bato-adv
کد خبر: ۴۸۳۷۱۳

سرنخ پرونده پیچیده جنایی، در دست شاهدان

سرنخ پرونده پیچیده جنایی، در دست شاهدان
جسد هوشنگ با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به تحقیق درباره این قتل پرداخت. در بررسی‌ها روشن شد هوشنگ به خاطر خون‌ریزی شدید ناشی از بریدگی سفیدرانش جان باخته است. با شکایت اولیای‌دم، متهم به نام جعفر بازداشت شد. او درگیری با هوشنگ را قبول کرد؛ اما مدعی شد ضارب نیست.
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۳ - ۲۳ فروردين ۱۴۰۰

شاهدان درگیری مرگ‌بار میان دو راننده تاکسی برای مشخص‌شدن واقعیت به دادگاه احضار شدند تا توضیح دهند ضربه کشنده به مقتول چطور وارد شده است.

به گزارش شرق، این پرونده که به یک پرونده پیچیده قتل تبدیل شده است، چندین بار پیش از این مورد رسیدگی قرار گرفته، اما هنوز به نتیجه قطعی نرسیده است. براساس محتویات پرونده اوایل پاییز سال ۹۶ درگیری میان دو راننده تاکسی در یکی از خیابان‌های جنوب تهران به پلیس اعلام شد و مأموران بلافاصله رهسپار محل درگیری شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد هوشنگ ۴۷ ساله که راننده تاکسی بود، پس از درگیری با راننده دیگر به نام جعفر زخمی و به بیمارستان منتقل شد، اما در بیمارستان جانش را از دست داد.

جسد هوشنگ با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به تحقیق درباره این قتل پرداخت. در بررسی‌ها روشن شد هوشنگ به خاطر خون‌ریزی شدید ناشی از بریدگی سفیدرانش جان باخته است. با شکایت اولیای‌دم، متهم به نام جعفر بازداشت شد. او درگیری با هوشنگ را قبول کرد؛ اما مدعی شد ضارب نیست.

وقتی مأموران شاهدان را مورد تحقیق قرار دادند، آن‌ها نیز داستان مشابهی را مطرح کردند. یکی از شاهدان گفت: درگیری را هوشنگ آغاز کرد و دعوا که بالا گرفت، جعفر فرار کرد، اما هوشنگ دست‌بردار نبود و مدام سمت او حمله می‌کرد. او خواست به جعفر ضربه بزند که جعفر قمه را بیرون آورد تا هوشنگ عقب بکشد؛ اما هوشنگ باز هم حمله کرد. کسی که حمله می‌کرد، جعفر نبود.

این شاهد در ادامه گفت: حتی ما سعی کردیم هوشنگ را بگیریم تا حمله نکند، اما زورمان نمی‌رسید. به‌طورکلی هوشنگ خیلی آدم حساسی بود. آن روز هم می‌خواست به هر طریقی شده، جعفر را بزند که این اتفاق افتاد؛ اما من ندیدم جعفر ضربه‌ای بزند. متهم در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و هرچند قتل عمدی را رد کرد، اما با توجه به درخواست اولیای‌دم و مدارک به‌دست‌آمده هیئت قضات حکم بر قصاص او صادر کردند.

جعفر و وکیل‌مدافعش به این رأی اعتراض کردند. رأی صادره در دیوان عالی کشور بررسی شد و قضات دیوان ادعای جعفر را قابل پیگیری عنوان و رأی صادره قصاص را نقض کردند. در نظر دیوان عالی کشور عنوان شد با توجه به اینکه جعفر مدعی است ضربه را نزده و ضربه مقتول به خودش برخورد کرده و شاهدان نیز می‌گویند ندیدند که کسی به هوشنگ ضربه بزند، ادعای جعفر قابل بررسی است و حکم قصاص درست نیست؛ به‌این‌ترتیب رأی صادره نقض و شعبه هم‌عرض مسئول رسیدگی به پرونده است. این‌بار پرونده به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم یک‌بار دیگر پای میز محاکمه رفت.

متهم این‌بار گفت: سال‌ها بود با رانندگی زندگی خودم و خانواده‌ام را اداره می‌کردم. من شخصیت آرامی دارم و همیشه سعی می‌کنم با کسی درگیر نشوم. هوشنگ را هم که راننده تاکسی بود، از سال‌ها قبل می‌شناختم. آن روز هوا گرم بود و ماشینم را در سایه پارک کرده و منتظر مسافر بودم. چند مسافر آمدند و من سوارشان کردم؛ اما هوشنگ اعتراض کرد و گفت نوبت اوست که مسافر سوار کند و سر همین موضوع با من درگیر شد. متهم ادامه داد: هوشنگ به سمتم آمد و شروع به فحاشی کرد. احساس کردم هوشنگ حال طبیعی ندارد. به‌همین‌دلیل سکوت کردم، اما او دست‌بردار نبود و مدام فحش می‌داد.

او می‌خواست با من دعوا کند، اما من به او بی‌اعتنایی کردم. در یک لحظه هوشنگ با قمه‌ای که از داخل ماشینش بیرون آورده بود، به سمتم حمله کرد. من هم برای دفاع از خودم قمه را از او گرفتم. بااین‌حال ضربه‌ای نزدم. هوشنگ می‌خواست به من ضربه بزند که من دستش را پس زدم و ضربه‌ای که می‌خواست به من بزند، به خودش برخورد کرد. قمه خون‌آلود هم متعلق به هوشنگ بود.

متهم در ادامه گفت: من راضی به مرگ هوشنگ نبودم. شاهدانی هم هستند که حرف‌هایم را تأیید می‌کنند. من فقط می‌خواستم هر طور شده، دعوا تمام شود. حتی فرار کردم و رفتم. افرادی هم آمدند تا جلوی هوشنگ را بگیرند. او هرچه ناسزا گفت من جواب ندادم تا اینکه از دست مردم فرار و به سمتم حمله کرد تا من را بزند. من مجبور شدم قمه بکشم، اما باز هم ضربه‌ای نزدم. فقط برای اینکه او را بترسانم قمه کشیدم. خواست به من ضربه بزند که قمه به خودش برخورد کرد. وقتی زخمی شد، همه برای کمک به او رفتند و او را به بیمارستان رساندند که متأسفانه فوت شد. من به خانواده‌اش تسلیت می‌گویم، اما قتل کار من نبود. با پایان گفته‌های متهم قضات شعبه ۱۲ برای تصمیم‌گیری در این زمینه وارد شور شدند. آن‌ها تصمیم گرفتند یک بار دیگر جعفر را مورد تحقیق قرار دهند.

او دوباره احضار شد و به قضات گفت: مقتول حال خوبی نداشت. من از ابتدای تحقیقات در‌این‌باره گفته‌ام، ولی به حرف‌هایم توجهی نشده است. قضات به او گفتند آیا می‌تواند شاهدان درگیری را به دادگاه معرفی کند. متهم جواب داد: بله می‌توانم. آن‌ها همکاران من و مقتول بودند و مدت‌ها بود که ما را می‌شناختند. به این ترتیب متهم اسامی شاهدان و آدرس آن‌ها را به دادگاه ارائه داد و قضات برای تحقیق درباره ادعای متهم درباره اینکه مقتول با ضربه قمه خودش فوت شده شاهدان را احضار کردند.

bato-adv
مجله خواندنی ها