عربستان چند روزی میشود که از شکلگیری ائتلاف 34 کشوری برای مبارزه با تروریسم خبر داده است؛ ائتلافی که بهنظر میرسد بیشتر با ترس از آینده و بهخصوص گسترش فعالیتهای منطقهای و بینالمللی ایران صورت میگیرد.
«بهار» برای بررسی دقیقتر نیات و اهداف عربستان از تشکیل چنین ائتلافی بهسراغ مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارتخارجه رفت. قاسم محبعلی، بهعنوان کارشناس مسائل خاورمیانه، معتقد است عربستان نگران تحولات پیشرو است؛ تحولاتی که میتواند به انزوای این کشور بینجامد و بهویژه موقعیتش در سیاست خاورمیانهای آمریکا و غرب را متزلزل کند؛ لذا تلاش میکند نشان دهد حداقل همچنان رهبری و نمایندگی کشورهای اسلامی را در اختیار دارد. بهعقیده این کارشناس خاورمیانه چنین ائتلافی چیزی به ابزارها و امکانات فعلی عربستان در تهدید ایران اضافه نمیکند، اما از آنجایی که سعودیها همواره بر طبل ایرانهراسی میکوبند، وظیفه طرف ایرانی است که رابطه با این کشور را از جوانب متخلف مدیریت کرده، با کنترل فضای تبلیغاتی و گفتمانی، موضوع ایرانهراسی را از ذهن افکار عمومی منطقه و جهان پاک کند و با خارجکردن این ابزار از دست سعودیها، هم رابطه با عربستان را از موقعیتی بهتر سامان بخشد و هم به بهبود اوضاع منطقه یاری رساند.
عربستان اقدام به تشکیل ائتلاف 34کشوری برای مبارزه با تروریسم کرده است. این ائتلاف متشکل از کشورهای مسلمان است، اما نامی از ایران بهعنوان یک کشور مسلمان و همچنین کشورهایی چون عراق و سوریه که اهداف اصلی گروه تروریستی مانند داعش قرار گرفتهاند، دیده نمیشود. ارزیابی شما از تشکیل چنین ائتلافی ازسوی عربستان، آنهم در شرایطی که ائتلافهای دیگری برای مقابله با تروریسم در منطقه فعال هستند، چیست؟درباره ابتکار جدید عربستان و علت یا نیت واقعی این اقدام تقریبا یکطرفه حکومت سعودی میتوان احتمالات مختلفی ازجمله این موارد در نظر گرفت:
الف. ناکامی در تشکیل یک ائتلاف اسلامی در قضیه مداخله نظامی در یمن. در زمان آغاز عملیات نظامی بر علیه انصارالله و متحدانش، عربستان تشکیل یک ائتلاف از کشورهای اسلامی را اعلام کرد، ولی بهجز چند کشور خلیجفارس و کمابیش سودان و یکیدو کشور عرب دیگر هیچ کشور اسلامی غیرعرب حاضر به مشارکت رسمی و علنی برای دخالت نظامی و جنگ در یمن نشد.
ب. تلاشی برای مقابله با تبلیغات و انتقادات روزافزون علیه عربستان مبنی بر نقش و ارتباط عربستان سعودی در کمک به شکلگیری و تقویت جریانهای افراطی اسلامی، مانند القاعده، طالبان و داعش، و حمایت از گروههای تروریستی در سوریه با همراهکردن سایر کشورهای اسلامی با خویش و اعلامکردن سیاست خویش بهعنوان سیاستهای مورد حمایت جهان اسلام.
درواقع عربستان نگران تحولات پیشرو است. تحولاتی که میتواند به انزوای عربستان منجر شده و بهویژه موقعیت عربستان در سیاست خاورمیانهای آمریکا و غرب را متزلزل کند. لذا تلاش میکند نشان دهد حداقل همچنان رهبری و نمایندگی کشورهای اسلامی را در اختیار دارد. درخصوص غیبت کشورهای برشمرده شده یا عدم دعوت از ایران واضح است که از نظر عربستان حضور آنان با هدفهای واقعی عربستان سعودی در تناقض است. درواقع عربستان بهدنبال مبارزه با تروریسم نیست، بلکه میخواهد موقعیت خویش را درمقابل غرب، ایران و روسیه تحکیم کند. میتوان گفت که حکومتهایی مانند عربستان سعودی و مصر و شیخنشینهای خلیجفارس که نگران تغییرات در ساختار سیاسی جامعه خویش هستند از این وضعیت سود میبرند؛ چراکه ترس از افراطیگری اسلامی و تروریسم هماکنون به ابزاری برای حمایت از آنها و مقابله با اموری مانند توسعه سیاسی و اقتصادی و ارتقای دموکراسی در منطقه تبدیل شده است.
طی ماههای اخیر ایران همکاریهای منطقهای و بینالمللی فعالی برای مبارزه با داعش داشته، آیا این اقدام عربستان را میتوان در جهت رقابت منطقهای سعودیها با ایران دانست؟این احتمال نیز بعید نیست؛ چراکه بهبود رابطه ایران و غرب و خروج جمهوریاسلامی ایران از انزوا و پایان تحریمها باعث نگرانی برخی از حکومتها و رژیمهای منطقه ازجمله عربستان خواهد بود. همانطورکه اشاره شد، عربستان نگران آینده است و بیش از هرچیز نگران تغییرات در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی منطقه خاورمیانه و خلیجفارس است. واضح است که نفت که ازجمله اساسیترین عوامل حمایت بیدریغ آمریکا و کشورهای صنعتی غرب از ساختار خانوادهای و غیردموکراتیک عربستان سعودی بود دیگر موقعیت کلیدی و جایگزینناپذیر گذشته را ندارد؛ لذا تنها عامل حفظ موقعیت سعودیها امنیتیباقیماندن اوضاع منطقه و اوجگیری ایرانهراسی و اسلامهراسی است. دراین صورت حکومتگران همچنان میتوانند بهراحتی میراث پدران خود را در حکومتکردن بر عربستان حفظ کنند. درمقابل، کشور ایران و جامعه ایرانی دارای ظرفیتها و پتانسیلهای لازم برای مشارکت در خاورمیانه روبهتوسعه و دارای حکومت دموکراتیک و برآمده از آرای مردم است؛ امری که عربستان از آن بهشدت وحشت دارد.
با آنکه برخی کشورها مانند پاکستان، اندونزی و مالزی که نامشان در فهرست ائتلاف عربستان وجود دارد از هماکنون اعلام کردهاند هیچ آگاهیای از چنین ائتلافی ندارند، آینده این ائتلاف را چگونه ارزیابی میکنید؟هم تحولات خارجی و هم تحولات داخلی این کشور، حکومتگران عربستان را دچار نوعی بحران تصمیمگیری و سرگشتگی کرده است. جانشینان ملک عبدالله هنوز باور نکردهاند جهان نسبت به یکیدو دهه قبل دستخوش تغییرات جدی شده است؛ لذا همچنان گمان میکنند دولتمردان کشورهایی مانند پاکستان، اندونزی و مالزی برای حفظ اعتبار و موقعیت خویش در میان مردم خویش نیازمند حمایت عربستان سعودی بهعنوان مرکز تولد اسلام هستند. این امر دیگر موضوعی تاریخی است؛ لذا همانطوریکه در قضیه تشکیل ائتلاف برای مداخله نظامی در یمن اتفاق افتاد بهنظر نمیرسد این ائتلاف نیز از وجهی صوری، بهوجهی جدی و واقعی تبدیل شود. البته عربستان برای حفظ این ائتلاف صوری و نبود مخالفت علنی با آن نیز باید هزینههای قابلتوجهی درقالب کمکهای پولی ومالی قابلتوجه به دولتهای دعوتشده بهائتلاف بپردازد. دراین صورت آنان حمایت زبانی از آن خواهند کرد.
با فرض اینکه چنین ائتلافی با هدف مبارزه با تروریسم بالاخره شکل بگیرد و بتواند اقداماتی دراین جهت داشته باشد، پس از کناررفتن اولویت مبارزه با تروریسم، آیا میتوان آن را تهدیدی علیه ایران تلقی کرد؟فرض شکلگیری چنین ائتلافی جز در مجامع بینالمللی، در میدان واقعی جنگ علیه تروریسم غیرعملی بهنظر میرسد. همانطورکه گفته شد بهنظر میرسد هدف عربستان تقویت موقعیت درحال افول خویش دربرابر ایران و اهمیت آن حکومت برای قدرتهای بزرگ است. این ائتلاف درباره تهدید علیه ایران چیز بیشتری به ابزارها و امکانات فعلی سعودیها علیه ایران اضافه نخواهد کرد.
بهنظر شما، رویکرد ایران نسبت به شکلگیری این ائتلاف ازسوی عربستان باید چگونه باشد؟برخی کشورها، ازجمله عربستان سعودی، بیشترین بهره را از سیاستهای ستیزهجویانه و بهاصطلاح ضدآمریکایی جمهوریاسلامی در دولت قبلی بردهاند. سیاستخارجی عربستان بر دو پایه ایرانهراسی و ترساندن غرب و جهان از افراطیگری اسلامی بنا نهاده شده است. پادزهر اقدامات عربستان جدا از تلاش برای کاهش نگرانیهای این حکومت و بهبود رابطه با حکومتگران آن کشور و کنترل فضای تبلیغاتی علیه آنها، تداوم و تقویت سیاست تعاملگرای دولت فعلی و دوری از سیاستهای ستیزهجویانه و بیثباتساز پیشین، در سیاستخارجی و بهبود فضای سیاسی و اقتصادی داخلی و ارتقای دموکراسی در کشور و بهبود چهره کشور در افکار عمومی جهانی است.
با توجه به اقدام عربستان در تشکیل این ائتلاف و ازسوی دیگر برگزاری نشست معارضان سوری در ریاض که بهگفته مقامات ایرانی نشستی تفرقهافکن بود، آیا میتوان گفت از آنجا که خواستههای عربستان در نشست وین 1 و 2 برای حل بحران سوریه محقق نشده است، سعودیها با چنین اقداماتی بهدنبال برهمزدن بازی هستند؟عربستان سعودی برای پیشبرد نیات خویش درقبال سوریه نیازمند تعریف یک جایگزین معتبر برای حکومت آقای بشار اسد است که مورد پسند و حمایت غرب و اعضای دائم شورای امنیت قرار گیرد. مبارزه با تروریسم و آینده سوریه اگرچه به هم پیوسته هستند، دو موضوع متفاوت محسوب میشوند. از نظر جامعه جهانی دولت آینده سوریه باید با شدت هرچه تمامتر با مقابله با جریانهای تروریستی مثل داعش و القاعده بپردازد. لذا باید دید که آیا عربستان قادر است گروههای سنی عموما افراطی و هم فکر با القاعده و داعش را درقالب یک گزینه جایگزین معتبر معرفی کند یا خیر؟ هم تشکیل یک ائتلاف از مخالفان بشار اسد بسیار مشکل است و هم جازدن آن بهعنوان گروههای میانهرو و غیرتروریستی امری نسبتا غیرقابلقبول برای طرفهای ذینفوذ و موثر در بحران سوریه به شمار میرود. نه طرفهای غربی و نه طرفهای روسی و ایرانی بهجایگزینکردن اسلامگراها در سوریه تمایلی ندارند و در حمایت از تداوم یک حکومت لاییک و غیرمذهبی و با شرکت همه اقوام و طوایف و جریانهای سیاسی در سوریه اتفاقنظر دارند. لذا فعلا جایگزین معتبری برای آقای اسد یافته نشده است. گفتوگوی مستقیم و مستقل ایران با طرفهای غربی و اعضای جامعه موثر جامعه جهانی میتواند کمک قابلتوجهی به شفافیت اوضاع سوریه و روند شکلگیری آیندهای باثبات و عاری از خشونت و تروریسم و دیکتاتوری دراین کشور کند. اگر اوضاع بهدست عربستان، ترکیه و کشور عرب خلیجفارس مرتب شود جهانبار دیگر شاهد یک حکومت واپسگرا و طایفی، منتهی از نوع سنی افراطی و سرکوبگرا در سوریه خواهد بود؛ لذا بهنظر نمیرسد هیچکس حاضر بهپذیرش انجام این تجربه تلخ و خسارتبار باشد.
تشکیل این ائتلاف بدون دعوت از ایران برای مقابله با تروریسم سیگنالی منفی را به ایران ارسال میکند؛ ازسوی دیگر این مسئله همزمان با معرفی سفیر جدید عربستان به تهران صورتگرفته که میتوان آن را نشانهای از نیت عربستان برای کاهش تنشها با ایران دانست. بهنظر شما چرا عربستان نمیتواند موضعی ثابت درقبال ایران اتخاذ کند و پیامی ثابت و آشکار را درمورد مواضع خود به تهران ارسال کند؟البته فکر نمیکنم عربستان میخواهد یکسره به مقابله با جمهوریاسلامی ایران بپرازد، بلکه همانطوریکه پیشتر گفته شد بهدنبال رفع نگرانیهای خویش و عکسالعمل درقبال ترس از آینده مبهمی است که دربرابر رژیمهای غیردموکراتیک همانند آن قرار گرفته است؛ لذا سیاستخارجی این کشور دچار نوعی سرگشتگی و بحران پارادوکسیکال است؛ از یکطرف نهتنها از ایران بلکه از حامیان و متحدان سنتی خویش مانند آمریکا میترسد و از طرفی سعی میکند با استفاده از ناامنی و خطر تروریسم، آنان را ناچار کند به آنها نزدیک شده و آنان را به ادامه وضع موجود در کشورهایی مثل عربستان و بحرین ترغیب کرده، از سیاستهای بحثبرانگیز این کشور در یمن و جاهای دیگر حمایت کنند. لذا عربستان در همان حال که درک میکند به بهبود رابطه با ایران به منافع ملی و امنیت این کشور یاری میرساند، بهدلیل ترس از تغییر و ازدستدادن هویت و موقعیت خویش، بر طبل ایرانهراسی میکوبد؛ درنتیجه این امر بهعهده طرف ایرانی است که قضیه رابطه با عربستان سعودی را از جوانب متخلف مدیریت، و با کنترل فضای تبلیغاتی و گفتمانی، موضوع ایرانهراسی و شیعههراسی را از ذهن افکار عمومی منطقه و جهان پاک کند، با خارجکردن این ابزار از دست عربستان سعودی، هم رابطه با عربستان را از موقعیتی بهتر سامان بخشد و هم به بهبود اوضاع منطقه یاری رساند.