ترنج

در مورد

جنگ اوکراین

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۲۸۶ مطلب

  • یکی از نقدهای اساسی وارد بر مقاله، تداوم استفاده از دوگانه‌ی «اصلاح‌طلب/اصول‌گرا» به‌عنوان چارچوب مفهومی برای تحلیل رفتار کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی است. در حالی‌که این تقسیم‌بندی، زمانی ابزاری کارآمد برای تحلیل منازعات سیاسی در ایران به شمار می‌رفت، اما پس از حوادث کلیدی نظیر جنبش سبز در سال ۱۳۸۸، اعتراضات دی ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸، و به‌ویژه خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، بخش قابل توجهی از مشروعیت اجتماعی و قدرت تحلیلی خود را از دست داده است.

  • در دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، شاهد تغییر جهت تاریخی سیاست خارجی آمریکا هستیم؛ ترامپ ضمن تشدید فشار بر ایران و حمایت بی‌سابقه از اوکراین، ناتو را به افزایش بودجه دفاعی واداشته و همزمان مسیر تحریم‌های سنگین علیه روسیه را هموار کرده است.

  • در سفر اخیر نتانیاهو به واشنگتن و مذاکرات با ترامپ، محور اصلی رایزنی‌ها آتش‌بس غزه و هماهنگی درباره ایران بود، اما چالش اصلی، آینده سیاسی و امنیتی خاورمیانه پس از جنگ است. اختلافات داخلی اسرائیل، چالش عربستان و قطر، کاهش قدرت نرم و بحران مشروعیت دولت نتانیاهو، بر پیچیدگی وضعیت افزوده است. آمریکا خواهان شکل‌گیری نظم فراگیر و عادی‌سازی روابط منطقه‌ای است؛ اما رقابت جبهه‌های «شمول‌گرا» و «مقاومت» آینده منطقه را مبهم ساخته است.

  • دونالد ترامپ بعد از مدت‌ها بالاخره مواضع ولادیمیر پوتین را به‌صورت علنی «مزخرف» توصیف کرد و نشانه‌هایی از تغییر رفتار نسبت به روسیه نشان داد. با این حال، هنوز کارهای عملی ترامپ مشخص و یکدست نیست و گاهی متناقض به نظر می‌رسد. در همین زمان، کنگره آمریکا به دنبال تحریم‌های شدیدتر علیه کشورهای متحد روسیه است، اما ترامپ بین اعلام حمایت زبانی از اوکراین و تردید در کمک‌های واقعی به این کشور، همچنان سردرگم عمل می‌کند. نتیجه اصلی این وضعیت، ادامه بی‌ثباتی و سردرگمی در سیاست خارجی دولت ترامپ است.

  • موفقیت ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ ریشه در وعده پایان دادن به جنگ اوکراین داشت، اما تمرکز آمریکا بر خاورمیانه، مسیر صلح میان روسیه و اوکراین را دورتر کرد. واقعیت این است که روسیه نه متحد نظامی ایران است و نه قصد رویارویی با اسرائیل را دارد. امروز محدودیت منابع آمریکا و عدم توان مدیریت همزمان چند بحران، کاخ سفید را به عقب‌نشینی تدریجی از اوکراین سوق داده و آینده صلح را به مذاکرات تازه گره زده است.

  • ایفای نقش ترامپ در برقراری آتش‌بس ایران و اسرائیل، نشانه‌ای از تولد دکترین جدیدی در سیاست خارجی آمریکا است: اعمال فشار نظامی محدود همراه با مطالبه مسئولیت‌پذیری از متحدان. این رویکرد اکنون به پرونده اوکراین نیز تسری یافته و با حمایت اروپا و استفاده از دارایی‌های بلوکه‌شده روسیه، می‌تواند بدون مداخله مستقیم نظامی آمریکا، روسیه را مهار کند.

  • ترامپ با وجود تهدیدات اولیه علیه ایران، فرمان حمله به سایت‌های هسته‌ای این کشور را صادر کرد، اما در برابر تهاجم روسیه به اوکراین همچنان بی‌تصمیم و منفعل باقی مانده است. او تحریم‌ها و کمک‌های نظامی به اوکراین را کاهش داده و فشار بیشتری بر کی‌یف وارد کرده است. این رویکرد دوگانه و فقدان اقدام قاطع علیه روسیه، خطر تضعیف موقعیت اوکراین و تقویت تجاوزات پوتین را افزایش داده است.

  • ترامپ پیش از پایان کنفرانس مطبوعاتی، در گفت‌وگو با یک خبرنگار اوکراینی، احتمال ارسال تعداد بیشتری از سامانه‌های دفاع هوایی «پاتریوت» آمریکایی به کی‌یف را مطرح کرد.

  • عملیات «تار عنکبوت» هرچند نمادی از جسارت و نوآوری اوکراین است، اما از منظر راهبردی تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر روند جنگ ندارد. بن‌بست در جبهه‌ها، نبود اعتماد میان کی‌یف و مسکو، تشدید معضل امنیتی روسیه-غرب و ناتوانی رهبران غرب در تدوین راهبردی مؤثر، چشم‌انداز پایان جنگ را پیچیده‌تر کرده است. تنها راه پیش‌رو، ترکیب بازدارندگی مؤثر با مذاکرات امنیتی جدید برای مهار جاه‌طلبی‌های روسیه است.

  • دونالد ترامپ با تخریب نهادهای دولتی آمریکا، به ظاهر در موقعیت قدرتمندی قرار دارد، اما در واقع، پس از نابودی ظرفیت‌های حیاتی دولت، آمریکا دیگر ابزار واقعی برای مقابله با تهدیدات جهانی ندارد. او به‌عنوان یک دیکتاتور ضعیف، تنها در داخل آمریکا تأثیرگذار است و خارج از مرزها هیچ‌کسی از او نمی‌ترسد. ترامپ با عقب‌نشینی‌های مکرر و تهدیدات بدون پشتوانه، موقعیت جهانی ایالات متحده را تضعیف کرده و دشمنانش از این ضعف بهره می‌برند.

تبلیغات