bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۴۱۷۱۳
تحلیل الحیات:

پازل معادلات امریکا، ایران را کم دارد؟

با انتقال تمرکزی که امریکا به زودی از خاورمیانه به آسیا خواهد داشت و تراکم پیچیدگی بحران های عربی و ناتوانی اعراب از حل این بحران ها، بسیاری از امریکایی ها بر آن هستند که به سمت تفاهم با ایران حرکت کنند و در این میان هیچ جایی برای عربستان در نظر گرفته نشده است.

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۱
با انتقال تمرکزی که امریکا به زودی از خاورمیانه به آسیا خواهد داشت و تراکم پیچیدگی بحران های عربی و ناتوانی اعراب از حل این بحران ها، بسیاری از امریکایی ها بر آن هستند که به سمت تفاهم با ایران حرکت کنند و در این میان هیچ جایی برای عربستان در نظر گرفته نشده است.

سیاست خارجی عربستان شاهد دو تحول مهم است که هر دوی آنها مرتبط با تحولات منطقه و نظام بین المللی است. اولین تغییر چیز تازه ای نیست، اما با آغاز تحولات سوریه وارد مرحله حساسی شده است، و آن پافشاری ایران بر حفظ دستاوردهای سیاسی اش است که با سقوط نظام سابق عراق به دست آمد و روز به روز بر آن افزوده می شود. ایران موفق شده است که از طریق هم پیمانانش نفوذ خود را در عراق گسترش دهد و به رغم حضور اشغالگران امریکایی در این کشور، حضوری موفق برای خود رقم بزند.

پیش از این ایران دستاوردهای مهمی را در سرزمین شام و لبنان با تاسیس حزب الله لبنان به دست آورده بود که با تشکیل دولت حزب الله این دستاورد تکمیل شد.

آن چه ایران می خواهد چیست؟ ایران می خواهد قدرتمندترین کشور منطقه خلیج فارس باشد و بتواند در تمام منطقه شرق عربی نفوذ خود را گسترش دهد. این آرزویی بود که صدام حسین سابقا در عراق داشت و با همین تصور کویت را اشغال کرد اما با آن نرسید. اما ایران بدون اشغال کشوری و با پیشبرد سیاستی حساب شده به آن رسیده است. ایران می خواهد قدرتمندترین کشور شیعی منطقه باشد، همیشه برگه های سیاسی قدرتمندی در اختیار داشته باشد و به پشتوانه توانایی بالای نظامی و توانایی هسته ای اش واشنگتن را وادار کند که قدرت آن را به رسمیت بشناسد و به نقش منطقه ای آن اعتراف کند.

در این میان ایران خوب می داند به رغم دستاوردهای مهم و موفقیت آمیزی که در سوریه و عراق داشته و به مدد آن تا سواحل دریای مدیترانه رسیده است، نمی تواند این نفوذ خود را بیش از این گسترش دهد در صورتی که به تفاهمی با عربستان و مصر، به عنوان دو کشور بزرگ عربی نرسد. عربستان مهره اصلی معادله منطقه خلیج فارس، پس از سقوط عراق است، ثروتمندترین کشور عربی محسوب می شود، همسایه آبی ایران و خاکی عراق است و دو حرم شریف الهی در آن واقع شده است. ایران خوب می داند که باید به نحوی با عربستان بر سر بسیاری از مسائل منطقه ای به تفاهم برسد اگر چه این حقیقت را نیز خوب می داند که عربستان مشکلات بسیاری در محیط پیرامونی خود دارد و از ناحیه عراق در شمال، یمن در جنوب و بحرین و کویت در شرق به راحتی ضربه پذیر و قابل نفوذ است.

مصر نیز وضعیتی کمتر از عربستان ندارد، اما از لحاظ جغرافیایی از ایران دورتر است، در حال حاضر به دلیل دوران گذار پس از انقلاب هنوز به ثبات سیاسی نرسیده است و بحران اقتصادی طاقت فرسایی را تجربه می کند و دقیقا از همین دریچه است که ایران تلاش می کند در مصر نفوذ کند و با وعده های اقتصادی آن را از کشورهای عربی دور کند و به خصوص در سایه بحران سوریه، آن را به جمع کشورهای حامی خود در آورد.

یکی از مهم ترین شروط ایران برای پیشبرد موفق سیاست هایش حفظ حکومت اسد در سوریه است. ایران خوب می داند که حفظ نظام اسد به رغم هزینه های سیاسی و اقتصادی کلانی که متحمل آن شده، تا چه اندازه مهم و حیاتی است.

ایران دو راه حل پیش رو دارد: یکی این که بپذیرد از نظام اسد تا کنون استفاده هایی که می خواسته را برده است و اکنون بهتر است که حمایت خود از آن را کم رنگ تر کند و طرفی در تفاهم های منطقه ای بر سر سوریه شود و بدین ترتیب حداقل مطالبات خود را به جای تحمل خسارت ها و هزینه هایش داشته باشد، یا این که تا آخرین لحظه پشت اسد بایستد و حتی اگر سوریه به سمت تجزیه برود، هم پیمانی خود را با اسد حفظ کند و تاثیر و حضور خود در آن کشور را داشته باشد.

این مساله معضلی در تعامل جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه شده است اما در عین حال عاملی برای تحول سیاست خارجی عربستان نیز محسوب می شود. یکی از دلایل آن این است که ایالات متحده امریکا نیز استراتژی خود را بر سر سوریه تغییر داده و تا اندازه ای به سمت استراتژی ایران در سوریه متمایل شده است، این مساله سبب شده تا موازنه های منطقه ای تغییر کند و عربستان نیز مجبور شود تا سیاست خارجی خود را در قبال تحولات منطقه تغییر دهد.

یکی از مهم ترین دلایلی که امریکا استراتژی خود را در منطقه تغییر داده این است که به این درک رسیده که در سایه بحران های اقتصادی و خسارت های نظامی تا اندازه ای قدرت و نفوذش در منطقه کاهش یافته است. برای همین تلاش می کند تا به نوعی خود را از بحران های خاورمیانه خلاص کند و اجازه دهد تا قدرت های منطقه ای به نقش آفرینی بپردازند. چرا؟ برای این که به اذعان بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران در حال حاضر تهدید اصلی برای قدرت خود را نه از ناحیه خاورمیانه بلکه از ناحیه آسیا مشاهده می کند.

در آسیا و جنوب شرق آسیا خبری از تروریسم نیست، مشکلات اقتصادی دندان شکن نیز مشاهده نمی شود، خبری از جنگ های طایفه ای هم نیست، اما بحران های سیاسی متولد می شوند ولی بدون این که حل شوند به حال خود رها می شوند، این مساله سبب می شود تا امریکا صرفا هزینه بپردازد بدون این که چیزی به دست آورد، در عین حال رشد اقتصادی متراکم می شود، تحولات تکنولوژیکی که امریکایی ها و اروپایی ها بر سر آنها رقابت می کنند، در آسیا رقیبی ندارند، بازارهای آسیایی به شکل زنجیره ای به یکدیگر مرتبطند و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نقطه ثقل تمدن از اروپا به طور مستمر در حال انتقال به آسیا است.

این مساله تهدیدی جدی و حقیقی برای امریکا و نقش جهانی آن محسوب می شود، در این میان رشد خارق العاده اقتصادی و نظامی چین نیز مطرح است. بر اساس گزارش سازمان همکاری اقتصادی که در نوامبر سال گذشته میلادی منتشر شد، چین تا سال 2016 از لحاظ بزرگی حجم اقتصادی جای ایالات متحده را خواهد گرفت و ژاپن را نیز تا یک سال دیگر پشت سر خواهد گذاشت.

چین در حال حاضر پس از ایالات متحده امریکا دومین اقتصاد بزرگ جهان است و سرشار از فرصت های شغلی و اقتصادی است. همه اینها باعث می شود تا کاخ سفید به رهبری اوباما بیش از پیش متمرکز بر منطقه اقیانوس آرام یا همان طور که می گویند The Asian Pacific Pivot شود.

در این میان عربستان و خاورمیانه عربی چه برنامه ای دارند؟ به موازات تغییر استراتژی واشنگتن در قبال تحولات خاورمیانه که متاثر از تغییر معادله بازی در سوریه است، قصد دارند چه نقشی را ایفا کنند؟ بسیار روشن است که واشتگتن به هیچ وجه به فکر برخورد با تهران نیست و بیش از هر زمانی به فکر تفاهم با تهران است.

این چیزی است که زیبگنیو برژینسکی، مشاور سابق جیمی کارتر، رئیس جمهوری امریکا بارها بر زبان رانده و گفته است که می توان در کنار ایران هسته ای زندگی کرد. یا این که بارها دیده و شنیده ایم که چاک هیگل، وزیر دفاع جدید امریکا چندین بار از مواضع امریکا در قبال ایران انتقاد کرده و بارها گفته است که باید بدون پیش شرط پای میز مذاکره با ایران بنشینیم. قرار است هیگل به زودی برنامه خود را درباره چگونگی تعامل با ایران در کمیسیون دفاع مجلس سنا تشریح کند. حتی بسیاری از امریکایی ها، بر خلاف گذشته، می گویند که نیازی به اعمال شرط توقف غنی سازی 5 درصدی با ایران نیست.

این بدان معنا است که با انتقال تمرکزی که امریکا به زودی از خاورمیانه به آسیا خواهد داشت و تراکم پیچیدگی بحران های عربی و ناتوانی اعراب از حل این بحران ها، بسیاری از امریکایی ها بر آن هستند که به سمت تفاهم با ایران حرکت کنند و در این میان هیچ جایی برای عربستان در نظر گرفته نشده است. واقعا ریاض قصد دارد در این معادله جدید چه نقشی داشته باشد؟