در یکی از مغازههای اطراف حرم مطهر به عنوان فروشنده مشغول به کار شدم در این مدت با انواع و اقسام پیشنهاد رابطه نامشروع و مصرف مواد مخدر مواجه بودم حتی فردی به من پیشنهاد ملحق شدن به باند فساد و خودفروشی را داد و قول داد که اگر این کار را انجام دهم مشکلاتم حل میشود خیلی وقتها وسوسه میشوم، اما هر وقت میخواهم کار اشتباهی انجام دهم چهره مادرم مقابل چشمانم میآید و پشیمان میشوم...
ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام نیلوفر پس از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب دهها مسافر ایرانی و خارجی، به آنها نزدیک میشد و پس از عقد موقت، با چند نفر از طعمههایش که همدستش بودند، این افراد را تلکه میکرد.