ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۰۹۵۰

از افسانه شکست‌ناپذیری تا واقعیت فرسودگی ارتش اسرائیل

چگونه محور مقاومت می تواند ماشین جنگی اسرائیل را به چالش بکشد؟

چگونه محور مقاومت می تواند ماشین جنگی اسرائیل را به چالش بکشد؟

اسرائیل پس از نزدیک به ۷۰۰ روز جنگ فرسایشی در غزه و هم‌زمان با حملات به کشورهای منطقه، با نشانه‌های جدی از فرسایش توان نظامی روبه‌روست. گزارش‌های معاریو و نیویورک‌تایمز از بحران نیروی انسانی، فرسودگی تجهیزات و تردید در استمرار عملیات‌ها حکایت دارند. در برابر این برتری شکننده، مقاومت با راهبردهایی چون جنگ نامتقارن، موشک‌باران انبوه، سامانه‌های پدافندی، جنگ الکترونیک و نوآوری فناورانه توانسته است هزینه‌ها را بر اسرائیل تحمیل و افسانه برتری هوایی آن را به چالش بکشد.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو– منذر سلیمان مدیر موسسه میادین در واشنگتن

به گزارش فرارو به نقل از المیادین، اسرائیل همچنان بر نیروی هوایی خود به‌عنوان ابزار اصلی برای حملات و عملیات‌های هدفمند تکیه کرده است؛ در حالی که این کشور به آستانه ۷۰۰ روز از جنگی سخت و فرساینده علیه مردم فلسطین در غزه رسیده و هم‌زمان تجاوزهای خود به لبنان، سوریه، عراق، یمن و ایران را نیز ادامه داده است. این الگوی رفتاری بر شهرت دیرینه اسرائیل در زمینه «برتری هوایی» در برابر هر گروه یا ساختار نظامی منطقه‌ای استوار بوده است.

بحران نیروی انسانی و تجهیزات در ارتش اسرائیل

با این حال، نشانه‌هایی از فرسایش این برتری آشکار شده است. روزنامه اسرائیلی معاریو، در گزارشی جدید تأکید کرده است که در سایه طولانی‌شدن عملیات نظامی و افزایش فشار بر ابزارهای رزمی همچون تانک‌ها، توپخانه و خودروهای زرهی، شکاف‌های جدی در توانایی و قابلیت های مادی ارتش اسرائیل پدید آمده است. در ادامه، روزنامه نیویورک‌تایمز نیز گزارشی موازی منتشر کرد با عنوان «سربازان خسته اسرائیل برنامه‌های حمله به غزه را پیچیده کردند.»

توجه رسانه‌ای ناگهانی به فرسایش توان نظامی اسرائیل و تردید در شایستگی آن برای تداوم عملیات‌های هجومی، خود پدیده‌ای قابل تأمل است؛ به‌ویژه آن‌که این مباحث در چارچوب راهبرد سلطه جهانی ایالات متحده و در فضایی منطقه‌ای روزبه‌روز ملتهب‌تر مطرح می‌شوند. این شرایط نشان می‌دهد که سامانه نظامی اسرائیل، برای نخستین بار دست‌کم از منظر تئوریک، نتوانسته است به‌تنهایی سرنوشت نبرد را رقم بزند. در همین حال، گفتمان رسانه‌ای نیز سرشار شده از تبلیغ «پروژه اسرائیل بزرگ» به‌عنوان هدفی راهبردی درازمدت که یکی از ابعاد آن توسعه‌طلبی جغرافیایی در منطقه به زیان کشورهای شکل‌گرفته پس از توافق «سایکس -پیکو» است.

گزارش نیویورک‌تایمز همچنین به مسئله افزایش شمار نیروهای ذخیره اسرائیلی که از خدمت سربازی غیبت کرده‌اند پرداخته است. برخی از این نیروها «فرسودگی» ناشی از تلفات بالای انسانی در غزه را دلیل این تصمیم دانسته‌اند. در عین حال، بخشی دیگر از نیروهای ذخیره نیز به سبب خدمت عملی صدها روزه، که آنان را به پدران، کارمندان و دانشجویانی دور از خانه تبدیل کرده، دچار سرخوردگی عمیق شده‌اند.

در بُعد صرفاً نظامی، گزارش‌های منتشرشده در معاریو و نیویورک‌تایمز در توصیف وضعیت بحرانی نیروی انسانی ارتش اسرائیل هم‌پوشانی داشتند. این گزارش‌ها نقل‌قولی از ایال زمیر، رئیس ستاد ارتش اسرائیل را بازتاب دادند که نسبت به «آمادگی جسمانی نیروهای ذخیره» ابراز نگرانی کرده بود. این نگرانی‌ها به‌ویژه در ارتباط با برنامه بنیامین نتانیاهو برای فراخواندن ۶۰ هزار نیروی ذخیره اضافی و تمدید خدمت ۲۰ هزار نفر دیگر با هدف تسلط بر شهر غزه برجسته شد؛ برنامه‌ای که با موانع جدی مواجه گشت.

در برابر این چالش‌ها، اسرائیل و حامیانش تلاش کردند با روایت‌سازی رسانه‌ای، عملیات‌های تخریب و ترور را به‌عنوان «پیروزی» جلوه دهند؛ پیروزی‌هایی که به ادعای آنان در ادامه همان دستاوردهایی قرار می‌گرفت که اسرائیل از زمان شکل‌گیری خود در جنگ‌های پی‌درپی به دست آورده است. با این حال، این «پیروزی‌های» ادعایی هرگز رژیم را قادر نساخت سلطه‌ای پایدار بر جغرافیای منطقه برقرار کند؛ حتی اگر در سطح تاکتیکی آثار مادی و معنوی قابل‌توجهی به واسطه «برتری هوایی» اسرائیل در صحنه عملیات رقم خورده باشد.

نگاهی انتقادی به تاریخ معاصر نشان می‌دهد که این برتری نه قطعی و نه شکست‌ناپذیر است. تازه‌ترین تحلیل‌ها و تجربه‌های میدانی حاکی از آن‌اند که با اتخاذ راهبردها و تاکتیک‌های مشخص، می‌توان این برتری را به چالش کشید، کارآمدی آن را مختل ساخت یا دست‌کم کاهش داد. در همین چارچوب، موفقیت‌های محدود اما معناداری که جبهه مقاومت در ماه‌های اخیر به دست آورده است، شواهدی برای امکان‌پذیری چنین رویکردی فراهم کرده است. به‌طور کلی، می‌توان جنبه‌های اصلی رویارویی با برتری هوایی اسرائیل را در قالب چند رویکرد کلیدی خلاصه کرد:

راهبردها و تاکتیک‌های مقابله با برتری هوایی اسرائیل

۱- جنگ نامتقارن؛ بهره‌گیری از ابزارها و روش‌های کم‌هزینه اما مؤثر همچون پهپادهای ارزان‌قیمت، موشک‌های دست‌ساز محلی، شبکه‌های پیچیده تونلی و در برخی موارد به‌کارگیری سلاح‌های غیرمتعارف، می‌تواند برتری فناورانه اسرائیل را به چالش بکشد. عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نمونه‌ای بارز از این رویکرد بود؛ حمله‌ای که با استفاده از چترهای پرنده و پهپادها برای عبور از استحکامات اسرائیلی، غافلگیری تاکتیکی ایجاد کرد و در عمل برتری فنی دشمن را برای مدتی بی‌اثر ساخت.

۲-  توسعه سامانه های پدافند هوایی چند لایه؛  استقرار و یکپارچه‌سازی سامانه‌های پیشرفته نظیر اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰  به همراه باتری‌های بومی می‌تواند امکان تسلط کامل هوایی اسرائیل را کاهش دهد. ساختار چندلایه پدافند هوایی نه‌تنها از آسمان در برابر نفوذ دشمن محافظت می‌کند، بلکه هزینه و ریسک عملیات هوایی را برای اسرائیل افزایش می‌دهد. تجربه مصر و سوریه در جنگ ۱۹۷۳ که موفق شدند حدود ۳۰۰ هواپیمای اسرائیلی را سرنگون کنند شاهدی تاریخی بر اهمیت چنین رویکردی است.

۳- سامانه های جنگ الکترونیک و اختلال؛ ایجاد اختلال در سامانه‌های ارتباطی و ناوبری اسرائیل و همچنین مختل‌کردن عملکرد پهپادها و سیستم‌های هدایت، بخشی اساسی از مقابله با برتری هوایی است. نمونه‌ای از این کاربرد را می‌توان در حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ مشاهده کرد؛ جایی که نیروهای مقاومت با استفاده از دستگاه‌های اخلالگر، بخشی از سامانه‌های نظارت و کنترل اسرائیل را از کار انداختند.

۴- حملات موشکی مستمر و انبوه؛ شلیک هم‌زمان و گسترده بارانی از موشک‌ها می‌تواند توان دفاعی اسرائیل را فرسوده کرده و منابع عظیمی را صرف دفاع کند. این تاکتیک علاوه بر تحمیل هزینه‌های سنگین، موجب ایجاد سردرگمی در سامانه‌های رهگیر اسرائیل مانند «گنبد آهنین» می‌شود و کارایی این سامانه‌ها را در برابر حجم بالای تهدیدات کاهش می‌دهد.

۵- حملات موشکی انبوه و اشباع دفاع دشمن؛ شلیک حدود ۵۰۰۰ موشک توسط نیروهای مقاومت در ساعات نخست حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نشان داد که حجم بالای حملات موشکی می‌تواند به‌طور مؤثر سامانه‌های دفاعی اسرائیل را دچار اختلال کرده و ظرفیت عملیاتی آن‌ها را کاهش دهد. این تاکتیک به‌ویژه برای فرسایش سامانه‌هایی همچون «گنبد آهنین» کارآمد است.

۶-  استتار، فریب و استفاده از تونل‌ها؛ ساخت شبکه‌های زیرزمینی پیچیده برای جابه‌جایی نیروها و ذخیره‌سازی تسلیحات، همراه با استقرار ماکت‌ها و اهداف ساختگی در مناطق مسکونی، امکان گمراه‌کردن دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل را فراهم می‌کند و به حفاظت از نیروها و تجهیزات واقعی یاری می‌رساند.

۷- اتحادهای منطقه‌ای و همکاری‌های راهبردی؛ ایجاد اتحادهای منطقه‌ای مستحکم و تقویت همکاری نظامی و اطلاعاتی میان کشورهای عربی و اسلامی می‌تواند برتری اسرائیل را با نیرویی جمعی و مجهز به منابع و فناوری پیشرفته متوازن کند. مطرح‌شدن احتمال خرید جنگنده‌های پیشرفته توسط ایران از چین  نمونه‌ای از چنین رویکردی برای تقویت موازنه هوایی است.

۸- نوآوری فناورانه بومی؛ سرمایه‌گذاری در صنایع داخلی برای توسعه پهپادها، موشک‌ها و سامانه‌های جنگ الکترونیک، ظرفیت‌های خودکفای پایدار و پیشرفته‌ای ایجاد می‌کند. در این چارچوب، تمرکز بر هدف قراردادن سامانه‌های کلیدی اسرائیل از جمله هواپیماهای سوخت‌رسان، پایگاه‌های هوایی، مراکز فرماندهی و کنترل و سایت‌های راداری می‌تواند ضربات راهبردی وارد کند. نمونه‌ای از این نوآوری‌ها، پهپادهای بومی حماس بودند که به‌طور مؤثر علیه تانک‌های «مرکاوا» به‌کار گرفته شدند و در برخی موارد موجب اخلال در عملکرد نیروی هوایی اسرائیل شدند.

۹- جنگ روانی و رسانه‌ای؛ بهره‌گیری گسترده از رسانه‌ها برای تقویت روحیه داخلی، نمایش موفقیت‌های میدانی و جلب همدلی بین‌المللی ابزاری مهم در جنگ‌های نامتقارن است. این رویکرد می‌تواند بر روحیه ارتش اسرائیل نیز تأثیر بگذارد. نمونه‌ای از آن، اظهارات رهبران حزب‌الله در مراحل نخست «جنگ پشتیبانی از غزه» بود که با برجسته‌کردن محدودیت‌های برتری هوایی اسرائیل بر فراز لبنان، تأثیری آشکار بر فضای روانی دو طرف داشت.

۱۰- اطلاعات و عملیات جاسوسی؛ ایجاد شبکه‌های اطلاعاتی قدرتمند برای جمع‌آوری داده‌های دقیق درباره تحرکات و راهبردهای دشمن، نقشی حیاتی در جلوگیری از غافلگیری‌های راهبردی دارد. تاریخ نشان داده است که حتی اسرائیل نیز موفقیت‌های مهمی مانند حمله به رآکتور هسته‌ای عراق در سال ۱۹۸۱ را بر پایه اطلاعات جاسوسی دقیق بنا کرده است. در مقابل، توانمندی‌های اطلاعاتی و ضدجاسوسی می‌تواند این برتری را مختل یا محدود سازد.

۱۱- درس‌آموزی از الگوهای موفق؛ حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نشان داد که «اصل غافلگیری» همراه با برنامه‌ریزی دقیق می‌تواند حتی یکی از پیشرفته‌ترین ارتش‌های جهان را به چالش بکشد. استفاده از ابزارهایی نسبتاً ابتدایی مانند چترهای پرنده و پهپادهای ساده توانست سامانه‌های دفاعی پیچیده اسرائیل را برای مدتی از کار بیندازد. هم‌زمان، تجربه جنگ اوکراین نیز ثابت کرد که به‌کارگیری پهپادهای ارزان‌قیمت علیه اهداف نظامی بسیار پرهزینه، تاکتیکی مؤثر در فرسایش توان رزمی دشمن است؛ الگویی که می‌تواند در مواجهه با اسرائیل نیز به‌کار گرفته شود.

۱۲ - بهره‌برداری از نقاط ضعف سامانه‌های دفاعی اسرائیل؛ با وجود پیشرفت‌های فناورانه، سامانه‌های دفاعی اسرائیل همچون «گنبد آهنین»، «فلاخن داوود» و «پیکان» با محدودیت‌های جدی مواجه‌اند. هزینه‌های بسیار بالای عملیاتی این سامانه‌ها، به‌ویژه در برابر حملات انبوه و هم‌زمان موشکی و پهپادی، آن‌ها را در معرض فرسایش مالی و عملیاتی قرار می‌دهد. علاوه بر این، این سامانه‌ها در رهگیری و مقابله با اهداف کم‌ارتفاع و کوچک مانند پهپادها، به‌خصوص در شرایط آب‌وهوایی نامساعد، کارایی محدودی دارند.

۱۳ -اهمیت دستیابی به یکپارچگی و خودکفایی صنعتی؛ اتکا صرف به واردات برای تداوم توان دفاعی یا هجومی کافی نیست. توسعه یک پایگاه صنعتی- نظامی داخلی برای تولید موشک‌ها، پهپادها و سامانه‌های جنگ الکترونیک ضروری است. تجربه گروه‌هایی مانند حماس و حزب‌الله و نیز ایران نشان داده است که چنین ظرفیت‌هایی می‌تواند پایداری مقاومت و استقلال تصمیم‌گیری را تضمین کند.

۱۴ - اتخاذ راهبرد جنگ بلندمدت؛ اسرائیل موجودیتی نسبتاً کوچک است. هرچند از منابع انسانی و مالی قابل‌توجهی برخوردار است، اما این منابع نامحدود نیستند. از همین رو، اجرای راهبرد فرسایش تدریجی از طریق حملات مستمر و کم‌هزینه می‌تواند در درازمدت اقتصاد و جامعه اسرائیل را دچار فرسودگی کند. یکی از ابعاد این رویکرد، محدودسازی پروازهای اسرائیلی بر فراز کشورهای همسایه است؛ همان‌گونه که حزب‌الله در لبنان در پی تحقق آن بود. چنین محدودیتی یکی از مهم‌ترین ابزارهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل را مختل می‌کند و هزینه‌های هنگفتی برای جبران این نقصان بر آن تحمیل خواهد کرد.

برتری هوایی اسرائیل، با وجود قدرت چشمگیرش، سرنوشت محتوم یا شکست‌ناپذیر نیست. تحولات اخیر نشان داده‌اند که این برتری قابل نفوذ و حتی شکست است؛ مشروط بر آن‌که اراده رزمی، برنامه‌ریزی راهبردی هوشمندانه، جنگ نامتقارن و نوآوری فناورانه با یکدیگر ترکیب شوند.

رمز موفقیت در این است که نبرد در صحنه‌هایی جریان نیابد که اسرائیل در آن برتری مطلق دارد. بلکه باید آن را به میدان‌های تازه و غیرمنتظره کشاند؛ میدان‌هایی که توان اسرائیل را فرسوده کرده و نقاط ضعفش را آشکار می‌سازند. برتری در این نبرد نه از تقلید صرف الگوهای اسرائیل، بلکه از ابتکار الگوهای تازه‌ای از جنگ به دست می‌آید؛ الگوهایی که با امکانات موجود سازگار باشند و نقاط ضعف دشمن را به سرچشمه‌ای برای قدرت تبدیل کنند.

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات