یادداشت دریافتی- دکتر علی روحانی*؛ در روزهای اخیر، خبری در شبکههای اجتماعی و وبسایتهای خبری دستبهدست میشد؛ خبری مبنیبر اینکه یکی از کاندیداهای احتمالی ریاستجمهوری در سال 1396، وعدۀ یارانة 250هزار تومانی به مردم میدهد! خبر در وهلة اول، خبری ساده و تبلیغاتی بهنظر میرسد و میتوان بهراحتی از کنار آن عبور کرد؛ اما از دید جامعهشناسی، همین امور عادی و ساده، تأثیر عادی و سادهای ندارند.
باید این امور را با نگاهی گستردهتر دید و پیامدهای اجتماعی آن را بررسی کرد. جامعهشناسی به ما میگوید، این خبر و این نویدها، خبر و مسئلهای عادی نیست و پیامدهای اجتماعی تلخی بهبار خواهد آورد.
پول پاداشی مادی است و واسطة مبادله. پول در قبال انجام عملی (ذهنی/فیزیکی) یا بهعنوان هدیه و... به افراد پرداخت میشود.
همین پول، بهصورت یارانه، از چند سال گذشته تا به امروز، به مردم پرداخت میشود. دولت درقبال حذف یارانههای عمومی برای بسیاری از خدمات و کالاهای اساسی، پول آن را در بین مردم تقسیم میکند. ابتدا همۀ اقشار جامعه، یارانه دریافت میکردند، حتی نمایندگان مجلس! بهگونهایکه چالش کنونی دولت یازدهم، حذف یارانۀ اقشار پردرآمد است.
اما مسئلۀ کلانتر و مهمتر جای دیگری اتفاق میافتد. هرچند این مسائل، شکاف میان حاکمیت و مردم را افزایش میدهد؛ اما اعتمادزدایی از حاکمیت بهواسطة این نوید جدید یارانهای، این شکاف را چندین برابر میکند.
مطالعات تجربی بهوفور نشان داده است که در سالهای اخیر، سرمایۀ اجتماعی و بهویژه اعتماد اجتماعی بین مردم نیز درحال فرسایش است.
بهباور نگارنده، بخشیاز این فرایند اعتمادزدایی، بهدلیل پیامدهای اجتماعی ناشیاز تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی است. اثبات این ادعا به تحقیقات تجربی و میدانی بیشتری نیاز دارد؛ اما شواهد گویای آن است که طرح اولیۀ ارائۀ یارانه در انتخابات 1384، ازسوی یکی از کاندیداها، شکاف بین حاکمیت و مردم را افزایش داد.
بخشی از مردم در آن زمان، معتقد بودند که کسانی (آقازادهها و...) حق آنها را «میخورند» و یارانه، فقط بخشی از حق آنهاست که حاکمیت میخواهد بعد از سالها به آنها بدهد. اما این برداشتها در سالهای اخیر، رشد فزایندهای داشته است. با رسانهای و عمومیشدن اخبار اختلاسها، اعتماد مردم به نهادهای عمومی هرچه ضعیفتر شده است.
اقدامات افرادی مانند خاوری و زنجانی، منجر شده است که بخشی از جامعه، «چرتکه» بیندازند و بهزعم خودشان «سهم خود را از آن پولها» محاسبه کنند.
تجربة زیستة نگارنده بهعنوان دانشجوی جامعهشناسی هم مؤید همین فرایند است. بهوفور دیده و شنیدهام که پیامهای فراوانی در شبکههای اجتماعی از میزان اختلاسها دستبهدست میشود که در آن، میزان اختلاسها (که اکثر به دروغ و اشتباه بیشازحد نشان داده میشود)، محاسبه شده و بر تعداد کل جمعیت ایران تقسیم شده و حق هرکسی در آن مشخص شده است.
بارها در گفتوگوهای عمومی نیز شنیدهام که افراد حق و حقوق خود را از پول نفت حساب میکنند که دولت به حساب آنها واریز نمیکند و در اصطلاح آن را «میخورد».
حکایت یارانۀ 250هزار تومانی هم از همین قرار است! گذشته از همۀ مشکلاتی که پرداخت یارانه بهصورت نقدی به اقشار جامعه دارد (که دربارۀ پیامدهای اجتماعی پیشتر آن بارها بحث شده است)، بازکردن بحث یارانۀ 250هزار تومانی و دادن نویدهایی از این دست، ازسوی هرکسی که باشد، روند جدیدی از اعتمادزدایی میان مردم و حاکمیت را منجر میشود و شکاف بین مردم و دولت را بیشتر میکند.
جملاتی مانند: «تابهحال میخوردند و به ما نمیدادند، فلانی آمده است تا قسمتی از آن را به ما بدهد» یا اینکه «وقتی اینقدر فلانی میگوید که میدهد، پس تا حالا اینهمه را خوردهاند و به ما ندادهاند» و... دوباره و بهطور مرتب شنیده خواهد شد و پایههای اعتماد به سیستم را سست خواهد کرد.
این امر در حالی است که بهباور اکثر اندیشمندان اجتماعی، برای رسیدن به توسعه، کسب اعتماد مردم، امری ضروری است.
درواقع، بدون اعتماد و همکاری مردم، توسعهای شکل نخواهد گرفت. بههمین دلیل، ضروری است از همۀ زنان و مردان عرصۀ سیاست، در هر حزبی، خواهش کنیم که برای کسب قدرت، اعتمادزدایی نکنند و بنیانهای ضروری توسعه را متزلزل نکرده و از بین نبرند.
* دکتری جامعهشناسی و مدرس دانشگاه یزد