محمد ايرانی در اعتماد نوشت:
شرايط داخلي مصر مجددا رو به وخامت گذاشته است. سنگفرش خيابانهاي قاهره و شهرهاي بزرگ در سالروز جنگ رمضان 1973 آغشته به خون تعداد بيشماري مصري شده، اما اينبار نه در مواجهه با ارتش اشغالگر اسراييل در صحراي سينا بلكه در ضد و خورد دو جريان مصري با يكديگر و در قلب پايتخت و برخي مراكز استانها.
در جنگ 73 مصريها قايل به پيروزي و باز پسگيري سرزمين غصب شده خود از چنگ اشغالگران صهيونيستي هستند و مايلند اين رويداد به نام يك واقعه حماسي ظفرمند و غرورآفرين در حافظه تاريخ معاصر ثبت شود.
اما حوادث ديروز مصر بيترديد نه تنها براي هيچ يك از دو طرف مصري دستاوردي نداشت بلكه حاصل و نتيجه آن اينبار عايد صهيونيستها شد. كمتر تحليلگر بيطرفي وجود دارد كه بيثباتي و استمرار كشتار در كشور مهم مصر كه ستون فقرات جهان عرب محسوب ميشود را به سود مردم مصر بداند و اذعان نداشته باشد كه وقايع روز گذشته و احتمالا تكرار آن در روزهاي آينده به سود دشمن واقعي آنان يعني اسراييل در همسايگي نزديكشان است.
اينكه چرا حوادث مصر پس از تحولات 25 ژانويه 2011 عليه نظام ديكتاتوري مبارك و بركناري وي و به تبع حاكميت مردم اين كشور بر سرنوشت خود پس از سالهاي متمادي محروميت، امروز به اينجا منتهي شده است، خود جاي بحث مفصلي است. اينكه در فاصله زماني كمتر از سه سال كشور در بحران كامل سياسي، افزايش شكافهاي اجتماعي، بن بست تفاهم بين گروههاي رقيب و از همه دردآورتر فقر اقتصادي و بيكاري قرار گرفته حتما نيازمند بررسي جدي است كه در اين خلاصه نميگنجد.
اما نكتهيي كه همه ناظران مسايل مصر بر آن اذعان دارند مبتني بر اين واقعيت است كه تضعيف مصر نه تنها بر صحنه داخلي اين كشور تاثير منفي دارد بلكه به لحاظ تاثيرپذيري ساير حوزههاي عربي از اين سرزمين و ظرفيتهاي بلامنازع آن در جهان عرب بر كل منطقه آثار سوء و جبرانناپذيري بر جا خواهد گذاشت. امروز دو جريان مهم و با نفوذ در مصر در مقابل يكديگر قرار گرفتهاند.
اخوان المسلمين كه ريشه تاريخي در اين كشور دارد و نفوذ آن در بين اقشار مختلف مردم، طبقات مختلف اجتماعي، دانشگاهيان، اصناف و خانوادههاي مذهبي به قدري است كه توان حذف آن نه در گذشته وجود داشته و نه در آينده وجود خواهد داشت. به ويژه كه يك دوره يكساله طعم قدرت در راس مقام اول اجرايي را نيز چشيده است، بنابراين پاي كنار نخواهد كشيد.
از سوي ديگر نظاميان، نيروهاي امنيتي، احزاب غيرديني چپ، ناسيوناليست و ليبرال نيز در كنار هم از نفوذ بالايي در جامعه مصر برخوردارند و طي يك فرآيند دقيق و حساب شده توانستهاند فرش را از زير پاي اخوانيها بكشند و اجازه بازگشت به وضعيت گذشته را نخواهند داد. اما آيا هر طرف قادر به حذف كامل طرف مقابل خواهد بود؟ چنين احتمالي وجود ندارد. تاريخ گذشته مصر نيز همين را ميگويد. تنها راه برون رفت از وضعيت بحراني موجود تفاهم است، ايجاد فضاي تدريجي مسالمت و گفتوگو است.
البته جو حاكم بر كشور مصر امروز جوي كاملا امنيتي است. مشكل آن است كه در هر دو طرف متنازع اين جريان تندروها هستند كه حرف اول را ميزنند و تا زماني كه اين دو جريان در مقابل هم قرار دارند امكان تفاهم در حد صفر است و شرايط داخلي به گونهيي خطرناكتر و بحرانيتر خواهد شد. جامعه مصر ميبايست از رويارويي مستقيم بپرهيزد.
استمرار اين وضعيت و فضاي درگيري موجود در عين حال كه بيشترين خسارت را متوجه قاطبه مردم مصر خواهد ساخت زمينههاي رشد افراطيگري را در جريان مقابل افزايش خواهد داد كه ماحصل آن دست بردن به سلاح از سوي مخالفان است. چنين فضايي در صورت عدم كنترل زمينه حضور جريانات خارجي افراط در مصر را ميتواند به دنبال داشته باشد.