دولت اگر راست میگوید بیاید حساب دخل و خرجش را با مردم درمیان بگذارد

دولت اگر جدی هست و راست میگوید، همین دوخط را پی بگیرد: مازاد اموالش را مزایده بگذارد و ازدیاد نیروهایش را تعدیل کند تا مالیات ما مالیاتدهندگان، محل تأمین حقوق کارمندان دولت نشود، بلکه صرف بهبود کیفیت زندگی انسان ایرانی شود.
مسعود مجاوری در عصر ایران نوشت: بیحرف پیش بگویم که من به «مسعود پزشکیان» رای ندادم، اصلا رای ندادم مثل آن ۵۰ درصدی که رای ندادند (چرایش هم بماند)، اما «صداقتش» را دوست دارم. حالا با هر انگیزهای که «راست» میگوید برای من ستودنی است. یقینا در پس راستگویی سیاستمداران منفعتی نهفته است که به باور من مذموم نیست. سیاستمدار باید ماهی خودش را بگیرد؛ اساسا، سیاست یعنی همین.
اخیرا پزشکیان به واقعیت دردناکی اشاره کرد که عقلای بسیاری پیش از او هم گفته بودند اما شنیده نشدند.
او خواهان کاهش ساعات کاری کارمندان دولت به ۴ ساعت در روز شد چون عملا کارمندان دولت کار خاصی انجام نمیدهند و وجودشان در ادارات سرانه مصرف آب و برق و سایر حاملهای انرژی را بالا میبرد. یعنی هزینهشان بیشتر از منفعت کاری است که انجام میدهند و قرار است نصیبش را مملکت ببرد.
در نگاه اول شاید این دیدگاههای شخص اول اجرایی کشور «ناصواب» بنظر برسد اما واقعیت ماجرا آنقدر تلخ هست و آش چنان شور شده که داد آشپز را هم درآورده.
وقتی رییس جمهور مملکت میگوید همه ما در وضع امروز مقصریم یعنی مساله شوخی بردار نیست.
کما اینکه در گزارش «تفریغ بودجه» سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس هم آمده بود که میان رقم مالیات اخذ شده از بخش خصوصی با حقوق پرداختی به کارکنان دولت فاصله چندانی وجود ندارد، یعنی بخش خصوصی کار میکند تا حقوق کارکنان دولت را بپردازد!
خُب حالا سئوال مشخص این است:
-چه باید کرد؟
دولت و نظام حکمرانی اگرچه تازگیها با صراحت بیشتری درباره مشکلات صحبت میکنند اما راه حلهایشان فاقد شهامت و عقلانیت لازم برای عبور ازاین بحران است.
مثلا میخواهند یارانه دهکهای بالای اقتصادی را قطع کنند؛ اما معیار تشخیص دهک بالا و پایین جامعه چقدر درست است؟ شبکه پالایش آماری و تحلیل دادههای کشور ما تا چه حد قابل اتکاست؟ بعنوان مثال منِ روزنامه نگار که برای امرار معاشم کف بازار کار میکنم به اعتبار کدام داده آماری (خانه ویلا، خودرو، حساب بانکی و…) جز دهکهای بالای جامعه شناخته شده ام؟
حرفم این است که نظام سنجش و آمار کشورمان بیشتر از درک واقعیت موجود، معطوف به تولید نارضایتی است بنابراین برداشتن یارانه حاملهای انرژی و یا کالاهای اساسی فقط شرایط را پیچیدهتر خواهد کرد آن هم در جامعهای که خط فقر درآن به ۴۰ میلیون تومان در ماه رسیده است.
دولت اگر راست میگوید بیاید حساب دخل و خرجش را با مردم درمیان بگذارد و بگوید چرا بیش از ۴ میلیون نفر حقوق بگیر کشوری و لشگری داشته باشیم؟ خروجی وجود این همه کارمند چیست؟
چاره کار کشور برای مدیریت هزینهها در کاهش ساعت کاری ادارات نیست. تعدیل مازاد نیروی ستادی باید در دستور کار قرار گیرد.
مثال مشهود و ملموس مدیریت بهینه در عرصه اجرایی؛ بانک قرض الحسنه رسالت است که با تعدیل نیرو و تعطیلی شعب، خدماتش را برخط و بصورت مجازی ارائه میدهد و خللی هم در خدمترسانیاش ایجاد نشده است. پس اگر بخواهند، میتوانند، میشود…
دولت چرا ازاین روش درست الگو نمیگیرد؟
یا فروش اموال مازادی که دولت دارد؛ تا جایی که میدانم منع قانونی هم برای عرضه مازاد اموال و املاک نیست.
حالا که رییس دولت صادقانه میگوید همه مقصریم چرا خزانه مبتلا به تنگی را نجات نمیدهند؟
دولت اگر جدی هست و راست میگوید، همین دوخط را پی بگیرد: یعنی مازاد اموالش را مزایده بگذارد و ازدیاد نیروهایش را تعدیل کند تا مالیات ما مالیات دهندگان، محل تامین حقوق کارمندان دولت نشود، بلکه صرف بهبود کیفیت زندگی انسان ایرانی شود.