گویی بر آنهمه شور زندگی، رنگ کودتا پاشیدهاند؛ حوالی ساعت ۱۱ شب جمعه ۱۷آذر، در خیابان تاریخی سیتیر همهچیز غیرعادی است و خلوت و دلزدگی این پیادهراه، هر شهروند آشنا با گذشته این گذرگاه فرهنگی یا همان استریت فود را متحیر میکند. آشپزها مرخص شدهاند و صاحبان غرفهها هم کمکم وسایل مهم را بار میزنند؛ ساز خداحافظی به مقصدی نامعلوم و فردایی ناروشن کوک است.
به گزارش اعتماد، «پویا» یکی از کسبه سیتیر است که در پایان شبی تلخ، کارنامه حدود ۱۸ماهه غرفه غذای فرنگیاش را مرور میکند؛ قصهای که از وام و قرض برای راهاندازی غرفه پخت پاستا آغاز میشود، با دوران کمرمق کرونا ادامه مییابد و در نهایت هم با حکم تازه و قطعیشدن تصمیم پایان عمر این گذرگاه پرشور پایان میپذیرد. او یکی از حدود ۱۵۰ نیروی کار گذرگاه گردشگری سی تیر است که حالا گفته میشود به خواست وزارتخانه متولی گردشگری و از سوی شهرداری تهران تعطیل شده است.
میگویند وزارتخانه میراث، نگران آسیب به موزه ملی و همچنین تاریخ و قدمت این خیابان است و به همین دلیل هم شهرداری تهران چنین حکمی صادر کرده، اما پیگیریها از سازمانهای زیرمجموعه شهرداری و همچنین صاحبان این غرفههای چند روایت دیگر را برجسته میکند. پای مخالفت با زیست شبانه شهر درمیان است یا اینکه قرار است این غرفهها با قیمتی گزاف به پیمانکاری تازه سپرده شود؟ چرا چندین سال پس از تبدیل یک خیابان مهم به مکانهای گردشگری پایتخت ایران حالا به ناگه تمام رشتهها پنبه میشود و اثر از بین میرود؟ پیگیریهای خبرنگار اعتماد از مسوولان تصمیمگیر و همچنین سخنان صاحبان این غرفهها و ون-کافهها را در ادامه میخوانیم.
«قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، قیامی بود که پس از استعفای محمد مصدق از نخستوزیری و در زمان نخستوزیری احمد قوام و با حکم جهادی سید ابوالقاسم کاشانی در سراسر ایران رخ داد. یکسال پس از این رویداد به دستور محمد مصدق روز ۳۰ تیر تعطیل رسمی اعلام شد»؛ این بخشی از روایت تاریخ معاصر ایران است که نسبتی با نخستین گذرگاه گردشگری غذایی پایتخت ایران هم پیدا میکند.
محل این بازار پر از رستوران و ونهای تولیدکننده غذاهای نقاط مختلف ایران، خیابانی است که پیشتر و پس از کودتا نامش به قوامالسلطنه تغییر یافت و پس از انقلاب سال ۵۷ نام تازهای پیدا کرد و به یاد جانباختگان قیام سال ۱۳۳۱ «سیتیر» نام گرفت. بخش تازهای از تاریخ این خیابان، اما به تازگی و با تصمیم شهرداری کنونی رقم خورده است. همین دو روز پیش «علیرضا زاکانی» شهردار تهران با تایید خبر تعطیلی این گذرگاه، دلیل آن را جلوگیری از آسیب به موزه ملی اعلام کرد. زاکانی در حاشیه یکی از افتتاحهای هفتگیاش و در پاسخ به پرسشی درباره علت جمعآوری اغذیهفروشان گذر گردشگری سیتیر در تهران گفت: «برای جلوگیری از آسیب به موزه ملی این اغذیهفروشان جمعآوری شدند. موزه ملی اعلام کرده وجود اغذیه فروشیها در کنار موزه ملی آثار سویی برای نفایس دارد و به همین دلیل قصد داریم از آسیب به این آثار جلوگیری کنیم.»
اگرچه این درخواست تاکنون از سوی وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تایید نشده، اما در همین روزها بسیاری از فعالان حوزه توریستم و گردشگری ضمن انتقاد به این وزارتخانه، بستن چنین گذرگاهی را در تضاد با توسعه گردشگری شهری خواندند. ماجرای گذرگاه گردشگری سیتیر، اما به همین جا خلاصه نمیشود و این خیابان که «خیابان ادیان» هم خوانده میشود، در یک دهه گذشته بارها خبرساز شده و شاهد تصمیمات ضدونقیض فراوانی بوده است. به عنوان مثال این سومین بار است که رسما خبر پایان اغذیهفروشیها و ونکافهها اعلام میشود؛ هرچند که در دو بار اول، پس از چندماه بار دیگر این خیابان با تغییراتی اندک به حالت پیشین خود برگشت. پیش از بررسی دقیقتر این تاریخ و آثار چنین کاربریای بر منطقه ۱۲ تهران، اما ببینیم مردم و صاحبان این غرفهها چه میگویند و چه تحلیلی از تصمیم تازه دارند.
خیابانی تاریخی که چند ساختمان وزارت خارجه، یکی از درهای باغ ملی و بیمارستان قدیمی سینا، چندین مسجد و کلیسا و مدرسه فیروز بهرام را در خود جای داده از سال ۹۵ جانی دوباره گرفت و محل رفتوآمد گردشگران شهری و نوازندههای خیابانی شد. آنروزها و درباره دلیل طراحی چنین کاربریای برای این خیابان تاریخی، مسوولان میگفتند که سکوت و تعطیلی شبانه این منطقه از تهران، منجر به تغییر ظاهر و حتی کاهش امنیت منطقه ۱۲ تهران شده و باید تحولی در سی تیر ایجاد شود.
آن تحول همین شکلگیری نخستین خیابان و جشنواره غذا شد که به استریتفود هم شهرت یافت. این گذرگاه گردشگری در این هفت هشت سال روزگار متفاوتی را تجربه کرد و نخست جان گرفت و بعد دوران همهگیری شور و نشاطش را از بین برد و بعدتر که کمی زنده شد، اعتراضات سال ۱۴۰۱ بار دیگر رونق را از این خیابان گرفت و حالا هم یک تصمیم تازه از سوی شهرداری. در سوت و کوری حوالی ۱۰ شب، پویا که کارهای مرتبط به جمعآوری کانکس پاستایش را انجام داده سوار موتورش میشود.
از او درباره این تصمیم تازه و اثر آن بر کسبوکارش میپرسم. با بغضی همراه با نگرانی میگوید که «چی بگم والا. من اواخر تابستون پارسال با کلی وام و قرض این رستوران را ایجاد کردم که کمتر از یک ماه بعد خوردیم به اعتراضات و کلا اینجا تعطیل شد. حالا که دوباره جان گرفت، آقایان تعطیلش کردند.»
آنطور که پویا میگوید در چندماه گذشته کسب و کارش رونق گرفته بود و حتی تعدد کارکنانش را از دو نفر به چهار نفر افزایش داد که حالا هر پنج نفرشان بیکار میشوند: «من الان نگران این چهارنفرم. داشتند اینجا کارشان را میکردند، اما بیهیچ دلیلی بیکار شدند. چه کسی پاسخ خانواده و زنوبچهشان را میدهد؟» این ماجرای تعطیلی، اما از کجا شکل گرفت و کی به کسبه این خیابان اعلام شد؟ پویا در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «از حدود یک ماه پیش بحثش بود و چندبار پیمانکار گفته بود که ممکن است امسال قراردادش با شهرداری تمدید نشود ولی بحث تعطیلی نبود. حتی همین پیمانکار هم میگفت که اگر برود پیمانکاری دیگر میآید. بحثها همین بود تا اینکه یک مرتبه هفته پیش به ما گفتند تعطیل کنید.» مشابه این روایت را دیگر کسبه هم در گفتگو با خبرنگار اعتماد مطرح میکنند.
یکی از این اهالی که غذای شمال ایران را پخت میکرد، در این باره میگوید: «والا گویا شهردار گفته که این غذافروشیها به موزه ملی آسیب میزدند و به همین دلیل باید تعطیل شوند. چه آسیبی؟ این چه بهانهای است. ضمن اینکه همین هفته پیش یک فردی از طرف پیمانکار جدید پیش من آمد و گفت اگر کرایه دوبرابر بدهید، میتوانید چندهفته یا نهایتا چندماه دیگر برگردید و کارتان را پیش بگیرید. میخواهم بگویم بحث موزه نیست.»،
اما اجاره این غرفهها چقدر بوده و شرایط درآمدشان چطور بوده است؟ یکی دیگر از فروشندگان که خود خوزستانی است، در این باره میگوید: «من ماهی ۳۵ میلیون تومان پرداخت میکردم. سال به سال هم مدام افزایش یافت تا به این عدد رسید. البته شنیدم که این پیمانکار جدید میخواهد اجاره را دو برابر کند. گویا شهرداری در قراردادی که قرار است ببندد عدد اجاره را بالا برده و پیمانکار هم میخواهد آن را از کسبه بگیرد.» روایت صاحبان این غرفه را میتوان در همین چند جمله و البته نگرانیشان از آینده کاری و همچنین اعتراض به ناگهانی بودن این خبر خلاصه کرد؛ آنها میپرسند که چرا زودتر این تصمیم اعلام نشد و اگر قرار است پیمانکاری تازه مسوول این خیابان شود، چرا چندماه کل خیابان تعطیل شود؟
«بساط ۳۰ تیر جمع شد! امشب آخرین شب حضور کاسبان در گذر ۳۰ تیر تهران است. از فردا به شرق تهران منتقل خواهند شد؛ گذر برکت/بلوار پروین»؛ این متن خبری تبلیغاتی در اوایل همین هفته است که به نظر میآید از سوی مسوولان شهری به کانالهای مختلف تلگرامی داده شده و در گروهها و کانالهای مختلف حالا منتشر شده است. به این خبر باید سخنان تازه شهردار را هم اضافه کرد که از تعطیلی قطعی و همیشگی این گذرگاه گردشگری سخن گفته و دلیل آن را پیشگیری از آسیب به موزه ملی اعلام کرده است. این روایتها، اما همه ماجرا نیست و حتی مسوولان شهرداری هم پیشتر و در هفته گذشته روایتی متناقض از سخنان شهردار ارایه کردهاند.
به عنوان مثال خبر با تیتر «گذر گردشگری سی تیر نونوار میشود» که مربوط به ۱۶ آذر همین امسال است از زبان مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران روایتی دیگر ارایه میدهد. براساس این خبر که در رسانههای مرتبط با شهرداری هم پوشش داده شده، بحث اصلی «بهسازی و بازپیرایی واحدهای مستقر در گذر گردشگری سی تیر» است و سخنی از تعطیلی دایمی نیست.
در جزییات این خبر آمده است: «سعید بیگی با اشاره به استقبال شهروندان از گذر گردشگری سی تیر اظهار داشت: راهاندازی این محور پرتردد در سال ۹۵، از همان ابتدا با استقبال چشمگیر شهروندان روبهرو شد، ولی این گذر طی این سالها با چالشهایی همچون فرسودگی سازهها، مسائل بهداشتی و ترافیکی مواجه بود. مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران با بیان اینکه در سالهای گذشته مشکلات این محل نادیده گرفته میشد، ادامه داد: براساس مطالبه شهروندان و برای رعایت نکات بهداشتی، ترافیکی و سایر ملاحظات ضروری، اقدام به برگزاری مزایده برای اجرای طرح بهسازی و بازپیرایی گذر گردشگری سی تیر کردیم.»
ادامه این روایت رسمی، اما نشان میدهد که خبر از سوی روابط عمومی شرکت ساماندهی مشاغل تهران که زیرمجموعه شهرداری است، به رسانهها و خبرگزاریها ارسال شده و به عبارتی نگاه رسمی این سازمان است. در ادامه این خبر به نقل از پایگاه رسمی شهرداری تهران آمده است: «براساس اعلام روابطعمومی شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران، بیگی در پایان تصریح کرد: با انتخاب پیمانکار مربوطه که توسط فراخوان عمومی انجام شد، پس از اجرای تشریفات اداری بهزودی جمعآوری سازههای قدیمی انجام و عملیات اجرایی ساخت غرفههای جدید در این محور آغاز میشود.»
این بحث تناقض روایتها را البته در ماهها و حتی سالهای گذشته میتوان در سخنان مسوولان حوزه شهری پیدا کرد که البته پیش از این نتیجه منجر به ادامه حیات این گذرگاه گردشگری شده است؛ در شرایط تازه، اما از یک طرف شهردار میگوید استریتفود برای همیشه تعطیل شده و از طرفی مدیر شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران میگوید بحث پیمانکار تازه و نونوار کردن این گذرگاه است.
با این توضیحات، اما باید منتظر ماند و دید که سرنوشت نخستین گذرگاه گردشگری تهران که جشنوارهای از غذاهای ایرانی هم بود، به کجا میرسد و آیا بار دیگر این استریتفود به روزگار پرشور خود بازخواهد گشت؟