صداوسیما چرا به این روز افتاده است؟

شاید مدیران سازمان صداوسیما ادعا کنند که ما را با همین دیدگاه و روشی که داریم در این مسئولیت قرار دادهاند و ما خودمان میدانیم چه کنیم! و در پی این ادعا به هر شخص حقیقی و حقوقی از اعضای دولت و نمایندگان مجلس و افراد معمولی هرچه بخواهند بگویند و علیه هرکسی که مخالف دیدگاهشان باشد، فیلم بسازند، از آن طرف هم هر مخالف تندرو دولت و نمایندگان مجلس و جناح اصلاحطلب را بهعنوان کارشناس برجسته، صاحب میکروفون و دوربین و آنتن کنند تا جامعه را به سمتوسوی یأس و ترس بکشانند.
شاید مدیران سازمان صداوسیما ادعا کنند که ما را با همین دیدگاه و روشی که داریم در این مسئولیت قرار دادهاند و ما خودمان میدانیم چه کنیم! و در پی این ادعا به هر شخص حقیقی و حقوقی از اعضای دولت و نمایندگان مجلس و افراد معمولی هرچه بخواهند بگویند و علیه هرکسی که مخالف دیدگاهشان باشد، فیلم بسازند، از آن طرف هم هر مخالف تندرو دولت و نمایندگان مجلس و جناح اصلاحطلب را بهعنوان کارشناس برجسته، صاحب میکروفون و دوربین و آنتن کنند تا جامعه را به سمتوسوی یأس و ترس بکشانند.
برای این منظور سراغ قانون سازمان صداوسیما یا خط مشی صداوسیما مصوب مجلس شورای اسلامی میرویم که وظایف مدیران سازمان را ترسیم کرده است و چند ماده از آن را برای آگاهی مدیران این سازمان نقل میکنیم:
ماده ۶: ارجنهادن به حیثیت انسانی افراد و پرهیز از هتک حرمت آنان طبق ضوابط اسلامی.
ماده ۸: به موجب آیه شریفه «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» حرکت کلی صداوسیما باید در جهت وحدت، الفت و انسجام هرچه بیشتر جامعه و برحذرداشتن مردم از پراکندگی و تفرقه باشد. ماده ۱۵: صداوسیمای جمهوری اسلامی زبان گویای ملت و چشم و گوش حساس کشور است، ازاینرو وظیفه دارد خواستها، نیازها و مشکلات مردم را به اطلاع مسئولان برساند و مردم را در جریان کامل فعالیتها، پیشرفتها و مشکلات نهادهای قانونی کشور قرار دهد و در جهت برقراری تفاهم و ارتباط هرچه عمیقتر مسئولان و اقشار مختلف مردم تلاش نماید.
ماده ۴۱: تلاش در جهت توسعه و تحکیم برادری اسلامی بین همه مذاهب و فرق اسلامی و همبستگی با اقلیتهای دینی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند.
ماده ۵۵، الف: تلاش در جهت برگزاری بحثهای آزاد و آموزنده میان احزاب قانونی کشور و سازمانهای سیاسی که در درجه اول به روشنشدن بینشهای اصیل سیاسی اسلامی و در درجه بعد تفاهم سیاسی میان این گروهها و برخوردهای سالم آنها با یکدیگر کمک کند.
نمیدانم کسانی که ریاست واحدهای گوناگون صداوسیما را بر عهده دارند، قانون صداوسیما را خواندهاند یا نه؟ اگر خواندهاند و اینگونه عمل میکنند، وای به حال آنها و اگر نخواندهاند، وای به حال رسانه ملی. فرض دیگر این است که مدیران رادیو و تلویزیون ادعا کنند که ما هم قانون را خوانده و بلد هستیم و هم طبق قانون عمل میکنیم.