ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۱۰۵۶

تبعات سیاسی و امنیتی قطعنامه‌های ایران

تبعات سیاسی و امنیتی قطعنامه‌های ایران

جهان بر منطق زور می‌گردد. زوری که وجود دارد نه این که ما تصور کنیم از آن برخوردار هستیم. سازوکار نظام بین‌الملل پس از جنگ دوم جهانی هم در راستای حفظ منافع متفقین پیروز و طراحی شد. وقتی امکانات و توانایی‌ها محدود است، در چنین شرایطی باید هوشمندانه در این سیستم بازی کرد.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو-  محسن صالحی‌خواه؛ روزهای اندکی تا بازگشت ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد فرصت باقی‌ست. درست است که با توجه به تحریم‌های سنگین و پیچیده ایالات متحده، تاثیر اقتصادی این تحریم‌ها اندک است؛ اما تکرار این موضوع و تاکید بر این که قطعنامه‌ها تاثیر پیشین را ندارد، مقدمه‌ای بر یک خطای راهبردی است. نگرانی اصلی بازگشت تحریم‌های بین‌المللی ایران به موضوع اقتصاد برنمی‌گردد، مربوط به ابعاد سیاسی و امنیتی آن است.

اول؛ چند هفته قبل در گزارشی مجزا به علت قرار گرفتن چند کشور ذیل فصل هفتم منشور و سرنوشت هر کدام از آن‌ها پرداختم. آنچه ایران توانست در برجام به دست بیاورد، آبرومندانه‌ترین خروج حتی موقت از ذیل این فصل بود. جریان ضددیپلماسی بر این موضوع تاکید می‌کند که سازوکاری مانند بند حل اختلاف (اسنپ‌بک، ماشه،‌ پس‌گشت) در جهان بی‌سابقه بوده است. بله، سرعت بخشیدن به روندِ قرار گرفتن ذیل فصل تهدید صلح و امنیت بین‌الملل از سوی کشور قربانی یعنی ایران هم بی‌سابقه بوده. برای اهمیت قطعنامه‌ها خوب است از این زاویه به موضوع نگاه کنیم که چقدر قرار داشتن در این شرایط خطرناک بود که جمهوری اسلامی در نهایت حاضر شد این زمان تنفس ۱۰ ساله را به دست بیاورد.

دوم؛ جهان بر منطق زور می‌گردد. زوری که وجود دارد نه این که ما تصور کنیم از آن برخوردار هستیم. سازوکار نظام بین‌الملل پس از جنگ دوم جهانی هم در راستای حفظ منافع متفقین پیروز و طراحی شد. وقتی امکانات و توانایی‌ها محدود است، در چنین شرایطی باید هوشمندانه در این سیستم بازی کرد. مانند اکثر غریب به اتفاق کشورها در غرب و شرق که بازی هوشمندانه را در پیش گرفتند. آیا ایران تهدیدی برای نظام بین‌الملل است؟ بعید می‌دانم حتی امکان و توان آن را داشته باشد. این لقب برای روسیه، آمریکا و اسرائیل برازنده‌تر است.

اما آن‌ها می‌توانند با استفاده از ابزار شورای امنیت، جریان رسانه‌های اصلی، استفاده از امکان برتری اقتصادی و فشار بر کشورهای دیگر، فشار سیاسی و تبلیغاتی سنگینی علیه ایران اعمال کنند. قرار داشتن ایران تحت تحریم‌های بین‌المللی،‌ این امکان را برای آن‌ها بیش از پیش فراهم می‌کند. آن‌ها برای اقدام علیه ایران منتظر مشروعیت بین‌المللی و حقوقی نیستند. به نقطه آغاز جنگ عراق و افغانستان نگاه کنید. اما معرفی کشور ما به عنوان یک تهدید، دست آن‌ها را بازتر می‌کند.

سوم؛ هر وقت خواستیم تصور کنیم که قرار داشتن تحت تحریم‌های بین‌المللی خیلی مهم نیست، قطعنامه‌ها غیرقانونی و کاغذپاره هستند، به این فکر کنیم که چین و روسیه به غیر از این که در دهه هشتاد به قطعنامه‌های تحریمی ایران رای مثبت دادند، امروز چقدر حاضرند نسبت به تحریم‌های شورای امنیت بی‌تفاوت باشند. امروز که روابط نسبتاً بهتری در مقایسه با آن دوران وجود دارد. نهادی که خود دو عضو دائمی آن هستند را تا چه حد زیر سوال می‌برند؟

اگر در این میان تصور کنیم که در جریان رقابت غرب و شرق جایگاه بسیار تعیین‌کننده‌ای داریم، خطا رفته‌ایم. کدامیک از کشورها بازیگر و تاثیرگذار شرایط اقتصادی و سیاسی ایران را دارند و تحت تحریم‌های بین‌المللی هستند؟ اتفاقی که وقتی رخ دهد، به زبان ساده کم‌تر کشوری ما را تحویل می‌گیرد. حتی چین و روسیه. کدامیک از کشورهای مهم شانگهای و بریکس، ارتباط گسترده اقتصادی با آمریکا ندارند و ارتباط با ایران آنقدر برایشان منافع دارد که بخواهند ریسک قرار گرفتن تحت تحریم‌های ایالات متحده را به جان بخرند؟ این شرایط با جنگ جهانی سوم یا تفاهمات سیاسی می‌تواند تغییر کند. با رخ دادن تغییر سیاسی، هم باز آمریکا بازیگری مهم است.

آخر؛ اگر تحریم‌های یکجانبه و سنگین آمریکا علیه ایران (سنگین‌ترین تحریم‌های تاریخ علیه یک کشور) مشکل اصلی امروز ایران باشد، تحریم‌های بین‌المللی پیچ و مهره‌های امنیتی و سیاسی آن را سفت و شرایط را سخت‌تر می‌کند. موضوع ایران و نظام بین‌الملل فقط هسته‌ای نبوده که انتظار داشته باشیم با مذاکرات هسته‌ای از این شرایط خارج می‌شدیم. هسته‌ای نقطه فشار بر ایران بود. مشکلات جامع با کشورهای قدرتمند نیازمند مذاکرات جامع بود که سال‌ها پیش شاید می‌شد آن را انجام داد اما امروز حتی اگر انجام شود، نمی‌دانیم  موثر واقع می‌شود یا نه.

تبلیغات
نویسنده : محسن صالحی‌خواه
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات