bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۲۱۷۰۴

شب های رمضان با سید ساجدان

بار خدایا، هرگز در حین گناه، اندیشه ی انکار تو را نداشتم و فرمان تو را سبک نشمردم و خود را در معرض کیفر تو قرار ندادم و وعده های تو را به هیچ نگرفتم؛ اما خطایی بود که پیش آمد؛ درون سرکشم آن را بیاراست

تاریخ انتشار: ۱۵:۳۷ - ۱۸ مرداد ۱۳۹۱
بار خدایا، هرگز در حین گناه، اندیشه ی انکار تو را نداشتم و فرمان تو را سبک نشمردم و خود را در معرض کیفر تو قرار ندادم و وعده های تو را به هیچ نگرفتم؛ اما خطایی بود که پیش آمد؛ درون سرکشم آن را بیاراست و هوای نفس ام بر من چیره گشت و سیه بختی ام نیز کمک کار آن شد و  (ای ستار العیوب) پرده ی بر من افکنده ات مرا امیدوار ساخت. از این رو، عصیان و گناه کردم و در مخالفت با تو کوشیدم. 

اینک کیست که مرا از عذابت نجات دهد و فردا روز، از دست دشمنان که رهایم می کند؟ به ریسمان چه کسی چنگ در آویزم؛ اگر تو رشته ی محبت خود را از من ببری؟
 
پس وای از رسوایی رفتارهایی که کارنامه ی اعمال (موجود در نزد) تو از من نگاشته است! همان ها که اگر به کرم و رحمت بی انتهایت ، امید نداشتم و مرا از نومیدی نهی نکرده بودی – آن زمان که کرده های خویش را به یاد می آوردم – نومید می شدم؛ ای بهترین کسی که او را به دعا می خوانند و برترین کسی که امیدواران به او دل می بندند. 

خداوندا، با پای بندی مسلمانی به تو توسل می جویم و به احترام قرآن به تو تکیه می کنم و به دوستی ام نسبت به پیامبر امی قریشی هاشمی عربی تهامی مکی مدنی، امید نزدیکی به تو دارم. پس (پیوند و) انس ایمان مرا به وحشت (تنهایی) بدل مساز و ثواب مرا همانند آن کس قرار مده که غیر تو را بندگی کرده است. همانا مردمی وجود دارند که به زبان ایمان آورده اند تا با آن خون خود را حفظ کنند و به هدف خویش نیز رسیده اند؛ اما ما با زبان ها و دل هایمان به تو ایمان آوردیم تا ما را ببخشایی. پس ما را نیز به آرزوهایمان برسان و امیدت را در دل های ما ثابت گردان و ما را – پس از آنکه هدایتمان کردی – به گمراهی میفکن و از سوی خویش رحمتی به ما عنایت فرما ؛ همانا تو بسیار بخشنده ای. 

پس به عزت ات سوگند که اگر مرا از خود برانی، من از درگاهت جدا نمی شوم و از التماس و زاری در پیشگاه ات دست نمی کشم؛ چرا که آگاهی به بخشش و رحمت گسترده ات در دلم الهام گردیده است. بنده، جز به سوی مولایش به کجا می رود؟ و مخلوق جز به درگاه خالقش به که پناه می برد؟ 

معبودا، اگر (در آن جهان) مرا به زنجیرها در کشی و در نظر گاه مردم و حضور گواهان، از لطفت منع کنی و رسوایی هایم را در نظر بندگاه آشکار نمایی و فرمان دهی که مرا به سوی آتش ببرند و میان من و نیکان جدایی افکنی، امیدم را از تو نخواهم برید و آرزویم را از (درگاه ) بخشایندگی ات روی گردان نخواهم کرد و مهرت از دلم بیرون نخواهد رفت. 

(خدایا) من نعمت ها و پرده پوشی ات را در دنیا فراموش نمی کنم. آقای من، دوستی دنیا را از دلم خارج کن و میان من و برگزیده ی خود و آلش – که بهترین آفریده های تو اند، یعنی خاتم پیامبران محمد – که درود خدا بر او و خاندانش باد – جدایی میفکن و مرا به مقام توبه به درگاهت برسان و یاری ام کن تا بر (احوال) خود (زار) بگریم؛ زیرا که عمرم را به تأخیر در توبه و با آرزوها گذرانده ام و اینک به جایی رسیده ام که از خیر خویش نومیدم. 

پس چه کس بدحال تر از من خواهد بود؛ اگر در چنین حالی در قبرم جای گیرم؛ قبری که برای آرمیدن خویش، آماده اش نساخته و با عمل صالح آن را برای خفتن ام فرش نکرده ام؟ چرا زاری نکنم؟ در صورتی که نمی دانم چه سر انجامی دارم؟ می بینم که نفسم مرا فریب می دهد و روزگار مرا به غفلت می کشاند؛ در حالی که بال های مرگ بر بالای سرم گشوده شده است. پس چرا گریه نکنم ؟بر لحظه ی جان دادنم، بر تاریکی قبرم، بر تنگی گورم و بر پرسش منکر و نکیر از خود می گریم! بر آن حالت که از قبر به صورت برهنه و ذلیل و باکوله بار ( گناه) خود خارج می شوم، گریه می کنم؛ (در همان حالت که) گاهی به راست و گاهی به چپ خود می نگرم (و می بینم) که مردمان به کاری غیر از کار من مشغول اند و در آن روز هر کس به کار خود می پردازد. در آن روز، رخساره هایی گشاده و خندان و شادمان و بشارت آمیز است و چهرهایی را غبار تیرگی (گناه) و خواری (شرم) فرا گرفته است. 

سرورم، به تو اتکا و اعتماد دارم و امید و توکلم به توست و به رحمت تو وابسته ام و تو رحمت ات را به هر کس خواهی ، ارزانی بخشی و هر که را دوست داری، به کرامت ات، هدایت کنی. 

خدایا، تو را سپاس می گویم که شرک را از دلم زدودی و تو را سپاس می گویم که زبانم را گشودی. آیا با این زبان ناتوان می توانم تو را شکر کنم؟ یا در نهایت تلاش در عمل، توان دارم تا تو را از خود راضی سازم؟
 
بار خدایا، زبان من در برابر شکر و سپاس ات چیست و عمل و کردار من در مقابل نعمت ها و احسان هایت چه می ارزد؟ خدایا، بخشش ات، آرزویم را افزایش داده و سپاس (پذیری) تو عملم را پذیرا شده است. 

مولایم، رویکردم به سوی توست و از تو بیم دارم و به تو آرزومندم که این آرزو مرا به سویت کشانده و همت ام – ای یگانه – در پناه تو جای گرفته است. شوق من به آن چه در نزد توست، افزون است و امید و هراسم یک سره برای توست. دوستی ام به تو خو گرفته و دستم به سوی درگاهت دراز شده است و با بیم داشتن از تو، به رشته ی بندگی ات آویخته ام. 

ای مولایم، به یاد تو دلم زنده است و با گفت و گویم با تو، درد هراس را در خود آرامش می دهم. ای سرورم و ای آرزویم و ای اوج خواسته ام! میان من و آن گناهم که مانع بندگی و پیروی ات می شود، جدایی افکن. به درستی که من همواره به (پشتوانه) آن امید همیشگی و چشم داشت فراوان، از تو درخواست می نمایم که خود از ره گذر مهربانی و رحمت بر خویش بایسته داشته ای. حکم از آن توست که یگانه ای و هیچ شریکی نداری و آفریدگان همه بنده ی تو و در قبضه ی قدرت تو اند و همه ی اشیا در مقابل تو فروتن. خجسته ای تو؛ ای خداوند جهانیان! 

پروردگارا، بر من رحم آور هنگامی که عذرهای موجه ام تمام می شود و زبانم از جوابت باز می ماند و عقلم – آن هنگام که مرا مورد سؤال قرار می دهی – پریشان می گردد. پس ای امید بزرگم – آن زمان که نیازم بالا گرفت – مرا مأیوس مگردان و به خاطر نادانی ام از درگاهت مران و به خاطر کمی صبرم (از لطفت) منع مکن و به خاطر نیازم، عطایم کن و به ناتوانی ام بر من رحم آور. 

ای مولایم، اعتماد و تکیه و امید و توکل من بر توست. به رحمت ات وابسته و بر درگاه احسان ات بارافکنده ام و به بخشش ات قصد حاجت کرده. به امید کرمت – ای پروردگار من – (دست) دعایم را به سویت می گشایم و درنزد تو نیازم را می جویم و به بی نیازی تو آن را جبران می کنم و زیر سایه ی بخشایش ات ایستاده ام و به بخشش و کرم و احسانت چشم گشوده ام و به نیکی هایت نظر گشاده ام. پس مرا به آتش (قهرت) مسوزان؛ که تو اوج آرزوی من ای و مرا در دوزخ جای مده؛ زیرا که تو روشنی چشم منی. 

ای آقای من، یقین مرا به احسان و بخششت، به بدگمانی تبدیل مفرما؛ که تو تکیه گاه من ای و مرا از پاداشت محروم مساز؛ چرا که تو به نیازم آگاهی. 

معبودا، اگر زمان مرگم نزدیک شده و عملم مرا به مقام قربت نرسانیده است، پس اعتراف به گناهم را عذرهای خویش (به درگاه تو) قرار می دهم. 

پروردگارا، اگر مرا ببخشایی، چه کسی سزاوارتر از تو در آمرزش؟ و اگر عذاب کنی، چه کسی دادگرتر از تو در حکم؟ (خداوندا) در این دنیا بر بی آشنایی ام و در هنگام مرگ، برگرفتاری ام و در قبر، بر تنهایی ام و در (زیرسنگ) لحد، بر بی کسی (و بی مونسی) ام و آن زمان که برای حساب در پیشگاهت حاضر می شوم، بر خواری ام رحم آور و آن اعمالی را که از چشم مردم پنهان بوده است، بر من ببخشای و لطفی را که با آن گناهانم را پوشاندی، پایدارساز.
 
(مهربانا) زمانی که در بستر مرگ افتاده ام و دست های عزیزانم (پیکر) مرا حرکت می دهد، بر من رحم آور و هنگامی که مرا بر روی سنگ شست وشو خوابانده اند و همسایگان نیکو کارم مرا غسل می دهند، بر من تفضل فرما و زمانی که نزدیکانم اطراف جنازه ام را می گیرند، بر من مهربان باش و آن گاه که تنها به قبر منتقل می شوم، بر من ببخش و در آن خانه ی نو بر تنهایی ام رحم فرما؛ چنان که به غیر تو انس نگیرم.
 
ای مولایم، اگر مرا به حال خودم واگذاری، هلاک می شوم. 

آقای من! اگر از لغزش هایم درنگذری، به که پناه برم؟ و اگر عنایت تو در قبر شامل حال من نشود، به درگاه چه کسی زاری کنم؟ به چه کس روی آورم، اگر تو مرا از غم و رنج نرهانی؟ 

سرور من! من که را دارم؟ چه کسی به من رحم می کند، اگر که تو به من رحم نکنی؟ و فضل چه کسی را آرزو کنم، اگر که فضل تو در روز بی چیزی ام شامل حالم نگردد؟ و به سوی چه کسی از گناهانم بگریزم، آن زمان که مرگم فرا رسیده است؟ 

مولای من! مرا – که به تو امیدوارم – عذاب مکن. معبودا، امیدم را عینیت بخش و هراسم را به ایمنی مبدل فرما؛ زیرا که از بسیاری گناهان، امیدی جز به عفو تو ندارم. 

بزرگ من! من چیزی را از تو درخواست می کنم که سزاوارش نیستم؛ اما تو درخور پرهیزگاری و شایسته ی آمرزش ای. پس مرا بیامرز و مرا با نگاه عیب پوش خود بپوشان که بر زشتی هایم پرده افکند و آن را بر من ببخشای و آن اعمال بر من مگیر؛ که تو دارای احسان همیشگی و گذشت بزرگ و بخشایش بزرگوارانه ای.
 
خدای من، تویی که ( گاه ) لطفت شامل حال آن کسان می گردد که (هنوز) از تو  (چیزی) نخواسته اند و (حتی) آن ها که پروردگاریت را نپذیرفته اند! پس – ای سرورم – چگونه به کسی که از تو می خواهد و یقین دارد که آفرینش از آن تو و (بازگشت) کارها نیز به سوی توست نخواهد رسید؟ بزرگوار و بلند مرتبه ای، ای خدای جهانیان!
 
آقای من، بنده ات به درگاهت آمده و نیازمندی اش او را در پیشگاهت ایستانده است و با (کوبه ی) دعایش بر در (خانه ی) احسانت می کوبد. پس روی گرامی ات از من برمتاب و آن چه را که با این دعا می گویم از من قبول فرما. 

امیدوارم با معرفتی که از تو به مهربانی و رحمتت دارم، مرا از درگاهت مرانی. معبودا، تو آن ای که هیچ خواهنده ای (با فراوانی خواست ها) در مانده ات نمی کند و  (عطا به)  هیچ گیرنده ای از خزانه ات نمی کاهد. تو آن چنان ای که خود می گویی و برتر از آن که ما می گوییم . 

بارالاها، من از تو شکیبایی زیبا، گشایشی نزدیک، سخنی راست و پاداشی بزرگ درخواست می کنم. هر آن چه را که خیر است – خداوندا – از تو می خواهم؛ چه آن که بدان آگاه ام و یا از آن بی اطلاع. از تو – پروردگارا – بهترین آن چه را که بندگان صالحت از تو درخواست کرده اند می خواهم. 

ای بهترین کسی که از او درخواست می شود و ای بخشنده ترین کسی که عطا می کند، خواسته های مرا درباره ی خودم، خانواده ام ، پدر و مادرم، فرزندانم، بستگانم و برادران دینی ام، بر آورده ساز.
 
زندگی ام را مرفه و جوانمردی را در من آشکار و تمامی حالاتم را اصلاح فرما و مرا در شمار آنان قرار ده که عمرشان را طولانی کرده و عملشان را نیکو ساخته و نعمتت را بر ایشان تمام کرده و از آن ها راضی شده و نیز زندگانی پاکیزه، هم راه با شادمانی پایدار و کرامت کامل و زیستنی مناسب بخشیده ای. تو هر آن چه را که (خود) بخواهی انجام می دهی و دیگران هر چه بخواهند نمی توانند کرد. 

خدوندا ، مرا به یاد کرد ویژه ات امتیاز ده و چنان کن که اعمالی که با آن در همه ی لحظات شب و روز به سوی تو تقرب می جویم ریا و شهرت طلبی و سرخوشی و نا سپاسی نباشد و مرا از فروتنان درگاهت قرار ده. 

بارالاها، به من گشادگی در روزی، ایمنی در وطن، چشم روشنی در خانواده و مال و فرزند، پایداری در نعمت های (مرحمتی)ات، تن درستی در اندام، قدرت و توانایی در بدن و سلامت در دین را عطا فرما و مرا – تا آن گاه که زنده ام – در راه اطاعتت و فرمان بری از پیامبرت، حضرت محمد – که سلام و درودت بر او و خاندانش باد- به کار گیر. 

مرا از جمله ی بهره مندترین بندگانت –در هر خیری که در ماه رمضان، در شب قدر فرو فرستاده ای و خواهی فرست – قرار ده و (نیز بهرمند از) هر رحمتی که همه ساله می گسترانی و هر عافیتی که بر تن می پوشانی و هر بلایی که دور می سازی و نیکویی هایی که می پذیری و گناهانی که از آن ها در می گذری. (هم چنین) زیارت خانه ات را، در این سال و در همه ی سال ها، روزی ام دار و از فضل بی نهایت ات، روزی گسترده ای نصیبم فرما، ای سرورم، بدی ها را از من دور گردان و قرض ام را ادا فرما و مرا از مظلمه ها ( گناهان ناشی از ظلم ) دور ساز تا به خاطر هیچ کدام آن ها آزار نبینم. 

گوش های دشمنان و چشم های حسودان وبیدادگران را بر من ببند و مرا به غلبه بر آنان یاری فرما . دیده ام را روشن ساز و شادی و سروری در دل من ایجاد کن و برای هر غم و سختی، گشایش و راه گریزی قرار ده. هر یک از آفریدگانت را که قصد بدی به من دارد پای مال من ساز و مرا از شر شیطان و آسیب (سلطان) حاکم و کردارهای گناه آلوده ام محافظت فرما و از همه ی گناهان پاک گردان.
 
پروردگارا! به بخشایشت، از آتش ( جهنم ) پناهم ده و به رحمتت، به بهشت در آر و به فضلت، حوران بهشتی را به  نکاح من در آور و مرا به اولیای نیکوکار خود، محمد و خاندانش – که از نیکان، پاکان، پرهیزگاران و برگزیدگان تو اند – ملحق فرما؛ درودهای تو بر آن ها و بر تن ها و روان های ایشان و رحمت خدا و برکاتش بر آن ها باد! 

بار پروردگارا، ای آقایم، به عزت و جلالت سوگند که اگر مرا برای گناهانم بازخواست کنی، من نیز تو را به عفوت می خوانم و اگر مرا به خواری ام بازخواست کنی، من نیز تو را به کرم و بزرگواریت می خوانم و اگر مرا به جهنم ببری، دوزخیان را از دوستی ام به تو آگاه می سازم. 

ای خدای من و ای سرورم، اگر فقط دوستان و اهل طاعتت را بیامرزی، پس گناه کاران به  چه کسی پناه برند؟ و اگر کسی جز وفادارنت را گرامی نداری، پس خطا کاران بدکار نزد چه کسی پناه جویند؟ 

پروردگارا، اگر مرا به جهنم وارد کنی، خشنودی دشمنت (شیطان) در این است و اگر مرا به بهشت درآوری، خشنودی پیامبرت در این کار است و من – به خدا سوگند – یقین دارم که شادمانی پیامبرت نزد تو محبوبتر از خشنودی دشمن توست. 

خداوندا ، از تو درخواست می کنم که دلم را از دوستی خودت لبالب کنی و  نیز دلم را از بیم از خودت و از تصدیق کتابت و از ایمان به خودت و از بی تابی (از فراق) خودت و از اشتیاق به سویت آکنده سازی. 

ای صاحب جلال و بزرگواری، محبت (و آرزوی) دیدارت را در من ایجاد کن و دیدار مرا دوست بدار و در دیدارت، برای من، آسایش و گشایش و سربلندی قرار ده. 

خدایا، مرا به نیکان گذشته ملحق فرما و از خوبان باقی مانده قرار ده و به راه صالحان هدایت فرما و مرا به آن چه که نیکو کاران را برای غلبه بر نفسشان، بدان کمک می کنی، یاری فرما. (نیز) عملم را به نیکوترین وجه به پایان رسان و به حق رحمتت پاداشم را بهشت قرار ده و مرا به آن نیکی ها که عطایم کردی، یاری فرما و مرا – ای خداوندم – (در آن) ثابت قدم فرما و به آن بدی ها که از آن رهانیدی، باز مگردان . ای پروردگار جهانیان. 

خداوندا، از تو ایمانی را خواهانم که تا روز دیدار تو باقی بماند. مرا – تا گاهی که زنده می داری – بر آن ایمان زنده بدار و مرا – وقتی مرا می میرانی – با آن ایمان بمیران و – آن گاه که بر می انگیزی ام – هم با آن برانگیز. دلم را ( نیز ) از ریا و شک و شهرت طلبی در دین خویش پاک گردان؛ تا آن جا که عملم خالص و یک سره برای تو باشد. 

بار پروردگارا، بصیرتی در دینت، فهمی در حکم ات، بینشی در عملت، بهره ای از رحمتت و تقوایی که مرا از گناهان باز دارد را عطایم فرما و چهره ام را به نور خود سپید ساز و میل و رغبتم را به آنچه که در نزد توست قرار ده و مرا در راه رضای خود و روش پیامبرت – که درود تو بر او و خاندانش باد – بمیران.
 
بارالاها، من از سستی و تنبلی، کاهلی و ناتوانی، اندوه و غم، ترس و بددلی، خست و لئامت، فراموشی و بی خبری، سنگ دلی و سختی، تهی دستی و بیچارگی، نداری و تنگ دستی، فقر و نیازمندی و همه ی بلاها و زشتی ها، اعم از آشکار و نهان، و نیز از نفسی که قانع نشود و شکمی که سیر نشود ، قلبی که تقوا نداشته باشد و دعایی که شنوده نشود و عملی که بهره (و نفعی) نداشته باشد، به تو پناه می برم. 

پروردگارا، برای خودم و دین و دارایی خویش و هر آن چه روزی ام قرار داده ای، از شیطان رانده شده، به تو پناه می برم؛ به درستی که تو شنوا و دانایی. 

خداوندا، کسی جز تو نمی تواند مرا از (آتش قهر) تو پناه دهد و من جز تو پناه گاهی نمی یابم. پس مرا به هیچ عذابت مبتلا مگردان و به هلاکت میفکن و با عذاب دردناک، از خود دور مگردان. 

بار پروردگارا، از من بپذیر و ( نام و ) یادم را بلند بدار و رتبه ام را بالا ببر و گناهانم را (از دوشم) بردار و با خطایم مرا یاد مکن و پاداش (این ) نشستنم را و اجر گفتارم را و ثواب دعایم را رضایتت از من و بهشت خود قرار ده. 

بارالاها، تمام آن چه را که از تو خواسته ام عطایم فرما و فضلت را بیشتر شامل حالم قرار ده (که) من به سوی تو روی آورده ام ؛ ای خداوندگار جهانیان. 

خداوندا، تو در کتاب خود (این فرمان را) فرو فرستاده ای که کسانی را که به ما ستم کرده اند عفو کنیم و اینک ما در حق خود ستم کرده ایم؛ پس از ما درگذر که تو  در عفو کردن از ما سزاوارتری و نیز به ما فرموده ای که سائلی را از خانه ی خود نرانیم و اکنون من چونان سائلی به درگاهت آمده ام؛ پس من را جز با برآوردن حاجتم، از درگاهت رد نکن؛ و نیز ما را فرمان دادی که به زیردستان خود نیکی کنیم. اینک ، ما همگی بندگان (زیردست) تو ایم؛ پس ما را از آتش رها ساز. ای پناه من در هنگام سختی و ای فریاد رسم در هنگام گرفتاری! به درگاه تو ناله می کنم و از تو یاری می طلبم و به تو پناه می آورم و جز تو از دیگری پناه نمی جویم و از کسی جز تو گشایش (در کارها) را نمی طلبم . پس به فریادم رس و برای من (در کارها) گشایش فرما. 

ای که اسیر را آزاد می کند و از گناهان فراوان درمی گذرد، از من این (طاعت) اندک را بپذیر و گناهان زیادم را ببخشای که تویی آن مهربان آمرزنده. 

خداوندا، ایمانی را خواهان ام که (هماره) با دلم هم پا (و فراگیر) باشد و یقین راستینی را خواستارم که (با آن) بدانم هیچ مصیبتی – مگر آن چه را که تو بر من نوشته ای به من نمی رسد. مرا در زندگی به آن چه که نصیبم نمودی، راضی ساز؛ ای مهربان ترین مهربانان.