bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۵۸۹۳۰

گونترگراس: کاش می‌توانستم به ایران بیایم

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
علی عبداللهی در بخشی از ماجرای دیدار اخیرش با گونترگراس می‌نویسد: گراس می‌گفت اگر وضعیت جسمی‌اش اجازه می‌داد و پزشکان ایرادی نمی‌گرفتند، بدش نمی‌آمد به ایران بیاید تا مقامات اسرائیل را عصبانی کند!

علی عبداللهی شاعر، نویسنده و مترجم شناخته‌شده‌ای در عرصه ترجمه آثار ادبی اروپا در ایران به شمار می‌رود که از وی تاکنون بیش از 6 مجموعه شعر و بیش از 32 عنوان ترجمه و گزیده اشعار شاعران اروپایی به ویژه ادبیان آلمانی منتشر شده است.

انتشار ترجمه وی از اشعار میشائیل گروکر، شاعر آلمانی که در سال جاری توسط نشر گل‌آذین صورت گرفته است، بهانه‌ای بود برای سفر وی در تابستان امسال به کشور آلمان و دیدار با دو شاعر و نویسنده آلمانی و یک نویسنده و شاعر ایسلندی.

عبداللهی تجربه دیدارهای خود با این شاعران و نویسندگان را در قالب گزارشی در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که در ادامه گزیده‌ای از دیدار با گونتر گراس را می‌خوانید:

- دومین دیدارم چند روز بعد {از دیدار با دوریس رونگه، بانوی شاعر آلمانی زبان} انجام گرفت؛ دیدار با گونتر گراس، ظهر چهارشنبه، 9 مرداد 1392 در روستایی در اطراف شهر لوبک، در خانه گونتر گراس. این دیدار با تلاش دوستان آلمانی‌ام هماهنگ شده بود و قرار بود یک دیدار دوستانه برای آشنایی با گراس باشد برای تقدیم ترجمه تازه‌ام «عشق با پاهای چوبی» شامل شعرهای عاشقانه گونتر گراس در نشر سرزمین اهورایی به خود او.

- گراس نیاز به معرفی ندارد. خودم دو کتاب، یکی «دنیای گونترگراس»، درباره تمام کارهای گراس گردآوری و ترجمه کردم که کاری گروهی است و دیگری کتاب «عشق با پاهای چوبی» با سه معرفی مفصل در مورد جهان شعری گراس. گراس همانطور که می‌دانید نویسنده‌ای جنجالی است که یکی از آخرین جنجال‌هایش سرودن شعری بود در حمایت از ایران و موضع‌گیری منتقدانه نسبت به اسرائیل و اروپایی‌ها.

- دیدار با گراس برایم بی‌اندازه هیجان‌انگیز و عجیب بود؛ دیدار با مردی به آن بزرگی ولی تا آن حد فروتن و خوش برخورد و در عین حال به طور کامل آگاه از همه آنچه دور و برش می‌گذرد. حتی از انتخابات تازه در ایران و انتخاب رئیس جمهوری که چند روز بعد تازه باید کارش را شروع می‌کرد هم خبر داشت و چشم‌انداز آتی ایران هم از من پرسید و البته خیلی مسائل دیگر که غافلگیرم کرد؛ چون فکر نمی‌کردم گراس در جریان آنها باشد.

- در این دیدار، گراس از هر دری حرف زد؛ از انتقادات تندی گفت که بعد از هر موضعگیری علیه‌اش می‌شود و از نقدهای ستایش‌انگیز هم گفت. گراس دشمنان گردن کلفت و دوستان بسیار جدی‌ای هم دارد و همزمان این هر دو چهارچشمی مواظب رفتار و گفتار و نوشته‌های تازه‌اش هستند تا از فرصت استفاده کنند و او را بستایند یا بنکوهند.

- پیامد «دهان باز کردن و دلیری فاش‌گویی» به تعبیر خود گراس، چیزی جز این نمی‌تواند باشد. گراس هم این را می‌داند و اصولا هر کس که پا به میدان می‌گذارد از این پیامدها برکنار نیست. با گراس از سفرش به یمن گفتیم؛ از آشنایی‌اش با فضای فرهنگی ایران، از نوشته‌ها، نقاشی‌ها و شعرهایش. از جنجال تازه‌اش بعد از چاپ کتاب مفصل نامه‌نگاری وی با ویلی برانت. گراس شوخ‌طبع و دقیق بود و با وجود کهولت سن، رویدادهای تازه را دنبال می‌کرد.

- در بخشی از گفتگو، با خنده گفت اگر وضعیت جسمی‌اش اجازه می‌داد و پزشکان ایرادی نمی‌گرفتند، بدش نمی‌آمد (در صورت گرفتن ویزای ایران) به ایران بیاید تا مقامات اسرائیل را عصبانی کند! گراس تاکنون ممنوعیت ورود به سه کشور را در کارنامه خود دارد: آلمان شرقی، برمه و اسرائیل.

- او در این دیدار از عادت‌های نوشتنش هم گفت که بیشتر پشت میز بلندی که در اتاقش نصب کرده، به صورت ایستاده می‌نویسد و همزمان طراحی و نقاشی هم می‌کند و تندیس هم می‌سازد.

- گونترگراس، کتاب نفیس شعر ـ نقاشی‌های تازه‌اش را به من هدیه داد برای ترجمه. بعد هم از «ادوارد اسنودن» حرف زد و از «رابی وانونو»، خاخام یهودی‌ که منتقد اسرائیل است و دست به افشاگری علیه آن کشور زده و گویا گراس برای او هم شعری نوشته است. او این آدم‌ها را قهرمانان جهان مدرن می‌داند که به نظر او باید ازشان حمایت کرد دیدار ما نزدیک دو ساعت و اندی طول کشید.
bato-adv
bato-adv
bato-adv