bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۳۰۷۸۶

اروپا از نزاع ایران و آمریکا سود می‌برد؟

تاریخ انتشار: ۱۲:۲۶ - ۰۸ آبان ۱۳۹۱
در روزهای گذشته «لوران فابیوس» وزیر خارجه فرانسه گفت که ایران در مسیر دستیابی به توانایی ساخت سلاح هسته ای تا نیمه سال 2013 است و هشدار داد که نباید به ایران اجازه دستیابی به ساخت سلاح هسته ای داده شود.

این در حالی است که اخیرا روزنامه های غربی اخباری از مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا منتشر کرده اند. در مورد دلیل همزمانی این دو موضوع و موضع اروپا به خصوص فرانسه در قبال روابط ایران و آمریکا و احتمال توافق ایران و آمریکا گفتگویی با دکتر احمد نقیب زاده، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل اروپا انجام داده ایم که در زیر می خوانید:

تحلیلی وجود دارد که اروپا همواره از نزاع ایران و آمریکا سود برده است. تا چه اندازه این تحلیل از نظر شما درست است؟ آیا این می تواند به این معنی باشد که در حال حاضر آمریکا با توافق دوجانبه ایران و آمریکا مخالف باشد؟ آیا می توان سخنان اخیر وزیر خارجه فرانسه را در این راستا ارزیابی کرد؟
به نظر من این تحلیل نادرست است. اروپا هیچگاه خواهان تیرگی روابط ایران و آمریکا نبوده است. تنها چیزی که نشانه هایی از آن به چشم خورده است این است که فرانسه از مواضع معتدل استقلال خواهانه ایران در برابر آمریکا این امید را در دل می پروراند که بتواند از طریق ایران به آرزوی دیرینه خود نزدیکتر شده و نقشی پررنگ تر در خاورمیانه ایفا کند. تیرگی روابط ایران و آمریکا نه تنها سودی برای اروپاییان دربر نداشت بلکه ضررهای اقتصادی و تجاری زیادی هم نصیب آنها کرد.

سخنان اخیر لوران فابیوس را باید در ارکستر غربی ارزیابی کرد. یعنی وقتی اندکی نرمش به چشم می خورد همپیمانان دیگر باید به ایران یادآور شوند که دچار امیدهای واهی نشود زیرا غرب همچنان در مواضع خود جدی است. خط قرمز غربیها هم که بارها به اطلاع ایرانیها رسیده است.

شما به خط قرمزهای غربیها اشاره کردید. همواره مطرح شده ک سه موضوع برنامه هسته ای ایران، تروریسم و حقوق بشر همواره موضوعاتی بوده اند که محل مناقشه ایران و غرب بوده اند. در اولویت بندی این مسائل بین اروپا و آمریکا تفاوتی وجود دارد؟ آیا این تحلیل درست است که آمریکا به مسئله هسته ای بیشتر از نقض حقوق بشر توجه دارد؟ آیا در این مورد با اروپا اختلاف نظری ندارند؟
به نظر نمی رسد تفاوتی بین مواضع آمریکا و اروپا وجود داشته باشد. برخلاف ظواهر هر دو در مورد حقوق بشر جدی نیستند و فقط به عنوان ابزار فشار به آن نگاه می کنند. اگر در ظاهر سر وصدای بیشتری از اروپا در مورد مسائل حقوق بشری شنیده می شود بیشتر مربوط به نهادهای مدنی و گروه های فعالی است که در اروپا وجود دارند؛ یا افراد متشخص بیشتری در اروپا مسئله حقوق بشر را جدی می گیرند؛ نه اینکه دولتهای اروپا نگران حقوق بشر باشند.

در دوران اصلاحات طرف مذاکره ایران سه کشور اروپایی بودند و پس از آن به 1+5 تغییر یافت. به نظر شما تا چه اندازه این تغییر به سود ایران بوده است؟
ایران فکر می کرد که هرچه طرف های مذاکره کننده بیشتر باشند امکان بروز اختلاف نظرهم بین آنها بیشتر می شود. برعکس غربی ها هم فکر می کردند هرچه متحدان بیشتری داشته باشند از وزنه سیاسی بیشتری هم برخوردار می شوند. بنابراین خواست و نقش هر دو طرف به یک اندازه بود اما از دو منظر متفاوت.

در حال حاضر اگر ایران به جای 1+5 با آمریکا مذاکره کند تا چه اندازه به سود ایران است؟ آیا توافق با آمریکا می تواند مشکلات ایران با جامعه جهانی را حل کند؟
به نظر من راه حل مسئله بین المللی ایران از همان اول در توافق با آمریکا بود. ما با اروپا که مسئله ای نداشتیم. این دیپلماسی آمریکا بود که آنها را متقاعد کرد که باید با آمریکا همراهی بیشتری صورت دهند. الان مسئله ایران شباهت زیادی به بحران 1962 کوبا پیدا کرده است.

در آن زمان خطر جنگ اتمی باعث شد آمریکا و شوروی به مذاکره مستقیم بپردازند و حتی یک خط تلفن هم بین دو کاخ کرملین و کاخ سفید برقرار شد که آمریکاییها به آن تلفن سرخ می گفتند. همین مذاکرات مستقیم هم باعث حل مسئله شد و خطر جنگ رفع گردید. خوب در آن زمان دو تفسیر به عمل می آمد که یکی آمریکا را برنده می دانست و می گفت تهدید آمریکا باعث عقب نشینی شوروی شد و دیگری شوروی را برنده می دانست که به نظر ما هم تفسیری درست تر بود. 

زیرا آمریکای متکبر مجبور شد شوروی را به عنوان همتای خود بپذیرد و حق و حقوق آن را در جهان به رسمیت بشناسد و سلطه آن را بر کوبا هم بپذیرد. حالا نیز اگر چنین مذاکره ای بین ایران و آمریکا صورت بگیرد ازهم اکنون من به عنوان یک ایرانی برخود می بالم که کشورم بعد از سی سال تلاش و مقاومت توانست به عنوان همتای آمریکا بر سر میز مذاکره بنشیند. در حالی که سی و پنج سال پیش ما جزو اقمار آمریکا محسوب می شدیم. درست مثل رعیتی که با ارباب سابق خود بر سر یک سفره بنشیند. آیا ارباب برنده است یا رعیت سابق؟

اما بدبینی خود را هم پنهان نمی دارم که اگر چنین مذاکراتی صورت بگیرد ولی به توافقی نینجامد بی هر گونه شک وشبهه ای جنگ بین دو طرف قطعی خواهد بود و بازنده هم کسی است که از قدرت کمتری برخوردار است. در این صورت برخلاف آنچه بعضی ها می پندارند کشور ما سی سال به عقب رانده خواهد شد، زیربناهایش از بین خواهد رفت و هرآنچه طی سی سال با خون دل فراهم شده برباد خواهد رفت. سپس ایرانیان باید منتطر کرزای نوع ایرانی باشند.