خواستگار قلابی، متهم قتل
مردی که متهم است زنان مجرد را اغفال و از آنها کلاهبرداری می‌کرد به اتهام کشتن یکی از طعمه‌هایش در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.
مردی که متهم است زنان مجرد را اغفال و از آنها کلاهبرداری می‌کرد به اتهام کشتن یکی از طعمه‌هایش در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.
به گزارش خبرنگار ما ماموران پلیس تهران دوسال قبل وقتی در جریان مرگ زنی میانسال به‌نام معصومه در خانه‌اش قرار گرفتند به آنجا رفتند و پیکر بی‌جان این زن را به پزشکی قانونی منتقل کردند. کارآگاهان به این دلیل که نحوه مرگ معصومه مشخص نبود، به تحقیق پرداختند. همسایه معصومه گفت: «در خانه نشسته بودم که مردی در زد و در حالی‌که به‌شدت مضطرب بود به من گفت معصومه بدحال شده و روی زمین افتاده است. به سرعت خودم را به خانه او رساندم و دیدم معصومه فوت شده است با این حال با اورژانس تماس گرفتم.»
مردی که همسایه را از بدحال‌شدن معصومه مطلع کرده بود، تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد که نادر نام دارد به ماموران گفت: «من سه دانگ خانه و خودرو معصومه را خریده و روز حادثه نیز برای انجام کارهای اداری به خانه او رفته بودم که یکدفعه معصومه بدحال شد و روی زمین افتاد. از وقتی با این زن آشنا شدم او مرتب وزن کم می‌کرد و شاید به همین دلیل از حال رفت.»
دختر معصومه نیز در جریان تحقیقات به پلیس گفت: «مادرم از زمان فوت پدرم تنها زندگی می‌کرد اما ماجرای فروش خانه صحت ندارد او مشکلی اداری داشت و نادر خودش را قاضی دادگستری معرفی کرده بود به همین دلیل مادرم قصد داشت از وی کمک بگیرد.»
متخصصان پزشکی‌قانونی بعد از انجام آزمایش‌های لازم اعلام کردند نمی‌توان علت دقیق مرگ معصومه را مشخص کرد اما ضربه‌ای به جمجمه او وارد و وی دچار خونریزی داخلی نیز شده است. اعلام این نظریه معما را پیچیده‌تر کرد و کارآگاهان وقتی فهمیدند نادر برخلاف ادعایش هیچ مدرکی دال بر خرید ملک از متوفی در اختیار ندارد به وی مشکوک شدند و به‌صورت نامحسوس درباره او تحقیق کردند. آنها فهمیدند نادر چهار شرکت مختلف را به ثبت رسانده و زنی به‌نام سهیلا نیز شریک او است. تحقیقات پلیس فاش کرد سهیلا زنان میانسال مجرد را شناسایی و آنها را به نادر معرفی می‌کرد. سپس نادر این زنان را فریب می‌داد و سعی می‌کرد اموال آنها را به بهانه سرمایه‌گذاری از چنگ‌شان دربیاورد. پس از روشن‌شدن این جزییات سهیلا تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: «نادر به من تعرض کرده بود و از آن به بعد وادارم می‌کرد هرکاری که می‌خواهد انجام بدهم و من درواقع بازیچه او بودم.»
تحقیقات پلیس ثابت کرد ادعای سهیلا صحت ندارد و او با میل خودش با نادر همدستی می‌کرد. در حالی‌که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت چهار زن علیه نادر به اتهام کلاهبرداری شکایت کردند و گفتند این مرد به آنها وعده ازدواج داده بود. یکی از این زنان گفت: «نادر از من خواست خانه‌ام را به نامش کنم تا بچه‌هایم نتوانند مرا از خانه بیرون بیندازند.»
یکی دیگر از این زنان توضیح داد: «من در حال جدایی از شوهرم هستم وقتی با نادر آشنا شدم او پیشنهاد داد برایم وامی بگیرد. او گفت مبلغ وام را به وی بدهم تا با آن پول کار کند و به من سود بپردازد.»
کارآگاهان در جریان تحقیقات خود فهمیدند نادر طعمه‌های خود را تحت عناوین جعلی قاضی، مشاور حقوقی و پزشک فریب می‌داد. به این ترتیب مرد جوان بازداشت شد. او که علاوه بر کلاهبرداری با اتهام قتل نیز مواجه بود، کشتن معصومه را انکار کرد و گفت: «بعد از آشنایی با این زن تصمیم گرفتم از او هم کلاهبرداری کنم به همین دلیل وعده‌هایی دادم اما معصومه حرف‌هایم را جدی گرفته بود روز حادثه بر سر همین موضوع با هم جر و بحث کردیم و در حالی‌که او دست مرا گرفته بود و نمی‌گذاشت از خانه بیرون بروم هلش دادم. معصومه به زمین پرت شد و سرش به صندلی خورد و از بینی‌اش خون آمد اما من در مرگ او نقشی نداشتم.»
به گزارش خبرنگار ما ماموران پلیس تهران دوسال قبل وقتی در جریان مرگ زنی میانسال به‌نام معصومه در خانه‌اش قرار گرفتند به آنجا رفتند و پیکر بی‌جان این زن را به پزشکی قانونی منتقل کردند. کارآگاهان به این دلیل که نحوه مرگ معصومه مشخص نبود، به تحقیق پرداختند. همسایه معصومه گفت: «در خانه نشسته بودم که مردی در زد و در حالی‌که به‌شدت مضطرب بود به من گفت معصومه بدحال شده و روی زمین افتاده است. به سرعت خودم را به خانه او رساندم و دیدم معصومه فوت شده است با این حال با اورژانس تماس گرفتم.»
مردی که همسایه را از بدحال‌شدن معصومه مطلع کرده بود، تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد که نادر نام دارد به ماموران گفت: «من سه دانگ خانه و خودرو معصومه را خریده و روز حادثه نیز برای انجام کارهای اداری به خانه او رفته بودم که یکدفعه معصومه بدحال شد و روی زمین افتاد. از وقتی با این زن آشنا شدم او مرتب وزن کم می‌کرد و شاید به همین دلیل از حال رفت.»
دختر معصومه نیز در جریان تحقیقات به پلیس گفت: «مادرم از زمان فوت پدرم تنها زندگی می‌کرد اما ماجرای فروش خانه صحت ندارد او مشکلی اداری داشت و نادر خودش را قاضی دادگستری معرفی کرده بود به همین دلیل مادرم قصد داشت از وی کمک بگیرد.»
متخصصان پزشکی‌قانونی بعد از انجام آزمایش‌های لازم اعلام کردند نمی‌توان علت دقیق مرگ معصومه را مشخص کرد اما ضربه‌ای به جمجمه او وارد و وی دچار خونریزی داخلی نیز شده است. اعلام این نظریه معما را پیچیده‌تر کرد و کارآگاهان وقتی فهمیدند نادر برخلاف ادعایش هیچ مدرکی دال بر خرید ملک از متوفی در اختیار ندارد به وی مشکوک شدند و به‌صورت نامحسوس درباره او تحقیق کردند. آنها فهمیدند نادر چهار شرکت مختلف را به ثبت رسانده و زنی به‌نام سهیلا نیز شریک او است. تحقیقات پلیس فاش کرد سهیلا زنان میانسال مجرد را شناسایی و آنها را به نادر معرفی می‌کرد. سپس نادر این زنان را فریب می‌داد و سعی می‌کرد اموال آنها را به بهانه سرمایه‌گذاری از چنگ‌شان دربیاورد. پس از روشن‌شدن این جزییات سهیلا تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: «نادر به من تعرض کرده بود و از آن به بعد وادارم می‌کرد هرکاری که می‌خواهد انجام بدهم و من درواقع بازیچه او بودم.»
تحقیقات پلیس ثابت کرد ادعای سهیلا صحت ندارد و او با میل خودش با نادر همدستی می‌کرد. در حالی‌که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت چهار زن علیه نادر به اتهام کلاهبرداری شکایت کردند و گفتند این مرد به آنها وعده ازدواج داده بود. یکی از این زنان گفت: «نادر از من خواست خانه‌ام را به نامش کنم تا بچه‌هایم نتوانند مرا از خانه بیرون بیندازند.»
یکی دیگر از این زنان توضیح داد: «من در حال جدایی از شوهرم هستم وقتی با نادر آشنا شدم او پیشنهاد داد برایم وامی بگیرد. او گفت مبلغ وام را به وی بدهم تا با آن پول کار کند و به من سود بپردازد.»
کارآگاهان در جریان تحقیقات خود فهمیدند نادر طعمه‌های خود را تحت عناوین جعلی قاضی، مشاور حقوقی و پزشک فریب می‌داد. به این ترتیب مرد جوان بازداشت شد. او که علاوه بر کلاهبرداری با اتهام قتل نیز مواجه بود، کشتن معصومه را انکار کرد و گفت: «بعد از آشنایی با این زن تصمیم گرفتم از او هم کلاهبرداری کنم به همین دلیل وعده‌هایی دادم اما معصومه حرف‌هایم را جدی گرفته بود روز حادثه بر سر همین موضوع با هم جر و بحث کردیم و در حالی‌که او دست مرا گرفته بود و نمی‌گذاشت از خانه بیرون بروم هلش دادم. معصومه به زمین پرت شد و سرش به صندلی خورد و از بینی‌اش خون آمد اما من در مرگ او نقشی نداشتم.»
