ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۲۴۳۱

الجزیره گزارش می دهد؛

اختراع مجدد پزشکی در نوار غزه!

اختراع مجدد پزشکی در نوار غزه!

«به عنوان دانشجویان رشته پزشکی در غزه، ما یاد می گیریم چگونه جان انسان ها را با دست خالی نجات دهیم. ما یاد می گیریم چطور تصمیمات سخت و غیرممکن را بگیریم.»

تبلیغات
تبلیغات

فرارو؛ «دنیا ابوسیتا»؛ نویسنده فلسطینی اهل غزه.

به گزارش فرارو به نقل از الجزیره؛ همیشه رویای کودکی ام بود که پزشکی بخوانم. من دوست داشتم که دکتر شوم و به مردم کمک کنم. هیچگاه تصور نمی کردم که رشته پزشکی را نه در دانشگاه، بلکه در بیمارستان بخوانم. هیچگاه فکر نمی کردم که پزشکی را نه با استفاده از کتاب های مختلف بلکه با تجربه یاد بگیرم.

پس از آنکه لیسانس خود را در رشته زبان انگلیسی در سال گذشته دریافت کردم، تصمیم گرفتم تا در دانشکده پزشکی الازهر ثبت نام کنم. من درس خود را از اواخر ماه ژوئن آغاز کردم. با توجه به نابودی کل دانشگاه های نوار غزه، ما دانشجویان پزشکی مجبور هستیم تا سخنرانی های علمی را در گوشی های تلفن خود تماشا کنیم و دروس پزشکی را زیر نور گوشی تلفن همراه خود مطالعه کنیم.

بخشی از آموزش ما دریافت ارائه های درسی(مشاهده سخنرانی های علمی) از دانشجویان قدیمی‌تر است. افرادی که جنگ و نسل‌کشی اسرائیل علیه نوار غزه آن ها را واداشته تا بدون تجربه کافی وارد حرفه پزشکی به صورت عملی شوند. اولین ارائه تصویری که مشاهده کردم مربوط به یک دانشجوی سال پنجم پزشکی در بیمارستان شهدای الاقصی در دیرالبلح بود. این بیمارستان به هیچ عنوان شبیه به بیمارستان های عادی نیست. هیج اتاق و حریم خصوصی برای بیماران وجود ندارد. راهرو در واقع اتاق است و بیماران روی کف زمین دراز می کشند و ناله‌های آن ها در سراسر بیمارستان قابل شنیدن است.

به دلیل شلوغی و ازدحام زیاد در بیمارستان، ما باید ارائه های آموزشی و تحصیلی خود را در یک خودروی کاروان در حیات بیمارستان انجام دهیم. یکی از پزشکان به نام دکتر خالد می گوید: «من به شما یاد خواهم داد آنچه را که از سخنرانی های آموزشی یاد نگرفتم. من آنچه می دانم را از روزهایی روایت می کنم که انسان ها مجبور بودند چیزی را در مورد پزشکی، برای نخستین بار یاد بگیرند.»

این پزشک کار خود را با توضیح مسائل پایه آغاز کرد: «نفس کشیدن افراد و نبض آن ها را بررسی کنید، راه تنفس را باز کنید، احیا قلبی را با دقت انجام دهید». با این حال، خیلی زود درس مذکور به سمت و سویی حرکت کرد که هیچکس توقع آن را نداشت و آن هم این بود: «چطور زندگی یک فرد را با دست خالی نجات دهیم؟»

دکتر خالد به ما در مورد یک اتفاق که اخیرا رخ داده گفت: «یک مرد جوان از زیر آوار بیرون کشیده شد. دستش شکسته بود و البته که از ناحیه سر نیز خونریزی داشت. پروتکل استاندارد برای درمان این فرد این است که قبل از انتقال بیمار به مراکز درمانی، گردن وی را با تثبیت‌کننده بی‌حرکت کنیم. با این حال، هیچ تثبیت‌کننده‌ای در نوار غزه در دسترس نیست. هیچ چیزی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد که به دادِ پزشکان و کادرهای درمان در شرایط مذکور برسد.»

از این رو، دکتر خالد کاری را انجام داده که در هیچ کتاب آموزش پرشکی وجود ندارد: او روی زمین نشسته و سر آن مردم را بین زانوهای خود قرار داده و آن را به مدت 20 دقیقه به صورت ثابت نگه داشته تا تیم های پزشکی برسند. آن روز، دکتر خالد می گوید که من یک دانشجو نبودم بلکه خودم یک ابزار پزشکی بودم!

در حالی که دکترِ سوپروایزر، اتاق عمل را آماده می کرد، دکتر خالد هیچ حرکتی انجام نداده و سرِ بیمار را بین پاهای خود تا جایی نگه داشته که حتی عضلات او نیز شروع به لرزش کرده اند. دکتر خالد مجبور بوده این کار را برای بیمارش انجام دهد زیرا اگر چنین نمی کرد، آن بیمار آسیب های بیشتری می دید. این ماجرا تنها ماجرایی نبوده که ما از دکتر خالد در مورد راه‌حل های ابتکاری پزشکی توسط پزشکان در نوار غزه شنیدیم. با این همه، یک ماجرای دیگر نیز بود که حقیقتا شنیدنِ آن هم دردناک بود.

یک زن جوان که در آغاز دهه سوم زندگی اش بوده، در حالی که با جراحتی شدید از ناحیه لگن رو به رو بوده، به بیمارستان منتقل می شود. گوشت بدن او دچار پارگی شده بود و او به عمل جراحی فوری نیاز داشته است. با این حال ابتدا باید زخم ها و وسایل انجام عمل، استریل و ضدعفونی می شدند. هیچ بتادینی وجود ندارد. هیچ ابزار پزشکی پاکیزه ای وجود ندارد. فقط و فقط کلر در دسترس است.

بله، کلر همان ماده شیمیایی که پوست و چشم ها را می سوزاند. آن زن بیهوش نبود. هیچ جایگزینی وجود نداشت. آن ها کلر را ریختند. دکتر خالد وقتی این داستان را برای ما تعریف می کرد، صدایش می لرزید و حس گناه داشت. او گفت: «ما از کلر استفاده کردیم. نه به این دلیل که چیز بهتری را نمی‌شناختیم نه، بلکه به این دلیل که اساسا چیزی نداشتیم.»

ما از آنچه می شنیدم شوکه بودیم با این حال، شگفت‌زده نشدیم. بسیاری از ما ماجراهای زیادی از لحظات سختی که پزشکان در نوار غزه آن ها را متحمل می شوند، شنیده ایم. بسیاری از ما ویدئویی را دیده‌ایم که یک پزشک اهل غزه را در حالی که خواهرزاده اش را روی یک میز ناهار‌خوری جراحی می کند، نشان می دهد. سال گذشته، دکتر هانی که یک جراح ارتوپد در بیمارستان الشفا است، خود را در موقعیتی غیرقابل تصور یافت. زمانی که خواهر‌زاده 17 ساله او به نام احد، در جریان یک حمله هوایی رژیم اسرائیل مجروح شد. آن ها در آپارتمان خود در شهر غزه گرفتار شده بودند و نمی توانستند تکان بخورند. ارتش اسرائیل نیز محل وقوع حادثه را محاصره کرده بود.

پایِ احد با جراحات شدیدی رو به رو بود و خونریزی جدی داشت. دکتر هانی انتخاب های زیادی نداشت. او داروی بیهوشی در دسترس نداشت. هیچ ابزار پزشکی و جراحی در دست نداشت. تنها یک چاقوی آشپزخانه و یک قابلمه و یک لیتر آب و یک کیسه پلاستیکی در دسترس او بود. احد روی میز ناهارخوری دراز کشید و رنگ او زرد و چشمانش نیمه‌بسته بود. این در حالی بود که دایی اش در حال انجام عمل جراحی روی او بود و همزمان اشک از چشمانش جاری می شد. دکتر هانی سعی داشت پای احد را قطع کند. این لحظه در یک ویدئو ثبت شده است. دکتر هانی می گوید: «نگاه کنید! من مجبورم پای او را بدون داروی بیهوشی قطع کنم. کجاست رحم و مروت؟ کجاست انسانیت؟»

او با سرعت کار می کرد و دستانش می لرزیدند با این حال، این دست ها دقیق کار می کردند. این صحنه تاکنون بارها و بارها در بخشهای مختلف نوار غزه مشاهده شده است. حتی بچه های کوچک نیز بدون آنکه داروی بیهوشی دریافت کنند، باید شاهد قطع پای خودشان باشد. ما به عنوان دانشجویان رشته پزشکی یاد می گیریم که این وضعیت می تواند واقعیتِ در لحظه ما نیز باشد. ما نیز باید خود را آماده صحنه هایی کنیم که بسیار دردناک هستند. پزشک بودن در نوار غزه به معنای ابداع مجدد پزشکی به صورت روزانه آن هم با ابزارهای ابتدایی که در دسترس شماست، می باشد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات