ترنج

در مورد

فلسفه

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۶۰ مطلب

  • بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه می‌گوید: وقتی می‌گویند من کلنگم زمین خورده و شکست خوردم به این معناست که سونامی بیخردی، سونامی سیاست‌اندیشی و ایدئولوژیک اندیشی و سونامی سیطرۀ عقل متعارف و عقل عامه آن چنان وحشت‌انگیز بود که نمی‌توانستم تصور کنم و این عمر ۹۰ ساله من نشان داد تحولات جهانی چگونه با بسط نهیلیسم و بسط عقل متعارف همسو است.

  • بخشی از برداشت فایده‌گرایانه از مسئله‌ی شرّ درست است. درد و رنج درنهایت از اهداف و باورهایمان عبور می‌کند و فراتر می‌رود. ادعایی خلاف آن سنگ‌دلانه خواهد بود. اما پنداشتن این‌که مسئله‌ی شرّ منجر به کناررفتن خدا یا نیکوییِ طبیعت می‌شود اشتباه است. هنگامی که از پذیرش یک بُعد بنیادین درد و رنج سر باز می‌زنیم، دردناک‌تر رنج می‌کشیم.

  • بودن یا نبودن؟ مساله این است. مساله بودن است و نویسندگی بهانه‌ای برای بودن. به نظر می‌رسد مساله انسان در جهان به هست شدن و بودن بازمی‌گردد. انسان یا می‌تواند باشد یا نمی‌تواند. اگر در مسیر بودن توانست از سد اضطراب بگذرد، می‌تواند از زیستن خود لذت ببرد وگرنه در اعماق تاریک رنج و تنهایی تا ابدالدهر می‌ماند. انسانی که در مسیر بالفعل نمودن بالقوگی‌هایش قدم می‌گذارد، مالامال از اضطراب می‌شود. بالقوگی به‌خودی‌خود ارزشی نداشته و این بالفعل نمودن است که می‌تواند فرد را به بودن برساند.

  • گردر همیشه دنبال متن ساده‌ای بود که به کمک آن‌ها تاریخ فلسفه را به شاگردانش یاد دهد. در نهایت خودش دست به کار شد تا کتاب «دنیای سوفی» را بنویسد.

  • یکی از اصلی‌ترین مشکلات نظری روشنفکری دینی در کشور ما غیاب فکر تاریخی در اندیشه‌های شماری از نمایندگان آن است. فکر تاریخی داشتن صرفا توصیه کردن به مطالعه تاریخ یا اطلاع از تاریخ نیست. کما اینکه کافی نیست، بگوییم فهم بشری از همه چیز و از جمله دین در «قبض و بسط» است. چطور می‌توان درباره «دین و قدرت» و نسبت اسلام با قدرت سخن گفت و درباره پیامبر رحمت و سیره او داوری کرد بدون آنکه تصویر روشن، درست، متخصصانه و کارشناسانه تاریخی ناظر به متون از تاریخ و تاریخ‌نگاری سیره داشت؟

  • رضا داوری اردکانی، استاد برجسته فلسفه گفت: فیلسوف فقط به مباحث انتزاعی نمی‌پردازد بلکه فلسفه معتقد است که چیز‌ها نظم و سامانی دارند و اگر دچار پریشانی و آشوب شوند چیزی نیستند که بمانند. فلسفه پاسدار وجود است و جهان تفوق و پریشانی از نظم دور است. فلسفه به معنای تفکر باید باشد تا کار‌ها را تذکر دهد. البته اگر نباشد پریشانی و ندانم کاری همه جا را فرامی‌گیرد.

  • در «بیو»‌ی تلگرامش عبارتی یونانی از هراکلیتوس نوشته بود که معنای تقریبی‌اش می‌شود «خود را جستم» و عاقبت در هوای آلوده تهران، قلب دکتر که یک‌بار هم قبلا به او هشدار داده بود در تنهایی از کار افتاد و جست‌وجویش به اتمام رسید. خاک بر او مهربان باد و دریغ و درد که ما دریغا گوی او شدیم و نظاره‌گر پایان یافتن امکان‌هایی که می‌شد بار دهد و به ثمر بنشیند.

  • ما در ایران امروز با مردمانی روبه‌روییم که ساعتِ هستی و حقیقت‌شان براساس افق‌های مختلف تنظیم شده است. به بیان فلسفی‌تر با پدیده ناهم «زمان»‌ی روبه‌رو هستیم. رمز شکل نگرفتن دیالوگ در درجه اول «ناهم‌زمانی» است. از ناهم‌زمانی، «ناهم‌زبانی» نتیجه می‌شود.

  • کامو یکی از ستاره‌های روشنفکر پاریس در اواسط قرن بود، اما برخلاف روشنفکران معاصری، چون «ژان پل سارتر» و «سیمون دوبوار» او همیشه یک بیگانه بود.

  • خیلی از ما سوال‌هایی در ذهنمان داریم که فکر می‌کنیم پاسخشان را با مطالعۀ فلسفه پیدا خواهیم کرد؛ سوال‌هایی دربارۀ معنا و هدف زندگی و دربارۀ نسبت خودمان با جهان. اما آیا می‌شود در طول چند روز تعطیلی و فراغت به قلمرو فلسفه وارد شد؟ چه کتاب‌هایی می‌توانند به ما در این مسیر کمک کنند؟

تبلیغات