انتقاد سارکوزی به مواضع ضد اسلامی سوییس
نیکلا سارکوزی رییسجمهور فرانسه طی یادداشتی در روزنامه لوموند، در خصوص برگزاری رفراندوم در سوییس در خصوص تأسیس منارهها مواضع خود را اعلام کرده است.
سارکوزی بر این اعتقاد که همه افراد در جامعه دمکراتیک فارغ از دین و مذهبشان حق حیات و حقوق برابر دارند.این اولین باری است که رییسجمهور فرانسه مواضع خود را صراحتا در خصوص مسلمانان اعلام میکند.
نوشتار ذیل خلاصهای از یادداشت سارکوزی در روزنامه لوموند است که روز نهم دسامبر به چاپ رسیده است.
به تازگی مردم سوییس با برگزاری رفراندومی مواضع خود را در خصوص ساخت مناره در این کشور اعلام کردند.چنین تصمیمی شاید تفاسیر و مسائل زیادی را با خود به همراه داشته باشد. رفراندوم تنها می تواند پاسخ "آری" یا "خیر" به این معضل دهد. اما آیا دریافت پاسخ مثبت و یا منفی برای حل چنین موضوع مهم و پیچیدهای که تبعات مهمی در جامعه دارد، کفایت میکند؟
من بر این اعتقادم که نباید سوءتفاهمات عمیق به وجود آورده، احساسات را جریحهدار و یا فضایی را به وجود آورد که از آن برداشت بیعدالتی شود.میتوان با احترام به اعتقادات افراد با گذشت زمان موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار داده و تصمیم عاقلانهتری درباره آن گرفت.
چگونه میتوان در مقابل واکنش رسانهها و دولتها در قبال این مسئله بیتفاوت بود؟ آن هم علیه کشوری همچون سوییس که در آن مردم به طور مستقیم، خود سرنوشتشان را رقم میزنند و تاریخ دمکراسی در آن قدمتی به مراتب بیشتر از فرانسه دارد؟
در پشت چنین تصمیمگیریهای سریعی سوءتفاهمات زیادی نهفته است. این مسئله من را به یاد رفراندوم قانون اساسی اتحادیه اروپا و پاسخ منفی مردم فرانسه در سال 2005 می اندازد.نباید گفت که مردم فرانسه از مسیر خود منحرف شده بودند،بلکه دلیل اصلی پاسخ منفی شهروندان عدم اطمینان از آینده تصمیمگیریها و تضییع احتمالی حقوق آنان بود.در حال حاضر نیز نمیتوان شهروندان اروپا و روحیات آنان را تغییر داد، بلکه این اروپاست که باید تغییر کند.
چرا سوییس- کشوری که همواره مهد درهای باز،مهمانوازی،سازش و تسامح بوده - چنین مواضع تندی در برابر این چالش مهم میگیرد؟
البته نباید شهروندان را مورد سرزنش قرار دهیم.اروپا همواره به داشتن مردمی باز و روشنفکر شهرت داشته است، آنان نمیخواهند که چهارچوبهای زندگی، مسیر فکری و روابط اجتماعیشان دچار خدشه و آسیب شود.اما فراموش نکنیم که دنیا به سمت جهانی شدن میرود و هر چه چقدر که مرزهایمان را به روی یکدیگر میگشاییم تبادل آراء،افکار،ایده، سرمایه،نیروی فکر جریان سریعتری یافته و این احساس در ما قوت مییابد که تنها نیستیم.
مردم سوییس نیز همانند فرانسویها به خوبی به این حقیقت آگاهند که تغییر برای جامعه امروز امری ضروری است. تاریخ ملت سوییس به آنها آموخته است که برای حفظ هویت و ارزشهایشان باید تغییر را بپذیرند.نسلهای آینده چگونه خواند فهمید که مردم سوییس انسانهایی با تفکرات باز بودهاند؟ بدون شک همین پذیرش و استقبال از دیگران غنای بزرگی برای مردم این سرزمین به شمار میرود.و این مسئله را به یاد خواهیم داشت که هیچیک از کشورهای اروپایی چنین تجربهای را در تاریخ خود نداشتهاند.
هویت افراد را انکار نکنیم
تکثر نژادها به معنای زیستن در کنار یکدیگرست.این امر به معنای نادیده گرفتن هویت و مذهب افرد نیست، اینکه بیاموزیم به اعتقادات یکدیگر احترام بگذاریم،مسئله مهمی است.
قانون لاییسیته نیز در فرانسه به همین واقعیت مهم اشاره دارد.لاییسیته به معنای رد ادیان یا بیتفاوتی در برابر آنها نیست بلکه بدان معناست که همه ادیان میتوانند آزادانه در فرانسه فعالیت داشته باشند. بر همین اساس زمانی که من وزیر کشور بودم شورای فرانسوی مسلمانان فرانسه را تأسیس کردم تا مسلمانان کشورمان نیز حقوقی برابر با سایرین در این کشور داشته باشند.
خطاب به مسلمانان کشورم میگویم که من همه تلاشم را خواهم کرد تا احساس کنند شهروندانی هستند که از حقوقی مانند سایرین برخوردارند و اینکه آزادند تا بدون مانعی به فعالیتهای مذهبی خود بپردازند.من با همه توانم به جنگ با تبعیض خواهم رفت.
مسیحی،یهود،مسلمان و یا هر دین دیگری این حق را دارد که مانند سایرین از حقوق برابر برخوردار باشد.