دکتر امیر محبیان در روزنامه رسالت نوشت: سفر دکتر روحاني،رئيس جمهور به نيويورک و آغاز فرآيند مذاکره با ايالات
متحده واکنش ها و آثار و نتايجي را بدنبال داشت.نوشتار حاضرارزيابي اجمالي
اين سفر و ذکر چند پيشنهاد دوستانه به رئيس جمهور محترم است.
***
1.بررسي مجموعه اقدامات سفر و بويژه سخنان و اقدامات ايشان و وزيرخارجه تا
آنجا که آشکار است ؛نشان مي دهد که روحاني از مبناي درستي آغاز بهکار کرده
است وبا نمره خوب مي توان به سفر نگريست و اشتباهات سفر در مجموع اندک و
قابل چشم پوشي است.
2.تنها نکته قابل تامل و بحث برانگيز "تماس تلفني دو رئيس جمهور"است که
مخالفت هايي را در داخل برانگيخت.فارغ از آن که تشخيص فرمانده با اختيار
ميدان عمليات بايد محترم شمرده شود ولي انتقاد نيز بويژه از سوي عناصر مهم
با نگاه حکومتي آنست که اين حرکت زودهنگام صورت گرفت و مي شد با تامل
بيشتري همراه باشد.
3.سخنان و سخنراني رئيس جمهور فارغ از بخش نظري غير لازم در سخنراني سازمان
ملل متحد؛ اساسا توانست تصويري جديد به مخاطبان داده و نشان دهد مي توان
از اصول و مباني با ادبيات ديپلماتيک با کمترين هزينه و حتي سود قابل توجه
دفاع کرد.اين تصوير جديد از ايران داراي منافع بسياري بوده و قادر است
امکان مانور بسياري براي جمهوري اسلامي پديد آورد.امکاني که با درايت بايد
از آن بهره برد.
4.بزرگترين دستاورد اين سفرمنزوي سازي رژيم صهيونيستي و نقاب برگرفتن از
چهره فتنه برانگيز و جنگ طلب آنست.فرياد هاي نتانياهو در سازمان ملل واکنش
رواني فرد ترسيده و تنهايي است که احساس خطر مي کند.چنانچه واکنش و سخنان
اوباما در قبال او ؛چونان واکنش بزرگتري بود که مي خواهد بچه اي را آرام
کند تا مانع کارهاي مهمتر نشود.اسرائيل کاملا در اين سفر در آچمز قرار گرفت
و در صورت يک حرکت درست ديگرو با ناکارآمد دانسته شدن سياست نتانياهو،
شاهد انزواي او در اسرائيل هم خواهيم بود؛واکنشي که نشانه هاي آن هم اکنون ديده مي شود.
5.يکي از اشکالات مديريت دولت در آغازيدن فرآيند مذاکرات ,عدم تهيه پيوست
رسانه اي بويژه در داخل کشوربراي مديريت برداشت عمومي و نيز مديريت علائم
ارسالي از جامعه ايران بود.طيف گسترده واکنش ها از ذوق زدگي هاي کودکانه تا نگراني از فراموشي اصول و ارزش ها
حاکي از بي توجهي به اين مسئله مهم بود.طبعا با پذيرش تکثر جامعه ايراني
بايد تصاوير را در مجموع آنچنان گرد آورد که حداکثر بهره وري را براي منافع
ملي در بر داشته باشد.
6.مهمترين توصيه به دکتر روحاني در اين مسير آنست که روند مذاکرات را
خردمندانه آغازيده ايد؛ ولي در طي مراحل عجله نکنيد؛بگذاريد نياز و عجله از
سوي آنان ديده شود.مهمترين قدرت شما در طي اين مسير همراهي مردم و تاييد
مقام معظم رهبري است.حرکت به گونه اي که اين همراهي و حمايت راکمرنگ
کند؛حرکتي هوشمندانه نخواهد بود.
7.فرآيند مذاکره با توجه به سابقه تاريخي تخاصم ؛بايد با رويکردي ملي دنبال
شود و آن را نبايد پروژه يک دولت شمرد.از همين رو بايد دايره مشاوره ها را
در سطح گسترده تري ملاحظه کرد.
8.از عواقب بسته بودن حلقه مشاوران آنست که خطر غلبه دغدغه هاي شخصي بر
دغدغه هاي ملي وجود دارد.اين مورد را در دستور بررسي گشايش خط هوايي مستقيم
ميان تهران-نيويورک مي توان ديد.اين گشايش در شرايط حاضر دغدغه چند درصد و
چه طيف هايي از جامعه است؟عجله در صدور اين دستور به گمانم باعث شد که اين
حرکت که مي توانست گام مثبت ايران شمرده شده و در مذاکرات امتياز گرفته
شود به مطالبه ايران تعبير شد و با برخورد سرد طرف مقابل مواجه و منوط به
برداشتن گامهايي از سوي ايران دانسته شد!
9.تکثر ديدگاه در مورد فرآيند مذاکره با آمريکا براي اين فرآيند ضمن آن که امري واقعي است ،فرصت بشمارمي رود نه تهديد.مخالفان و معترضان عمدتا از منظر باور به ارزش هاي نظام نظرات خود را ابراز مي کنند. دغدغه هاي آنان را بايد فهميد و بدان پاسخ داد.هر چند آنان نيز
بايد اعتراض خود را در شان فرهنگ و تمدن ايراني، اسلامي با قدرت منطق
ابراز نمايند؛نه تقليد گونه از اعتراضات غربي ها با پرتاب تخم مرغ يا مانند
بعضي کشورهاي عربي با پرتاب کفش!
10.نگارنده در زمينه اعتراض معترضين نمي تواند با آقاي خاتمي که اعتراضات
را مقدمه ترور برمي شمارند ؛هم عقيده باشد و اين موضع را حتي با ديدگاههاي
آقاي خاتمي نيز همخوان نمي داند.ترديدي نيست مسئله حل نشده به اعتراض تبديل
مي شود؛اعتراض بيان نشده به خشونت! با بستن دهان ها در هيچ موردي مسئله اي
حل نمي شود.از اين فرصت بايد بهره گرفت تا فضاي بيان اعتراضات بصورت
قانونمند ايجاد شود نه آن که با طرح بحث ترور فضا را بسوي امنيتي شدن راند.
***
در پايان با ذکر اين که در اين مسير هرحرکت و علامتي که سود نداشته
باشد؛قطعا مضر است؛ مجددا بر ضرورت حرکت صبورانه؛خردمندانه؛هشيارانه و
تاکيد بر همراهي با مردم و رهبري در مسير تامين منافع ملي تاکيد مي شود.