مرد جوانی که متهم است کودک چهارساله همسرش را پس از شکنجههای تلخ به قتل رسانده است، در دادگاه جیرفت محاکمه شد. این ناپدری درجلسه دادگاه مادر کودک را نیز بهعنوان شریک جرم خود معرفی کرد و گفت که او نیز در شکنجه و قتل کودکش دست دارد. مادر پسربچه نیز درباره درخواست خود به حکم گذشت و دیه و قصاص، سکوت کرد.
ماجرا به شهریورماه ٩٤ برمیگردد. آن زمان بود که خبر مرگ پسربچه چهارسالهای در بیمارستانی از شهرستان بیرجند به ماموران پلیس اعلام شد. پس از اعلام فوت این کودک چهارساله ماموران در صحنه حاضر شدند و بررسیهای خود را آغاز کردند. آنها پس از آن دریافتند، روی جسد کودک آثار ضرب و شتم و کبودی وجود دارد.
بنابراین بلافاصله ماموران پلیس این موضوع را به مراجع قضائی و دادسرا اطلاع دادند که درهمین راستا تیمی از کارآگاهان اداره جرایم جنایی به محل اعزام شدند.
کارآگاهان در بررسیهای نخست، آثار ضرب و شتم و کبودیهای متعدد روی جسد کودک چهارساله را تأیید کردند که برای روشنشدن علت دقیق حادثه، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. پزشکی قانونی بعد از تحقیقات روی بدن کودک چهارساله و آثار ضرب و شتم و کبودی اعلام کرد که این پسربچه بر اثر خفگی فوت کرده است.
تحقیقات نشان داد که مادر کودک پس از جدا شدن از شوهرش به همراه پسربچه و شوهر دومش زندگی میکرده است. بنابراین این زن و شوهر بهعنوان متهمان پرونده در رابطه با قتل کودک تحت تعقیب قرار گرفتند. آنها که پس از ارتکاب جرم از محل وقوع جنایت متواری شده بودند، با هماهنگیهای لازم و ایجاد طرح مهار در خروجی شهرستان بیرجند دستگیر شدند. پرونده آنها برای بررسی به دادگاه ارسال شد. روز چهارشنبه نخستین جلسه علنی متهمان در دادگاه تجدیدنظر خراسانجنوبی برگزار شد.
ابراهیم رمضانی رئیس دادگاه کیفری شماره یک خراسانجنوبی و قاضی این پرونده درباره این ماجرا، به فارس گفت: «بعد از دستگیری متهمان از آنها طی چند مرحله بازجویی به عمل آمد که متهمان در ابتدای بازجویی ادعا کردند که برای تفریح به سد «چهکند» شهرستان بیرجند رفتند و برای لحظاتی از کودک غافل شدند و کودک نیز در سد چهکند افتاد و بر اثر افتادن در سد چهکند خفه شده است.»
رئیس دادگاه کیفری شماره یک خراسانجنوبی ادامه داد: «پدر کودک چهارساله به موادمخدر اعتیاد دارد و به همین دلیل مادر کودک نزدیک به دوسال جدا از همسر خود زندگی میکرده است و پدر پسربچه نیز هر از چندگاهی برای دیدن فرزندش به خانه همسر خود مراجعه میکرده است. مادر کودک چهارساله برای امرار معاش زندگی خود در خانهاش مشغول به کار میشود و بعد از مدتی نیز با متهم دیگر این پرونده درهمان خانه ارتباط برقرار میکند.»
قاضی در ادامه جلسه با تفهیمکردن اتهام کودکآزاری و قتل عمد از متهم ٢٥ساله به جایگاه دعوت کرد تا درباره چگونگی قتل توضیح بدهد که متهم نیز به قاضی گفت: «من کودک را به تنهایی کتک نمیزدم، بلکه ٩٠درصد صدمات روی بدن کودک توسط مادر وی بوده است. روز قبل از حادثه مواد مصرف کرده بودم و از نظر روحی و روانی وضع خوبی نداشتم و کودک نیز در همان موقع مشغول به بازی بود که من نیز عصبانی شدم و طفل را با کمک مادرش با طناب بستیم. من دانشجو و فوقلیسانس مکانیک هستم و نمیدانم چه اتفاقی افتاد که من را به جرم قتل عمد دستگیر کردند، من مقصر نیستم، من قصد کشتن کودک را نداشتم، مادر کودک نیز مقصر است اما نمیدانم چرا جرم خود را قبول نمیکند، من به دلیل اینکه خانم متهم نشود، در بازجوییهای اولیه قتل را قبول کردم، چراکه با خودم گفتم اگر مینا قتل را قبول کند و به زندان برود، همسرش رضایت نخواهد داد و باید در زندان بماند. مینا من را متهم ردیف اول پرونده کرد و خود وی نیز بعد از اینکه به علت کودکآزاری ٥ماه در زندان بود، با سند ٥٠میلیون تومانی آزاد شد و توسط دادگاه از قتل تبرئه شد. کودک بر اثر طناب خفه نشده است بلکه بر اثر کمبود اکسیژن فوت کرده و نمیدانم چرا پزشکی قانونی گفته کودک بر اثر خفگی فوت کرده است.»
این مرد ادامه داد: «در بازجوییهای نخست گفتم که با دست کودک را خفه کردهام و مینا بیگناه است اما حقیقت این است که کودک را در ماشین لباسشویی گذاشتم و در جا پودری را هم باز کردم تا اکسیژن به کودک برسد اما غافل از اینکه اکسیژن به کودک نمیرسید، درهمان لحظه از املاکی با من تماس گرفتند و گفتند منزل مورد نظر شما را پیدا کردیم، بیایید خانه را ببینید و من نیز همراه با مادر کودک رفتم تا اینکه یک ساعت بعد یادم آمد که کودک در ماشین لباسشویی است و بلافاصله به خانه برگشتم و وقتی که کودک را از ماشین لباسشویی بیرون آوردم و دیدم طفل از عرق زیاد خیس شده است و حالی برای کودک نمانده بود. قلب کودک میزد اما نفس نداشت و من نیز چندبار به کودک تنفس دادم اما نتوانستم نفسش را برگردانم و مینا که در بیرون خانه ایستاده بود را صدا زدم و وقتی مادر کودک شرایط را چنین دید، گفت کودک را ببریم بیمارستان و من نیز با مادرش همراهی کردم اما بعد از ٤٥دقیقه پزشکان گفتند که کودک یکساعت پیش فوت کرده است. مرگ کودک بر اثر خفگی درست است اما نوع خفگی مهم است، کودک ابتدا سکته مغزی و سپس ایست قلبی کرد. من کودک را با دست خودم خفه نکردم و با طناب در روز گذشته نیز خفه نشده است، پسربچه درهمان ماشین لباسشویی خفه شده است. مینا در تمام بازجوییهای خود گفته است من اصلا در خانه وی نبودم که این حرفش دروغ است و خود مینا بهتر میداند ماجرا چه بوده است. من آزار و اذیت کودک را قبول دارم اما قاتل نیستم و من قصد کشتن وی را نداشتم، اغلب کبودیها و ردهایی که در بدن طفل است، بر اثر سوختگی و افتادگی بوده است.»
در ادامه جلسه دادگاه قاضی رمضانی از خانم (س ر) مادر ٢٥ساله کودک چهارساله دعوت کرد تا به جایگاه بیاید که وی به قاضی گفت: «من کودک را آزار و اذیت نکردم و در بازجوییهای اولیه نیز از ترس گفتم که کودک را کتک میزدم. من مادر هستم و حقی ندارم که کودک را کتک بزنم و حتی به پدرش نیز میگفتم تو حق نداری کودک را بزنی، من یک مادر هستم و با سختی فرزندم را بزرگ کردم چرا باید کودک خودم را بزنم. من فرزندم را نزدم بلکه محسن پسرم را آزار و اذیت میکرد و حتی وی من را هم کتک میزد، من فرزندم را کتک نزدم.»
قاضی در ادامه از این زن پرسید: شما با توجه به قرار صادره از دادسرا از اتهام قتل تبرئه شدید و فقط جرم کودکآزاری را داشتید که بعد از چندماه نیز آزاد شدید؛ چرا حالا صحبتهای شما با زمان بازجوییهای اولیه تناقض دارد؟ متهم نیز افزود: من از محسن میترسیدم و به همین دلیل حرفهای دیگری را زدم و من کودک خود را آزار و اذیت نکردم.
قاضی در ادامه سهبار از این زن خواست، درخواست خود را برای حکم محسن به دادگاه بگوید که وی در هر مرتبه تنها سکوت کرد.
مینا از دادگاه برای درخواست خود فرصت میخواهد اما قاضی در پاسخ گفت: دادگاه با این فرصت موافقت نمیکند و دادگاه از این سکوت هیچگونه درخواستی را اعم از گذشت، دیه و قصاص تلقی نمیکند.
قاضی از پدر کودک نیز برای آمدن به جایگاه دعوت کرد که وی گفت: «من از این موضوع اصلا اطلاعی ندارم چراکه من نزدیک به دوسال بود با همسرم زندگی نمیکردم و فقط فرزندم را
هر از چندگاهی میدیدم.»
به گفته قاضی ابراهیم رمضانی رأی در مورد این پرونده به زودی برای طرفین صادر میشود.
http://www.icana.ir/Fa/News/11362
العاقل یکفیه الاشاره.