیمگیرنده مثل هیأت وزیران یا شوراها اغلب بدون توجه به پیامدهای اجتماعی آن به تصویب میرسد.
تجربه اخیر و پیشبینی محدودیتهای قانونی برای تولید، حمل و عرضه سلاح سرد از نمونه مصوباتی است که بدون توجه به پیامدهای اجتماعی و با رویکردی یکسویه و تکبعدی و دیدگاه قضائی و جنایی در دستورکار مجلس قرار گرفته و ابعاد دیگری ازجمله تأثیرات اقتصادی آن بر کسبوکار جمعیت کثیری از چاقوسازان مورد غفلت قرار گرفته است.
کسبوکار این روزها در بازار زنجان، جدا از صادرکنندگان برای چاقوسازانی که بیشتر به جنبههای هنری و صنایعدستی کار علاقهمندند هم تعریفی ندارد. «محمدرضا فرجیان» از استادکاران هنر چاقوسازی در زنجان، رکود یکسال اخیر در این بازار را بیسابقه میداند: «بازار شرایط نگرانکنندهای دارد.
به گفته او شرایط جدید موجب شده مشتریان بهویژه تاجران خارجی، محصولات چاقوسازان را با قیمت نازلتری بخرند: «وقتی میبینند ما اینطور در فشار هستیم، قیمتها را پایین میآورند. تاجران عراقی برای یک شمشیر سفارشی و دستساز بهطور متوسط ٦میلیون تومان پرداخت میکردند، حالا همانها میآیند و میگویند یک کار از را ما ٢میلیون تومان میخرند و ما هم چارهای نداریم. به جای اینکه از این ظرفیت و بازارهای کشورهای همسایه به سود اقتصاد و صنایعدستی ایران بهره گرفته شود، فرصتها از ما گرفته شده و رقبا پیش افتادهاند.
چشم انتظار آخرین خبر
حاج حیدر دست از کار نکشیده و هر روز در همان ساعت مقرر چراغهای کارگاه کوچکش را روشن میکند، حوصله حرفزدن ندارد. محموله داسهایش را چند وقت پیش در راه رشت توقیف کردند. حالا هلال داس را میچرخاند روی دستگاه، داس مثلا موم میچرخد توی دستانش: «هر کی به هر کی شده، بعد از این همه سال کار و تو این بازار خراب، دیواری از دیوار ما کوتاهتر نبود؟ این همه بیکار در زنجان هستند، حتما میگویند ما هم روی همه آنها. این گوشه شهر سرمان به کار خودمان بود.
در زنجان همه چاقوسازان از آخرین خبرهای این مصوبه باخبرند و میدانند حالا اصلاحیه مجلس که در شورای نگهبان است، اگر همین آخرین اصلاحیه هم تایید شود، کار برای آنها سختتر خواهد شد. آنها منتظر آخرین خبر هستند.
در کارگاههای بههمچسبیده پشت بازارچه، چاقوسازان پشت پنجرههای بلندقدی گلدانهای سبزشان را چیدهاند. شمعدانی و پیتوس، حسن یوسف و انواع گیاههای رونده را. شاید همین سرزندگی برگهای سبز، بار طاقتفرسای کوبیدن بر ورقهای فولاد و فنر را از شانههایشان برمیدارد و زندگی را به یادشان میآورد.