دونالد ترامپ به طور ناگهانی و یکجانبه از برجام خارج شد و حالا بازگشت جو بایدن به آن یک مساله کاملا دشوار، و البته بسیار متفاوت از دورانی است که توافق برای اولین بار منعقد شد- که تا حد زیادی به روی کار آمدن تندروها در ایران و توانایی این کشور برای غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم بازمیگردد. در واقع بایدن برخلاف اوباما و حتی ترامپ، به احتمال زیاد به زودی شاهد تشکیل یک دولت محافظهکار تندرو در ایران خواهد بود .
«داو زاخیم» یادداشتنویس در نشنال اینترست مینویسد: احتمالا در انتخابات ریاست جمهوری ایران در بهار آینده بعید است ایرانیان مانند زمان انتخاب پرزیدنت حسن روحانی پای صندوقهای رای بروند. در آخرین انتخابات پارلمانی این کشور میزان مشارکت کم بود و تنها ۴۳ درصد از رای دهندگان در انتخابات شرکت کردند و احتمالاً در انتخابات بعدی نیز این اتفاق خواهد افتاد و هرچه میزان مشارکت مردم کمتر باشد، احتمال برنده شدن فردی که نویسنده یادداشت او را نزدیک به مجموعههای نظامی مینامد، بیشتر خواهد بود و این برنامههای دولت بایدن را برای احیای مجدد و پیوستن دوباره به برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام پیچیده خواهد کرد.
به گزارش شفقنا در ادامه این یادداشت آمده است: باراک اوباما و بهخصوص جان کری، وزیر امور خارجه وقت اشتیاق زیادی به حصول توافق با جمهوری اسلامی ایران داشتند. این اشتیاق باعث شد جمهوری اسلامی ایران امتیازات زیادی در توافق کسب کند و مثلا برنامه موشکی و فعالیتهای این کشور در منطقه مسکوت گذاشته شده و زمان محدودیت برنامه هستهای این کشور نیز کوتاه باشد.
در واقع، بزرگترین دستاورد برجام برای آمریکا این بود که فاصله زمانی تصمیمگیری تا دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای را که چند ماه تخمین زده میشد، به یک سال افزایش داد. موضوعی که با توجه به این که یک سال زمان زیادی نیست و به سرعت میتواند سپری شود، چندان دستاورد خاصی هم نبود و برای همین هم بود که بسیاری از کارشناسان سیاسی ایران را برنده اصلی توافق نامیدند.
در حقیقت تنها حسن برجام برای آمریکا این بود که اگر واقعا امکان نظارت کامل بر فعالیت هستهای ایران محقق میشد، در صورت تصمیمگیری این کشور به ساخت بمب اتمی، غرب چند ماه قبل از ساخت بمب از این قضیه آگاه میشد- و میدانیم که اگر کشوری واقعا قصد ساخت بمب اتمی داشته باشد، بیشک راههای زیادی برای پنهان کردن این تصمیم نیز پیش رو خواهد داشت.
اما چه برجام را توافق کاملی برای ایالات متحده آمریکا بدانیم و چه یک قرارداد بد و ناقص، نباید چشم بر این نکته ببندیم که وقتی این توافق به دست آمد و طرفین نیز آن را امضا کردند، تمام طرفین قرارداد موظف به اجرای تعهدات مندرج در آن بودند. بهخصوص آمریکا، که پیشتر نیز با عقبنشینی از تعهداتش در دیگر توافقات بینالمللی اعتبار اخلاقی و جهانی خود را به حراج گذاشته بود و به این دلیل هم بود که حتی مخالفان توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران هم عقیده داشتند آمریکا برای حفظ جایگاه جهانیاش نباید از برجام نیز خارج شود.
اما به هر حال دونالد ترامپ به طور ناگهانی و یکجانبه از برجام خارج شد و حالا بازگشت جو بایدن به آن یک مساله کاملا دشوار، و البته بسیار متفاوت از دورانی است که توافق برای اولین بار منعقد شد- که تا حد زیادی به روی کار آمدن تندروها در ایران و توانایی این کشور برای غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم بازمیگردد. در واقع بایدن برخلاف اوباما و حتی ترامپ، به احتمال زیاد به زودی شاهد تشکیل یک دولت محافظهکار تندرو در ایران خواهد بود و اگر این شرایط را در کنار آغاز جدی غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم توسط این کشور قرار دهیم، دشواری کار بایدن برای بازگشت به توافق بهتر جلوه خواهد کرد. یعنی حالا بایدن با کشوری طرف است که باز هم به جایی رسیده که اگر روزی تصمیم به ساخت بمب هستهای بگیرد تنها حداکثر شش ماه تا توانایی ساخت سلاح هستهای فاصله دارد.
در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران و به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در چهار سال ریاست جمهوری ترامپ نشان داد که حتی تحت فشار شدیدترین تحریمهای اقتصادی هم تسلیم نخواهد شد، بیتردید تحت تاثیر اعتماد به نفسی که به دلیل مقاومت و پیروزی به دست آورده است، به این سادگی زیر بار محدودیتهای توافق نخواهد رفت.
این به این معناست که جمهوری اسلامی ایران انگیزه کافی برای پذیرش محدودیتهای وضعشده توسط کشوری که سیاستهایش دولت به دولت صد و هشتاد درجه تغییر میکنند، نخواهد داشت. اینها همه یعنی که جمهوری اسلامی ایران تا زمانی که به شرایط مشابه سال ۲۰۱۵ برای مذاکره دست نیابد، پای میز مذاکره با جو بایدن نخواهد نشست؛ و میدانیم که شرایط سال ۲۰۱۵ همان است که باعث شد مسایلی مانند فعالیتهای منطقهای و توسعه موشکی ایران جایی در هیچکدام از بندهای توافق نداشته باشند- و بیشک بایدن نیز موفق به گنجاندن این بحثها در توافق نخواهد شد.
نویسنده آمریکایی یادداشت نشنال اینترست در سطور پایانی با توضیههایی به دولت بایدن، مینویسد: «دولت بایدن باید در انجام هر حرکتی که جمهوری اسلامی از آن بهرهبرداری کند، بدون اینکه چیزی در ازای آن بپردازد، محتاط باشد. واشنگتن نباید هیچ تحریمی را لغو کند، مگر اینکه ایران پاسخ متقابل به این اقدام انجام دهد! مثلا تهران میتواند در ازای لغو تحریمها حمایت خود را از حوثیهای یمن کاهش دهد. انجام این کار برای ایران در قیاس با مثلا قطع حمایت از حزبالله لبنان، اقدامی کمهزینه خواهد بود، اما چشمانداز روشنی برای یمنیهای درگیر جنگ داخلی این کشور ایجاد میکند…..».
در بخش پایانی یادداشت آمده است: فهرست تحریمهای ایران یک لیست طولانی است. ارزیابی مجدد این تحریمها و کاهش تدریجی آنها، اگر که تهران نیز به نوبه خود متقابلاً پاسخ دهد، ممکن است در نهایت منجر به توافق طرفین و تصویب نسخه جدید و بهروز شده برجام شود. البته این که آیا جمهوری اسلامی ایران بعد از موفقیت جریانی که این نویسنده آن را حریان نزدیک به تندورها مینامد در انتخابات مایل خواهد بود که تا این حد پیش رود، پرسشی بیپاسخ است. سوالی که قطعا تیم مذاکره کننده بایدن در مورد آن توهمی نخواهد داشت، زیرا به دنبال رسیدن به درجاتی از تعامل با تهران است.
Dov S. Zakheim افسر ارشد مالی وزارت دفاع ایالات متحده از ۲۰۰۱-۲۰۰۴ و به عنوان معاون وزیر دفاع (برنامه ریزی و منابع) از ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ خدمت کرد. وی همچنین از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ به عنوان هماهنگ کننده غیرنظامی وزارت دفاع برای بازسازی افغانستان خدمت کرد. وی نایب رئیس مرکز منافع ملی است.