فرارو- در مراسم آغازین جشنهای دو هزار و پانصدساله، محمدرضا پهلوی روز بیستم مهرماه سال 1350 در سخنرانیای در پاسارگاد با درود به کورش کبیر، از لحظهای پرشکوه در تاریخ ایران سخن گفت و به شاه هخامنشی اطمینان داد که آسوده بخوابد، چراکه "ما بیداریم و همواره بیدار خواهیم ماند."
درحالیکه شاه پهلوی، خود در خوابی عمیق، غافل از تحولات پرشتاب جامعهی ایران و همزمان تحولات بینالمللیای است که در کمتر از یک دهه پس از برگزاری جشنهای پرزرقوبرق دو هزار و پانصدساله، طومار سلطنت را برای همیشه در ایران درهم خواهد پیچید.
ایدهی اولیهی برگزاری جشنهای شاهنشاهی، سالها پیش از برگزاری آن و در اواخر دههی سی شمسی، توسط "شجاعالدین شفا" مورخ و نویسندهی نزدیک به دربار به شاه ارائه شد.
در روزهایی که محمدرضا پهلوی سخت به دنبال بازسازی وجههی ایران به عنوان کشوری دارای قدمت تاریخی و فرهنگی سترگ بود، این ایده بسیار مقبول افتاد و مقدمات برگزاری جشنی بزرگ فراهم شد. نخست "شفا" بهعنوان دبیرکل هیئتی که توسط دربار برای برگزاری جشن تشکیل شده بود، برگزیده شد و پس از او و تا سال 1347 سناتور جواد بوشهری ریاست هیئت را برعهده گرفت.
اما کسی که مراسم را برگزار کرد، اسدالله علم وزیر دربار بود که بعد از سیزده سال برنامهریزی و صرف وقت و هزینهی فراوان در پاییز سال 1350، مقارن با دو هزار و پانصدمین سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران، جشنی با حضور سران و پادشاهان ۶۹ کشور جهان در مرودشت و در کنار تخت جمشید برگزار کرد.
هیئت برگزاری جشن، علاوه بر مراسم اصلی شامل سخنرانی محمدرضا پهلوی در روز اول و رژهی تاریخ در روزهای پس از آن در تختجمشید، اقدامات اجرایی و تبلیغاتی گستردهای در سراسر کشور انجام دادند. طرح بناي ميدان آزادي، انتشار کتب و مقالات تاريخي مربوط به تاريخ ايران قبل از اسلام، طرح تعمير و مرمت تخت جمشيد، تهيه فيلمهاي تبليغاتي پیرامون تاریخ ایران، تهيه و آمادهسازي آثار باستاني ايران، بافت فرشهاي دستباف با نقشهايي از تصاوير شاهان و بزرگان ايران، تهيه انواع سلاحهاي جنگي و لباسها و زينوبرگها و پرچمها و نظاير آن منطبق با دورههاي تاريخي قبل از اسلام ايران و همچنين فراهم ساختن وسيله تفهيم اساسي شاهنشاهي ايران براي جوانان ازجمله اقدامات برگزارکنندگان بود.
برگزاری جشنهای دوهزاروپانصدساله البته مخالفان سرسختی در داخل و خارج از ایران داشت. بسیاری باتوجه به شرایط ویژهی رژیم پهلوی ازنظر اقتصادی و سیاسی برگزاری مراسمی اینچنین را غیرمنطقی و احمقانه میدانستند.
هزینههای جشن بنا به روایتهای مختلف، از یکصد تا سیصد میلیون تومان برآورد شد که با توجه به قيمت نفت در آن دوران، معادل حدود ده درصد کل اعتبارات ارزي کشور به حساب میآمد.
گذشته از این، نقش مدیریتی و اجرایی مشاوران اسرائیلی، خشم رهبران مذهبی جامعهی ایران و در رأس آنها امام خمینی"ره" را برانگیخت. امام به هزينهی سرسامآور این جشن در شرایطی که قاطبهی ملت ایران در فقر و گرسنگی روزگار میگذراندند، انتقاد کرد و استفاده از مشاوران اسرائیلی را به چالش کشید: "... به امر شاه، دولت ايران... جشن دوهزاروپانصدساله در سراسر کشور جشن به پا کرده است، جشن براي شاهان خونخواري که نمونه آن امروز مشهود است. مسلمين براي مجد و عظمت اسلام و آزادي فلسطين در خاکوخون ميغلطند، ولي شاه ايران براي رژيم مبتذل شاهنشاهي جشن و سرور به پا ميکند."
امام در خرداد سال 50 نیز به رژیم پهلوی حمله کرد: ".... از تهران به من نوشتهاند که در بلوچستان و سيستان و اطراف خراسان، آنجا يک قحطي و گرسنگي شده است که مردم هجوم آوردند به شهرهاي بزرگ و از گرسنگي نه حيواناتی دارند و نه حيوان خويش را ميتوانند ذبح کنند و از گرسنگي اينطور هستند. اطراف مملکت ايران در اين مصيب گرفتار هستند و ميليونها تومان خرج جشن شاهنشاهي ميشود؛ از قراری که يک جايي نوشته بود براي جشن خود تهران 80 ميليون تومان اختصاص داده شده است... کارشناسهاي اسرائيلي مشغول به پا داشتن اين جشن هستند و اين تشريفات را آنها دارند، درست مي کنند. اين اسرائيلي که دشمن اسلام است و الآن در حال جنگ با اسلام است."
به رغم این مخالفتها، دربار در اواخر مهرماه سال 1350 جشن را برگزار کرد و همچنین مقرر شد روز بیستم مهرماه هر سال، بزرگداشت جشنهای دو هزار و پانصد ساله نیز برگزار شود. میلیونها دلار خرج مراسمی شد که قرار بود شکوه و فر سلطنت در ایران را احیا کند. کورش آسوده بخوابد و محمدرضا پهلوی که خود را جانشین او میدانست، مشعلی را که شاه هخامنشی برافروخته بود، فروزانتر و تابناکتر از همیشه در این سرزمین نورافشان کند!
اما بعید میدانم در آن زمان دولت مصدق با آنکه تحریم هم بود پول دست چه میدانم بابک اصفهانی میداد تا برایش هله هوله بخرد یا 3000میلیارد دزدی میکرد یا خیلی چیزهای دیگر اصلا میدانی چرا چونه مردم موقع شنیدن این اخبار زمین میخوره ....چون قبلا همچین خبرهایی رونشنیدن