علی بیگدلی در روزنامه بهار نوشت:
تجربه نامهنگاری بین ایران و آمریکا به این چند روز و فیمابین اوباما و روحانی محدود نمیشود و ما پیش از این نیز شاهد نامهنگاری مسئولان دو کشور بودهایم؛ تمایل اوباما برای ایجاد رابطه با ایران و همچنین قرار گرفتن سوریه به عنوان محوریت این نامه با توجه به استراتژی ایران در قبال سوریه، دو نکته و شاخصه مهم این اتفاق است که باید مورد توجه قرار بگیرد؛ البته بهتر بود آقای اوباما قدری در ادبیات نامهنگاری خود معتدلتر رفتار میکرد ولی چنین رفتاری با توجه به لابیهای داخلی ایالات متحده و اعمال فشار نمایندگان صهیونیستی داخل آمریکا قابل توجیه است که او سعی داشته با این ادبیات نظر بعضی از نیروهای داخلی را نیز جلب کند.
با این اوصاف پیشدستی اوباما در نامهنگاریها با روحانی از این منظر قابل تامل است که در زمان آقای احمدینژاد، اوباما نامه او را بیپاسخ گذاشت و در کنار این، سفر سلطان قابوس، پادشاه عمان به ایران به عنوان حامل پیام اوباما به جمهوریاسلامی یکی دیگر از مصادیق ابراز تمایل اوباما در برقراری ارتباط با ایران بود،
البته پیش از این نیز قابوس سابقه میانجیگری بین ایران و آمریکا را داشته است ولی کنار هم قرار گرفتن این دو اتفاق اهمیت دوچندانی پیدا میکند و میتواند تابو برقراری رابطه دوطرفه ایران و آمریکا را بشکند و زمینه حل بسیاری از مشکلات، از جمله مسائل هستهای و تحریمها را فراهم کند؛ به دنبال این دو نکته مهم و اساسی ایران نیز سیاست و استراتژی خود نسبت به سوریه و همچنین ادبیاتش نسبت به آمریکا را تعدیل کرد، البته یکی از دلایل این تعدیل دنبالهروی ایران از سیاست تعدیلی روسیه بود تا به این راهکار و سیاست روسیه خدشهای وارد نشود.
یکی دیگر از اتفاقات مهم و سرنوشتساز در عرصه دیپلماسی ایران، اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل است که نقش این نامهنگاری نیز در آن بیتاثیر نخواهد بود؛ در حاشیه این اجلاس قرار است جلسه 1 +5 برای مذاکره با ایران حولمحور مسائل هستهای تشکیل بشود.
این جلسه از این باب مهم است که انتظارهای زیادی از دولت یازدهم و شخص روحانی با توجه به سوابق کاری و اظهارنظرهای اعلامشدهاش که فضای بینالمللی را به نفع ایران باز کرده، وجود دارد و در همین راستا نیز اوباما در پی نامهنگاریها با رییسجمهوری ایران خواسته به باز شدن عرصه بینالملل به نفع ایران به نوعی کمک کند و نشان داده آمریکا آمادگی برای همکاری دارد و این ادعای خود را با رفع چند تحریم البته خیلی مختصر همچون باز کردن چند بانک ایران ابراز و تا حدی حسننیت خود را اثبات کرده است.
علاوه بر این قرار است در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل سفارتهای ایران و انگلستان و همچنین ایران و کانادا به صورت متقابل بازگشایی شوند، بنابراین لازم است دولت تمام ظرفیتهای لازمی را که در شعارهای انتخاباتی خود مطرح کرده بود و عرصه بینالملل انتظار آن را دارد، به کار گیرد که خوشبختانه این دولت توانایی اجرایی کردن این ظرفیتها را دارد و میتواند با تحقق وعدههایش در این اجلاس بخش عمدهای از مسائل و مشکلات بینالمللی را حل کند و امیدواریم یک مبادلهای صورت بگیرد که هم سطح غنیسازی خود از 20درصد کاهش پیدا کند و هم کارشناسان از پارچین و فوردو و آب سنگین اراک بازدید کنند و روزهای خوبی را برای ملت ایران رقم بزند.
درنهایت و با توجه به ظواهر و شواهد میتوان به روابط ایران با سایر کشورها از جمله آمریکا خوشبین بود، البته نباید انتظار رفع تمام مشکلات و تحریمهای اعمالشده سالهای اخیر را از دولت و آن هم در ابتدای کارش داشته باشیم، با این حال قطعا سفر آینده روحانی و همچنین دیدارهایی که در حاشیه این سفر اتفاق میافتد، میتواند پیامدهای خوبی برای کشور داشته باشد.