بیانیه کارشناسان در مورد "راه عبور از مشکلات پیشرو"
بحران یکپارچگی در نظام سیاسی و مدیریتی: گسیختگی سیاسی بین ارکان قدرت و شکلگیری نفوذهای ناهمگن در نظام سیاسی و مدیریتی کشور که هرکدام اهداف متعارضی را دنبال میکنند، باعث شده است که فاقد مجموعهای از اهداف سازگار و منسجم باشد. بنابراین عدم یکپارچگی در حوزه هدفگذاریهای کلان، موجب فعالیتهای موازی یا متعارض و لذا موجب هرزروی منابع اقتصادی، اجتماعی و انرژی جامعه شده است. این کارکرد، اصل وحدت مدیریت که یکی از اصول خدشهناپذیر کارآمدی مدیریت است، را دچار مشکل میکند. ضروری است که این سامان و سازمان مورد بازنگری اساسی قرار گیرد.
اکنون که کشور عزیزمان ایران از درون به علت برخی ناکارآمدیها و از بیرون به علت تحولات و تنشهای منطقهای و نیز زیاده خواهی قدرتهای بزرگ مورد فشار، تنگنا و تهدیدهای خطرناکی قرار گرفته است، با محکومکردن حمله تروریستی اهواز و عرض تسلیت به پیشگاه ملت ایران، بر خود لازم دانستیم از سر خیرخواهی و خردورزی برخی نکات لازم را با ملت شریف ایران، مقامات ارشد کشور، نخبگان و همه گروههای مرجع در میان بگذاریم. امید که همه بتوانند در زمانی که فرصت از دست نرفته باشد، وظایف خود را در این شرایط حساس به درستی و با راستی انجام دهند.
نیمنگاهی به چالشهای سیاستی و مدیریتی پیشِروی کشور
بحران یکپارچگی در نظام سیاسی و مدیریتی: گسیختگی سیاسی بین ارکان قدرت و شکلگیری نفوذهای ناهمگن در نظام سیاسی و مدیریتی کشور که هرکدام اهداف متعارضی را دنبال میکنند، باعث شده است که فاقد مجموعهای از اهداف سازگار و منسجم باشد. بنابراین عدم یکپارچگی در حوزه هدفگذاریهای کلان، موجب فعالیتهای موازی یا متعارض و لذا موجب هرزروی منابع اقتصادی، اجتماعی و انرژی جامعه شده است. این کارکرد، اصل وحدت مدیریت که یکی از اصول خدشهناپذیر کارآمدی مدیریت است، را دچار مشکل میکند. ضروری است که این سامان و سازمان مورد بازنگری اساسی قرار گیرد. این بازنگری و بازتعریف باید متکی بر اهداف تراز اول ملی، حول مصالح و منافع ملی و تعیین دقیق اولویت بندی آنها و الزام تمام ارکان کشور حول یک منظومه هدفمند و منسجم از اهداف و اولویتها باشد.
عدم شفافیت، فساد و ناکارآمدی: فساد و ناکارآمدی در نظام اداری کشور به مرز خطرناکی رسیده است که پایههای قدرت ملی ما را تهدید میکند. طرفه آنکه در کنار گفتاردرمانیهای این حوزه، حساسیتهای کارکردی نسبت بدان در حال کاهش است. کشورهای تمیز و بدون فساد، دارای کمترین سازمانهای کنترلی هستند چراکه این سازمانها وقتی گسترش مییابند، خودشان فسادآور هستند. فساد در سازمانهای نظارتی خود منشأ فسادهای دیگر میشود. قانون بد، اجرای بد و کنترل بد دست به دست هم میدهند و فساد گسترش مییابد. در این حوزه، دو عامل اصلی قابل شناسایی است؛ یکی فاصلهگرفتن معنیدار با موازین و ضابطههای نظام مالیه عمومی (بودجه کل کشور و بودجه نهادها و بنیادهای عمومی) مبتنی بر جامعیت، کفایت و شفافیت در جریان بدهبستان منابع و مصارف آن است. دیگری غفلت از تحول ساختاری در نظام داوری و نظارتی کشور است.
افول در سرمایه اجتماعی و امید: نظر متخصصان علوم اجتماعی و نتایج مطالعات میدانی بیانگر گسست فرهنگی و شکاف اجتماعی بین گروههای جمعیتی کشور است که میتواند ناشی از عوامل متعددی باشد. اقلیتها، اقوام ایرانی، زنان و جوانان از داشتن سهمی درخور، در مدیریت کشور ناخرسندند؛ دانشآموختگان دانشگاهها سرگردانند و سرمایههای انسانی و علمی آنان رو به استهلاک است؛ بهتدریج دستگاه تصمیمساز از نخبگان تخلیه شده است؛ این شرایط، آشفتگی در تصمیمات، سیاستها و درهمریختگی برنامهها، اقدامات نظام حکمرانی را شکل داده است. تداوم این وضعیت حسِ تعلق خاطر و احساس همبستگی ملی را تخریب میکند. صاحبنظران علوم اجتماعی و انسانی سرمایه اجتماعی و امید را اصلیترین سرمایهها و سرچشمه انگیزهبخش و افقآفرین یک جامعه میدانند. تخریب این دو، جامعه را بیافق ساخته و در جامعه بیافق، هیچ حرکتی و خلاقیتی پا نمیگیرد.
بحران آب و محیط زیست: بحران آب و محیط زیست و تغییرات اقلیمی و جابهجایی محتمل جمعیتی، زنگهای خطر تنش آبی در مناطق، نابودی تالابها و جنگلها، پدیده ریزگردها بهویژه در خوزستان و سیستانوبلوچستان و آلودگی کلانشهرها، موجودیت و هویت تمدن ایران را با مخاطره روبهرو کرده است. زیرا همه فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، حیات و توسعه ایران در بستر توان و ظرفیت زیستی این سرزمین تحقق مییابد. متأسفانه بحران محیط زیست را نه تنها به عنوان اولویت طراز اول ملی قلمداد نکرده، بلکه نسبت به آن با تعلل و انفعال برخورد میشود. اجماع و گردش سریع توجه و تمرکز نظام حکمرانی به سوی بحرانهای آب و محیط زیست، یکی از چرخشهای اساسی است که باید به آن دست زد. چراکه هر چقدر چنین تغییر رویکردی دیرتر شود، امکان و فرصت نجات منابع زیستمحیطی کشور کمتر و خسارت نسلهای آینده بیشتر میشود.
نابسامانی تولید و بحران معیشت خانوار: نظام تخصیص نامناسب و ناکارآمد منابع، خطای مداخله در فضای کسبوکار و خطای غفلت از وظایف بنیادین و سنتی دولتها موجب تنزل بهرهوری، کاهش تولید ملی و درآمد سرانه، گسترش بیکاری و ایجاد دور باطل تورم-رکود شده است. در چند دهه گذشته با بههمریختگی جایگاه نهادی و حرفهای سازمانهای مالی، پولی و بودجهای، سیطره سیاستهای مالی بر سیاستهای پولی موجب گسترش بیرویه نقدینگی و استمرار دورههای رکود-تورمی بسیاری شده است.
چند ویژگی بنیادین در پیریزی گفتمان اصلاحی و ملی
۱- اصلاح نظام حکمرانی کشور: نظام حکمرانی ایران باید به استقبال تحولی بزرگ برود. تحولی در بازآفرینی و در پیریزی ساختار و کارکردهای نوین خود با قابلیتهایی در برخورد همهجانبه با مسائل و چالشها به صورت کارآمد و اثربخش و معطوف به اهداف توسعه همهجانبه. در بازتعریف گفتمان جدید حکمرانی و در مدیریت و راهبریهای آن، برای مقابله با چالشها، ضرورت برپایی سپهری همگرا، منتظم و هدفمند، بهدور از تداخل وظایف، توازن بین مسئولیتها و اختیارها، به منظور دستیابی به اهداف توسعه همهجانبه، قطعی است.
۲ - برپایی مالیه عمومی جامع و فراگیر کشور: مالیه و شکلگیری آن در قالب بودجه عمومی کشور، بیان عقد قراردادی بین ملت و دولت است. قراردادی در بهکارگیری ثروت عموم برای اهداف توسعه، مصالح و امنیت کشور. چرخه منابع-مصارف بودجه کل کشور الزاما و همیشه باید برخوردار از دو عنصر کارآمدی و اثربخشی و در جهت افزایش اشتغال، کاهش تورم، بهبود فضای کسبوکار، توانمندسازی مردم و بخش خصوصی، بالندگی ظرفیتهای تولید ثروت ملی، رفاه بیشتر و در یک کلام تحقق توسعه همهجانبه کشور باشد. زایش بسیاری از چالشهای اقتصادی-اجتماعی و فراگیرشدن آنها، ضعف در بنیانهای توان اقتصادی مردم و بازار، کوچکبودن کیک ثروت ملی ایرانیان بدون تردید نهفته در ساختار و کارکرد دولت رانتی-نفتی و کارکردهای بودجه نفتی بوده است. از الزامات بنیادین برای اصلاح امور، پیریزی ساختار و کارکرد نوین مالیه و بودجه عمومی کشور در چارچوب قانون اساسی و شرایط عصری است. در این پیریزی، انجام وظایف دولت در تولید کالای عمومی و ایجاد فضای بهبود کسبوکار به صورت جامع، فراگیر و باکفایت و بهدور از خطای غفلت در انجام وظایف، باید مورد توجه همیشگی قرار گیرد. بسترسازی و صیانت از فضای کسبوکار اقتصادی و اجتماعی مردم، بخش خصوصی و بازار به صورت پیشبرنده و بهدور از خطای مداخله در امور آنها از الزاماتی است که باید مدنظر قرار گیرد.
پالایش همهجانبه ساختار و کارکرد بودجه کشور از فعالیتها و دستگاههای غیرمرتبط آنها با وظایف اصلی دولت و حذف بودجه فعالتهای غیرمرتبط و تخصیص کارآمد منابع به اهداف و فعالیتهای بنیادین از الزامات است؛ چراکه باید امکانات عمومی کشور، منابع نفتی و انفال در تبدیل به ثروتهای روی زمینی و دستاوردهای کارآمد این سرمایهها، بهدور از تبعیض و به صورت عادلانه بین مناطق و کل جامعه بازنشری مؤثر و هدفمند داشته باشد. بدیهی است جهت برخورد با چالشهای موجود و تبدیل تهدیدهای جدی آنها به فرصتها و ایجاد بستر مناسب برای تحقق توسعه همهجانبه، یکپارچگی کلیت چرخه منابع-مصارف (دولت، بنیادهای عمومی و نهادها) به صورت یک سپهر واحد، کارآمد، هدفمند و معطوف به توسعه کشور از اوجب واجبات است.
۳ - سیاست خارجی نقشآفرین: ایران عزیز به لحاظ مختصات تاریخی، تمدنی، موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک سرشار از منابع مادی گسترده (انرژی و...)، توانمند در منابع و سرمایه انسانی و همراه با فرصتهای گسترده، امکانات و فرصتهای بسیاری را برای بالندگی، توسعه همهجانبه کشور و ارتقای جایگاه و منزلت ایران در عرصه جهانی فراهم ساخته است. برای اینکه ایران بتواند الهامبخش فعال و مؤثر در منطقه، جهان اسلام و در سطح جهانی از جایگاهی مناسب و درخور شرایط زمانی و مکانی خود باشد، در بهرهگیری از این ظرفیتهای با ارزش نظامی، سیاسی و اقتصادی کشور باید پیریز گفتمان جدیدی در هدایت سیاست و روابط خارجی متکی بر اهداف توسعه کشور و ارتقای سطح منافع، مصالح و امنیت ملی کشور باشد.
در این پیریزی و عملیاتیشدن این گفتمان، باید موازینی همچون تعامل مؤثر و سازنده براساس عزت، حکمت و مصلحت مدنظر قرار گیرد. ثبات در سیاست خارجی، حساسیت و قاطعیت حلوفصل مسائل ایران با همسایگان، منطقه، اروپا و آمریکا با رویکردهایی همچون گسترش همکاریهای دوجانبه و استفاده از ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی، بهرهگیری همهجانبه از روابط بینالملل برای افزایش توان ملی و توسعه همهجانبه، باید بخشهایی بنیادین از این گفتمان جدید باشد.
۴- رعایت همهجانبه حقوق شهروندی: برای بازگشت به قانون اساسی و مضامین آن بهویژه عملیاتیکردن اصولی همچون ۲۲-۲۳-۲۶ و ۲۷ پیریزی گفتمان تفاهم و انسجام ملی با اقداماتی از قبیل: رعایت حیثیت، جان، مال، شغلِ اشخاص، تشکیل احزاب، انجمنهای سیاسی و صنفی، تشکیل اجتماعات و راهپیماییها برای بیان و کسب مطالبات حقوقی و قانونی خود، برخورداری از تأمین اجتماعی پایدار، نهادمندکردن آشتی ملی و عفو عمومی به منظور ارتقای آرامش، آسایش، ثبات، رشد و امنیت باید در سرلوحه کار این گفتمان قرار گیرد.
۵- آزادی بیان و رسانه: گردش اطلاعات محدود و صداوسیمای مضبوط و گزینشنگر بیش از آنکه جریان آگاهی و اطلاعات از کارکردها را متکی به خود سازد، نیازهای مردم در این باب را به طرف فضای مجازی انباشته از واقعیت و تخریب و شبکههای خارج از کشور سوق داده و خواهد داد. پیامدی که بسیار به زیان کیان کشور و منافع و امنیت ملی ایرانیان است.
آزادی گردش اطلاعات، برپایی میدانها برای رسانهها، اصحاب مطبوعات و رسانه برای رساندن صدا و مطالبات مردم به صورت صریح، همهجانبه، شفاف و آزاد، یکی از نیازهای اساسی است. این عرصه، نیازمند صدا و سیمایی در سطح ملی است که با موازینی همچون تعلق به نیازها و مطالبات مردم و بهدور از جناح و گزینشگری، یکی از ضروریات اساسی این عصر است.
۶- توجه به سرمایه و فرصتهای گرانبها؛ ایرانیان خارج از کشور: باید سریع، صریح و همهجانبه از غفلتی که نسبت به سرمایه ایرانیان خارج از کشور داشتهایم، اشتباهات خود و غفلت در بهرهگیری از ظرفیتهای ارزشمند و همهجانبه آنان را پذیرا باشیم. ایرانیان خارج از کشور که همیشه بخش جداییناپذیری از ملت ایران بوده و هستند، سرمایههای انسانی و تخصصی، مالی و فیزیکی گستردهای را در آن سوی مرزها شکل دادهاند. این سرمایهها در یک تعامل مؤثر، نهادمند بین داخل و خارج و با برداشتن دیوارهای مرئی و نامرئی در جداییها باید حق ورود-خروج آزادانه و بدون مسئله را جهت ارتقای کیان ملی داشته باشند. این باور، هم پیوندی بین ایرانیان در سرزمین اصلی و جهان را عمق خواهد بخشید. امروزه توجه به سرمایههای فکری، تخصصی، فناوری، مالی و فیزیکی ایرانیان، بیشک میتواند یکی از پیشرانهای مهم در توسعه اقتصادی و اقتصاد دانشبنیان ایران باشد.
۷ - محیط زیست مطلوب: کارایی و بازدهی اقتصادی، وحدت و یکپارچگی سرزمینی، رعایت ملاحظات امنیتی و دفاعی، گسترش عدالت اجتماعی و تعادلهای منطقهای و... چگونگی سرنوشت همه آنها بستگی به کیفیت حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی کشور دارد. همه اندیشمندان و متخصصین این حوزه بنیادین بر این باورند که شناخت، صیانت، بهرهبرداری کارآمد و پایداری این منابع زیستی برای تمام عصرها و نسلها از جایگاه بسیار مهمی در نظام حکمرانی و رفتار ملت برخوردار است. از اینرو به لحاظ شرایط بحرانی در حوزههای آب، هوا، ریزگردها، جنگلها، تالابها، مراتع و... باید گفتمان نوینی توأم با عزمی همهجانبه و پایدار برای محیط زیست مطلوب عملیاتی شود. در این گفتمان جدید لزوم توجه به موازینی همچون صیانت هوشمندانه از منابع طبیعی و اکولوژیکی، رعایت تعادل در منابع با میزان بهرهبرداریها، پایداری در منابع زیستی برای همه نسلها، رعایت موازینِ زیستمحیطی در کلیه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، پیریزی آمایش سرزمین کشور از الزامات بنیادین این رویکرد است. تجدید نظر اساسی در شیوه مدیریت این عرصه ها، جهت تغییر تقابل منافع فردی با منافع ملی در عرصه محیط زیست و دستیابی در ایجاد همگرایی بین این منافع بسیار ضروری است.
چند اقدام عاجل
پیشنیاز گفتمان اصلاحی و ملی
بدیهی است پاگذاشتن در اصلاحات فوق، زمانبر و در گرو چگونگی درهمتنیدگی مشارکت همهجانبه حاکمیت-ملت در برخورد با حوادث است. دستیابی به اهداف این گفتمان اصلاحی و پیشنهادی سخت نیازمند عزم ملی، وفای به عهد و پایبندی عملی بدان است. برای برخورد با فضای حاکم بر کشور و سردادن ندای امید و حرکت و قراردادنِ دست ایرانیان در دست یکدیگر و حمایت آنها از حاکمیت، در جهت برداشتن گامهای اصلاحی برای تحقق اهداف توسعه، امنیت و تأمین منافع ملی هماکنون و به صورت عاجل و ضربتی، باید اقداماتی در دستور کار قرار گرفته و عملیاتی شود. مواردی همچون:
۱. پالایش بودجه سال ۱۳۹۷ از فعالیتهای غیراصلی و غیرضرور (همچون دستگاههای متعدد و موازی فرهنگی و...) و تخصیص منابع این عرصهها به وظایف اصلی دولت و تدوین لایحه بودجه ۹۸ کشور بر این اساس.
۲. مدیریت فعال وزارت امور خارجه در عرصه منطقهای و جهانی در چارچوب اهداف توسعه و منافع ملی و پرهیز از موازیکاری و انجام فعالیتهای قانونی و ضروری کلیه دستگاهها توسط دیپلماسی رسمی کشور.
۳. برپایی نظام اجرائی و عملیاتی سالم، صریح، شفاف و قانونمند، توأم با عدالت و انصاف در برخورد همهجانبه با فرایندهای فساد و جلوگیری از پیدایش آن و برگرداندن ثروتها از غاصبان، باید گفتمان قانونی و عملیاتی خود را داشته باشد.
۴. برپایی فضا برای آزادی گردش اطلاعات، برپایی میدانها برای رسانهها و اصحاب مطبوعات برای انتقال صدا و مطالبات مردم به صورت صریح، همهجانبه، شفاف و آزاد.
۵. ثبات در رویکردها و سیاستهای اقتصادی جهت بهبود فضای کسبوکار، اطمینان از فضای اقتصاد و تولید مردم، بخش خصوصی و بازار و برخورد با رویکرهای ناامنی و بیثباتی اقتصادی و اجتماعی (همچون بیثباتی در بازار ارز، نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی، ناامنی محیط کسبوکار، معاش و...)
۶. برنامه اقدام و عمل همهجانبه و همگانی برای معضل کمآبی و بیآبی، ریزگردها و آلودگی هوا.
۷. عفو عمومی و حذف مشکلات و محدودیتهای ورود آزادانه ایرانیان خارج از کشور.
روشن است که در شرایط عادی، عمل در چارچوب قوانین همراه با استفاده از ظرفیتهای تخصصی و کارشناسی، موجب گردش کم هزینه امور و جریانیافتن فرایند روزمره کار و فعالیت جامعه میشود. اما در شرایط غیرعادی، نقش نخبگان، سیاستمداران نمادین و مقامات ارشد برای گذارِ کمهزینه جامعه از بحرانها، نقشی منحصربهفرد و غیرقابل مقایسه با ظرفیتهای قانونی و کارشناسی است. در صورت ورود به این گفتمانهای جدید است که باور ایرانیان به تغییرات پیشبرنده، شکل میگیرد و اقتصاد و جامعه ایران با افقها و امیدهای تازهای روبهرو میشود. در این صورت است که میتوان انرژی و تحرکی تازه خلق کرد، تا آنکه ملت ققنوسوار، برخیزد و سرود تعالی و توسعه سر دهد. شک نداریم که اگر مردم نجیب ایران عزم به تحول را در مقامات کشور مشاهده کنند، آنان را باور میکنند و مشکلات جاری را با بزرگواری تحمل میکنند تا از این بزنگاه تاریخی به سلامت عبور کنیم. به امید برپایی این راه تعالی و پیشرفت، بدون شک در این عرصه مهم ما به عنوان بخش کوچکی از ملت و خادم آنها پاگذاشتن در این مسیر را بر خود فرض میدانیم.
در میان امضاکنندگان، نامهای زیر به چشم میخورد: بهروز هادیزنوز، سیدمصطفی محققداماد، علیرضا علویتبار، محمدجواد غلامرضاکاشی، محمد حسین شریفزادگان، نجفقلی حبیبی، الهه کولایی، غلامحسین حسنتاش، محمدتقی فاضل میبدی، سعید حجاریان، محمد ستاریفر، هادی خانیکی، محسن رنانی، مسعود ادیب، علی صادقیتهرانی، احمد عزیزی، میرطاهر موسوی، جواد اطاعت، غلامرضا ظریفیان، ناصر مهدوی، داوود سلیمانی، کاظم آشفتهیزدی، نصرالله عشقیار. محمدصادق احمد آخوندی، علی تاجرنیا. محسن امینزاده.