در خلال سالهای اخیر همواره هشدارهایی نسبت به کاهش زاد و ولد در کشور و پیر شدن جمعیت مطرح بوده، معضلی که بسیاری از کارشناسان آن را حاصل تداوم سیاست کنترل جمعیت در دهه 60 عنوان ميکنند.
به گزارش دنیای اقتصاد، ایران همچنان در معرض هشدارهای جهانی نسبت به روند نزولی جمعیت جوان قرار دارد، کشوری که طبق پیشبینیهاي صورت گرفته، طی دهههاي آتی همچون کشورهای توسعه یافته، با پدیده کاهش جمعیت جوان مواجه خواهد بود.
آخرین پیشبینیهاي صورت گرفته در خصوص وضعیت جمعیت جوان جهان، حاکی از آن است که سهم جمعیت جوان ایران از 25 درصد کل جمعیت در سال 2013، به 14 درصد در سال 2050 کاهش خواهد یافت. پیش از این نیز یورومانیتور طی تحلیلی از رشد 108 درصدی جمعیت بالای 40 سال ایران در سال 2030 خبر داده بود.
«دفتر مرجع جمعیت» اخیر طی گزارشی، تحلیل و برآوردی از شاخص جمعیت جوان جهان ارائه داده که طبق آن کشورهای توسعه یافته در دهههاي آتی با کاهش جمعیت جوان مواجه شده و در عین حال این جمعیت در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش خواهد گذاشت. اما طبق این پیش بینی ها، معضل افزایش سن جمعیت علاوه بر کشورهای توسعه یافته، گریبانگیر ایران نیز خواهد بود، معضلی که طی سالهاي اخیر هشدارهای مکرری نسبت به آن داده شده است.
دفتر مرجع جمعیت، موسسهای غیرانتفاعی، غیردولتی و البته معتبر در آمریکا است كه در تحلیل اخیر خود به شاخص جمعیت در ایران نیز اشاره کرده است. برمبنای پیش بینیهاي این موسسه، جمعیت جوان 15 تا 24 ساله در ایران در سال جاری میلادی برابر با 2/19 میلیون نفر است که این میزان حدود 25 درصد کل جمعیت کشورمان را به خود اختصاص ميدهد.
طبق پیش بینیهاي صورت گرفته جمعیت جوان در سال 2050 میلادی در ایران به 6.11 میلیون نفر ميرسد که این رقم 14 درصد جمعیت را به خود اختصاص خواهد داد. پیش از این نیز بانک جهانی پیشبینی کرده بود که نمره ایران در شاخص وابستگی سالخوردگی تا سال 2050 پنج برابر خواهد شد. این به آن معنا است که نسبت جمعیت غیرفعال ایران به جمعیت فعال در سال 2050 حدود 5 برابر میشود.
دفتر مرجع جمعیت همچنین نرخ بیکاری جوانان در ایران بین سالهای 2005 تا 2010 میلادی را برای زنان 34 درصد و برای مردان 20 درصد گزارش کرده است.
هشدارهای جهانی نسبت به کاهش زاد و ولد در ایران
در خلال سالهای اخیر همواره هشدارهایی نسبت به کاهش زاد و ولد در کشور و پیر شدن جمعیت مطرح بوده، معضلی که بسیاری از کارشناسان آن را حاصل تداوم سیاست کنترل جمعیت در دهه 60 عنوان ميکنند.
سال گذشته، یورومانیتور نیز تحلیلی از تغییرات جمعیتی ایران تا سال 2030 ارائه داده بود که برمبنای این تحلیل، جمعیت ایران در سال مورد نظر به 9.89 میلیون نفر ميرسد که این میزان نسبت به سال 2010 با رشد 8.19 درصدی همراه ميشود، اما در عین حال مهمترین جنبه این رشد جمعیتی انفجار جمعیت 40 سال به بالا تا 108 درصد خواهد بود.
طبق این گزارش؛ در سال 2030 تعداد 2.26 میلیون نفر از مردم ایران بین 35 تا 50 سال سن خواهند داشت که تقریبا یک نفر از هر سه نفر ایرانی را شامل ميشود. در سال 2030 تعداد افراد صفر تا هفت ساله و نیز 16 تا 34 ساله نسبت به سال 2010 کاهش چشمگیری خواهد داشت.
همچنین انتظار ميرود که نرخ رشد جمعیت در هر دهه نسبت به دهه قبل به شدت کاهش یابد که با پایین رفتن نرخ تولد تعداد ایرانیانی که بین صفر تا هفت سال سن خواهند داشت بين سالهاي 2010 تا 2030 به طرز چشمگیری پایین خواهد رفت.
یورومانیتور پیش بینی کرده بود که تعداد افراد 16 تا 34 ساله در 2030 نسبت به سال 2010 به دلیل کاهش زاد و ولد در دهه 90 به شدت پایین ميآید و در عین حال تمامی گروههاي سنی بالاتر از 34 سال در بین سالهاي 2010 تا 2030 افزایش خواهند یافت که بیشترین افزایش را در افراد 40 تا 50 ساله مشاهده خواهیم کرد.
براین اساس؛ افراد بالای 65 سال در سال 2030 نسبت به سال 2010 به مقدار 125 درصد افزایش خواهند داشت. گروه افراد بالاتر از 80 درصد نیز 1.59 درصد افزایش نشان خواهد داد. سازمان ملل نیز در این خصوص گزارش داده بود؛ «ایران شدیدترین کاهش نرخ زاد و ولد را در میان کشورهای جهان به خود اختصاص داده است که این امر نتیجه برنامه ملی کاهش جمعیت و تنظیم خانواده بوده است.»
ناکارآمدی مشوقهاي فرزندآوری
افزایش سن جمعیت، از ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای کشورها اهمیت داشته و به عنوان چالشی پیش روی دولتها مطرح است. شاید به همین جهت بود که سال گذشته دولت در راستای مقابله با کاهش شاخص رشد جمعیت و افت میزان زاد و ولد، سیاستهاي تشویقی برای رشد جمعیت را در دستور کار خود قرار داد.
سال گذشته با انتشار نتایج آخرین سرشماری نفوس و مسکن و اعلام کند شدن رشد جمعیت در کشور، هشدارها نسبت به این موضوع وارد فاز جدیدی شد. در همین راستا دولت مصوبهای با رویکرد تشویق خانوارها به فرزندآوری و کاهش نرخ باروری تدوین و ابلاغ کرد که در قالب آن تسهیلات و تدابیر ویژه ای برای خانوادهها دیده شد. اما برآوردها و پیشبینیهاي جهانی صورت گرفته از وضعیت آتی رشد جمعیت و کاهش جمعیت جوان کشورمان، به نوعی ميتواند بیانگر ناکارآمدی این مشوقها باشد. کمااینکه برخی کارشناسان نیز مشوقهاي دولت برای ازدواج و فرزندآوری را فاقد کارآیی لازم ميدانند.
در همین خصوص «مجید ابهری»، آسیبشناس مسائل اجتماعی با اشاره به روند نزولی ازدواج در کشور عنوان کرده است: مشوقهای ازدواج و فرزندآوری کارآیی ندارد، این بستهها در بیشتر موارد اجرا نمیشود و فقط جنبه تبلیغاتی دارد. سیاستهای غلط باعث افزایش معضلات اجتماعی شده است که هر چه زودتر نظام باید به فکر راه حل اساسی برای موضوعاتی مانند طلاق، ازدواج، اعتیاد و اخلاق اجتماعی باشد.
به اعتقاد وی، میزان ازدواج جوانان در سال جاری رو به کاهش خواهد گذاشت.
کشورهای توسعه یافته در معرض کاهش جمعیت جوان
اما دفتر مرجع جمعیت در گزارش خود از وضعیت جمعیت جوان جهان نیز آورده است؛ جمعیت جوان جهان یک میلیارد و 809 میلیون و 600هزار نفر اعلام شده که 25 درصد از جمعیت جهان را به خود تخصیص داده است. طبق پیشبینیهاي صورت گرفته توسط این موسسه؛ هماکنون 216 میلیون و 400 هزار نفر جوانان در کشورهای توسعه یافته و یک میلیارد و 593 میلیون و 200 هزار نفر در کشورهای در حال توسعه زندگی ميکنند.این گزارش پیشبینی کرده که جمعیت جوانان تا سال 2050 میلادی به یک میلیارد و 884 میلیون و 900 هزار نفر ميرسد (20درصد جمعیت جهان) و این در حالی است که جمعیت جوانان در کشورهای توسعه یافته با کاهش مواجه شده و به 215 میلیون و 800 هزار نفر ميرسد، حال آنکه جمعیت جوانان کشورهای در حال توسعه با روند افزایشی به یک میلیارد و 669 میلیون و 100 هزار نفر خواهد رسید.
براساس برآوردهای انجام شده؛ طی سالهاي 2005 تا 2010 میلادی نرخ بیکاری برای زنان جوان 17 و برای مردان جوان 14 درصد گزارش شده است. در این گزارش آمده است از هر سه نفر زن جوان در کشورهای نیجر و پاکستان دو نفر فاقد تحصیل، شغل یا هر نوع آموزشی هستند.
سه نکته از گزارش 2013 «دفتر مرجع جمعیت»
• شکاف در «کیفیت جمعیت»
کیفیت جمعیت در اقتصادهای توسعهیافته، به مراتب بالاتر از کشورهای دارای سطح توسعهیافتگی پایین است. برای مثال نرخ ثبتنام جوانان در دبیرستان، در کشورهایی مانند اسپانیا، ایتالیا، پرتغال، کانادا، ژاپن، دانمارک، استرالیا و یونان، بالای 97 درصد است. در نقطه مقابل، نرخ ثبتنام در دبیرستان برای دختران و پسران سودانی به ترتیب 37 و 41 درصد است؛ برای دختران و پسران افغانستانی به ترتیب 31 و 60 درصد و برای دختران و پسران هندی به ترتیب 60 درصد و 66 درصد.
• نرخ باروری بالای فقرا؛ تهدید اقتصادی بلندمدت
در برخی از کشورهای جهان، میانگین نرخ باروری در بین فقرا، در سطحی بحرانی قرار داشته و بسیار بالاتر از میانگین نرخ باروری آن کشورها قرار دارد. نرخ باروری بسیار بالا در بین خانوارهای فقیر، تا حدی به فرهنگ اقتصادی پایین این خانوارها برمیگردد و تا حدی هم به فقدان دسترسی به ابزار و آموزشهای پیشگیری از بارداریهای ناخواسته.
در این کشورها (مانند کامبوج، نپال، پرو و مصر)، کاهش شدید نرخ باروری خانوارهای پردرآمد در ترکیب با نرخ باروری بالا در خانوارهای شدیدا فقیر، چشماندازی نامناسب را ایجاد کرده است: انبوه فرزندانی که در خانوادههای کمدرآمد متولد میشوند، در کودکی از تغذیه و آموزش و سلامت مناسب برخوردار نبوده و در بزرگسالی هم نه تنها پساندازی از طرف والدین به آنها به ارث نمیرسد، بلکه معمولا بدهیهای والدین خود را به ارث میبرند. نتیجه آنکه انبوه فرزندان متولدشده در خانوارهای فقیر، در زمانی که به سنین جوانی برسند، بار سنگینی بر بودجه دولت این کشورها خواهند بود تا بتواند حداقل نیازهای اقتصادی آنها را تامین کند.
• محاسبه شاخص NEET (بازماندگی جوانان از تحصیل و اشتغال رسمی)
گزارش 2013، به کشورهای جهان پیشنهاد میکند که در سازوکار آماری خود، شاخصی آماری با نام NEET (Not In Education, Employment Or Training) را همهساله برای جمعیت جوانان 15-24 ساله خود محاسبه کنند. این شاخص، مشخصکننده درصدی از جمعیت جوان است که نه در مدارس جذب شده است و نه در بازار کار رسمی. این گزارش پیشنهاد میکند که کشورهای در حال توسعه، همهساله این شاخص را برای ساکنان قسمتهای مختلف جغرافیایی کشور خود و به تفکیک جنسیتی محاسبه کنند از نتایج آماری حاصله برای ارزیابی میزان موفقیت سیاستهای خود در ارتقای وضعیت جوانان، استفاده کنند.
در میان همسایگان ایران، مقدار شاخص NEET برای کشور پاکستان جالب توجه است: 66 درصد برای زنان جوان و 11 درصد برای مردان جوان؛ ارقامی که حکایت از شکاف جنسیتی شدید در مشارکت اقتصادی زنان در پاکستان دارد.
طبق آمار رسمي، ما 11 ميليون دختر و پسر در سن ازدواج داريم كه هرسال بيش از يك ميليون نفر هم به اين جمعيت اضافه مي شود درجاليكه ساليانه تنها حدود 850 هزار ازدواج داريم و از آن طرف سالي نزديك 150 هزار طلاق. با اين روند اين 11 ميليون كي قرار هازدواج كنند؟
اگر كاري بكنند كه اينها ازدواج كنند و حتي فقط يه فرزند هم بدنيا بياورند خود گام بزرگي است