فرارو- آنگلا استنت؛ رئیس مرکز مطالعات اوراسیا، روسیه و اروپای شرقی در دانشگاه جورج تاون و پژوهشگر در اندیشکده بروکینگز است. او در دفتر برنامه ریزی سیاست در وزارت امور خارجه ایالات متحده و به عنوان افسر اطلاعات ملی امریکا روسیه و اوراسیا فعالیت کرده است.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی؛ این هفته دقیقا یک سال از صدور فرمان حمله علیه اوکراین توسط "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه گذشت. اکنون تردیدی وجود ندارد که پوتین در دستیابی به اهداف اولیه خود متحمل شکست شده است. کی یف کماکان پابرجاست، اوکراینیها مصمم به تداوم جنگ هستند و غرب تاکنون در حمایت از اوکراین مصمم بوده است. اگر پوتین امیدوار بود که ناتو را تضعیف کند کاملا برعکس آن رخ داده و فنلاند و سوئد در آستانه پیوستن به ائتلاف نظامی ناتو هستند.
با این وجود، فراتر از ناکامی پوتین در دستیابی به اهدافاش، اوکراین نیز متحمل تلفات گستردهای شده است. براساس تخمینی صورت گرفته توسط دانشگاه هاروارد بیش از ۱۳۰ هزار سرباز اوکراینی کشته یا به شدت مجروح شده اند. علاوه بر آن، بیش از ۷ هزار غیر نظامی اوکراینی کشته شده اند. اقتصاد و زیرساختهای اوکراین متحمل ضربههای شدیدی شده اند که بهبودی یافتن از آن دههها به طول خواهد انجامید.
جنگ اوکراین در یک سال پیش رو چگونه خواهد بود؟ از وضعیت فعلی بازی در میدان جنگ چه چیزی میتوانیم به دست آوریم؟
روسیه قلمروهای بیشتری را در منطقه دونباس در اوکراین تصرف کرده و کل آن کشور را ویران کرده نموده است، اما به هیچ یک از هدفهای اصلی خود که یکی از آن اهداف تغییر حکومت در کی یف بود دست نیافته است. "ولودیمیر زلنسکی" رئیس جمهور اوکراین که پیش از جنگ از محبوبیت ۲۵ درصدی برخوردار بود اکنون بسیار محبوب است و بسیاری از اوکراینیها او را یک قهرمان قلمداد میکنند.
پوتین با حملهاش کاری کرد که اوکراینیها از جمله آن دسته از جمعیت اوکراین که روسوفیل و طرفدار روسها بودند نیز دیدگاهی منفی نسبت به روسیه پیدا کردهاند. آنان اکنون روسیه را به عنوان دشمن میبینند کشوری که پیشتر هرگز چنین اقداماتی را انجام نداده بود. یک سال پس از جنگ اوکراین ما اکنون غرب متحد شده را داریم که علیرغم تمام پیش بینیها مبنی بر محو شدن این اتحاد در عزم آن برای کمک به موفقیت اوکراین خللی ایجاد نشده است.
کاری که روسیه در انجام آن موفق بوده کسب اطمینان از این موضوع بوده که چین کماکان از کرملین حمایت میکند. وزارت خارجه ایالات متحده بر این باور است که چین ممکن است در فکر ارائه تسلیحات مرگبار به روسیه باشد. بسیاری از کشورهای دیگر که ما آن را "جنوب جهانی" مینامیم از جمله هند و سایر کشورهای عضو بریکس، کشورهای آفریقایی، امریکای لاتین و خاورمیانه در این جنگ جانبداری نکرده و طرف هیچ یک از طرفین جنگ را نگرفته اند و به آن به مثابه یک درگیری محلی اروپایی مینگرند و نمیخواهند وارد آن جنگ شوند. روسیه به حمایت فعال یا دست کم غیر فعال از بسیاری از نقاط جهان دست یافته است.
با این وجود، از نظر اهداف جنگی بسیار دشوار است که ببینیم روسیه به هیچ یک از اهدافی که پوتین در ابتدا مطرح کرده بود دست یافته است. اکنون فنلاند و سوئد میخواهند به ناتو بپیوندند چیزی که پوتین نیز قطعا نمیخواست شاهد آن باشد.
علیرغم آن که جنگ طبق برنامههای از پیش تعیین شده پوتین پیش نرفته با این وجود، او کماکان پافشاری میکند. او کماکان باور دارد که اتحاد غرب با شکست مواجه خواهد شد.
پوتین بحث و جدلها میان مقامهای امریکایی و اروپایی در مورد نوع ارائه تجهیزات و تسلیحات به اوکراین را مشاهده میکند و هم چنان معتقد است که در نهایت اتحاد غرب تضعیف خواهد شد. او به آن چه در ایالات متحده میگذرد و این که چه فردی ممکن است پس از سال ۲۰۲۴ میلادی به قدرت برسد نگاه میکند به ویژه با توجه به این که برخی از جمهوری خواهان قصد ادامه حمایت از اوکراین را ندارند. او منتظر است تا کشورهای مختلف اروپایی به این نتیجه برسند که تاثیر تحریمهای شان علیه روسیه برای اقتصاد آن کشورها بسیار شدید بوده است.
رئیس کرملین هنوز معتقد است میتواند شرایط را برای اروپاییها را دشوارتر سازد. اگر به سخنرانی او به مناسبت یک سالگی تهاجم اش علیه اوکراین نگاه کنید حرف تازهای در آن وجود نداشت از جمله تعلیق مشارکت روسیه در معاهده استارت جدید. چرا که روسیه پیشتر این کار را انجام داده بود. آن چه در آن سخنرانی دیده میشد باور به این موضوع بود که روسیه همواره پیروز بوده و پیروزی نصیب آن کشور خواهد شد.
او گفت: "غرب منتظر شکست استراتژیک است، اما ما در میدان جنگ پیروز خواهیم شد". او معتقد است این پیروزی علیرغم تلفات بسیار زیاد حاصل خواهد شد.
پوتین از سال جنگی که گذشت برای تحکیم قدرت خود در داخل روسیه استفاده کرد. زمانی که یک ناظر خارجی به داخل روسیه و تحولات آن نگاه میکند ممکن است فکر کند روسها به این نتیجه میرسند که با توجه به ناکامیهای نظامی و عدم موفقیت روسیه در اوکراین پوتین باید از قدرت کناره گیری کند و شخص دیگری جایگزین او شود.
با این وجود، در واقع دقیقا برعکس این تصور رخ داده است. روسهایی که با جنگ اوکراین مخالف هستند عمدتا روسیه را ترک کرده اند. کسانی که در روسیه باقی مانده اند پذیرفته اند که این جنگ ادامه خواهد یافت و این همان چیزی است که پوتین در سخنرانی اخیر خود به مردم روسیه گفته بود. پوتین هم چنان معتقد است روسیه پیروز خواهد شد.
در این میان، دولت بایدن از ابتدا مشخص کرده بود که قصد ندارد جنگ اوکراین به مرحله رویارویی مستقیم بین ایالات متحده یا ارتش ناتو با روسیه برسد چرا که این وضعیت ممکن است به جنگ بزرگ منجر شود. برای مدت زمان طولانی در مورد این که اوکراینیها تا چه اندازه میتوانند مقاومت کنند شک و تردیدهایی وجود داشت. دولت بایدن توانمندی ارتش روسیه را دست کم گرفته بود همان گونه که روسیه تواناییهای ارتش اوکراین را دست کم گرفته بود.
موضوع دیگر که از ابتدا مدنظر بودهتر هراس از تشدید تنش بوده است. ما تهدیدات را از سوی پوتین و دیگر مقامهای روسیه مشاهده کرده ایم. اگرچه باید این تهدیدات را از جانب روسیه جدی گرفت، اما هدف اصلی پوتین ترساندن غرب و به ویژه ایلات متحده از کمک بیشتر به اوکراین در زمینه ارائه تسلیحات به دلیل ترس از تشدید تنش بوده است. در آمریکا و در کشورهای اروپایی و سایر نقاط جهان افرادی هستند که این موضوع را بسیار جدی میگیرند و گمان میکنند در صورت ادامه جنگ اوکراین شاهد جنگ جهانی سوم خواهیم بود. بایدن نیز به همین خاطر بسیار محتاط بوده است. به نظر من ترس او از تشدید تنش در جریان جنگ اوکراین بیش از حد بوده است.
پیمان استارت جدید در سال ۲۰۲۶ میلادی منقضی میشود و بخشی از آن معاهده بازرسیهای منظم در محل از سوی هر دو طرف را شامل میشد. کاری که پوتین اکنون انجام داده این است که میگوید روسیه مشارکت خود را تعلیق میکند. به عبارت دیگر، او دیگر اجازه این بازرسیهای متقابل را نمیدهد.
من نگران این موضوع هستم که اگر بد بودن روابط روسیه با کشورهای غربی ادامه یابد این وضعیت ممکن است امکان طرح بدیل برای پیمان استارت جدید که در سال ۲۰۲۶ میلادی منقضی میشود را منتفی سازد پیمانی که زرادخانههای هستهای امریکا و روسیه را تنظیم میکرد.
پیامدهای این موضوع در دراز مدت بسیار جدی خواهد بود، زیرا این امر به گسترش تسلیحات هستهای در سایر نقاط جهان دامن میزند و احتمالا منجر به توسعه سیستمهای تسلیحاتی جدید روسیه و احتمالا ایالات متحده خواهد شد. در دراز مدت این موضوع برای جهان کاملا خطرناک خواهد بود مگر آن که موضوعی تغییر کند و روسها بخواهند در این مورد تجدیدنظر کنند و دست کم به بازرسیهای متقابل بازگردند، اما به نظرم تا زمانی که جنگ اوکراین ادامه دارد چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
در این میان، غرب تصور اشتباهی درباره تلاش در درگیرکردن جنوب جهانی در جنگ اوکراین داشته است. علت آن مشخص است.
بسیاری از کشورهای جنوب جهانی میگویند: "در مورد ویتنام و مداخله نظامی امریکا چه شد؟ عراق و افغانستان به چه وضعیتی کشانده شدند"؟ ایالات متحده اکنون از روسیه به دلیل اقداماتی انتقاد میکند که برخی از آن کارها را خود پیشتر انجام داده است. از دید آنان در انتقاد امریکا علیه روسیه نوعی ریاکاری وجود دارد.
این تصور در کشورهای جنوب جهانی وجود دارد که غرب از مشکلاتی که جنوب جهانی با آن مواجه است غفلت ورزیده است از جمله از ناامنی غذایی، بحران بشردوستانه و مسائل آب و هوایی. کشورهای جنوب جهانی معتقدند امریکا و غرب باید به طور دسته جمعی هزینه این موارد را پرداخت کنند.
در این میان، امریکا با توجه بیشتر به هند از کشورهای جنوب جهانی تلاش کرده تا آن کشور را متقاعد سازد که موضوع را به شکلی متفاوت ببیند. با این وجود، هند منافع متفاوتی دارد. هند رابطه دیرینهای با روسیه دارد و این رابطه از دوران اتحاد جماهیر شوروی وجود داشته است که مطمئنا خرید تسلیحاتی از روسیه را شامل میشود.
با این وجود، علاوه بر هندوستان کشورهای دیگری نیز در سراسر جهان وجود دارند که منافع خود را در روابط با روسیه میبینند و نمیخواهند آن روابط را در هم بشکنند. ما غربیها در درک این موضع چندان زیرک نبوده ایم و مطمئن نیستم که تا چه اندازه میتوانیم برای تغییر نظر این بخش از جهان موفق باشیم.