زهرا اشراقي اين روزها از هتك حيثيت ياران امام بسيار آزرده خاطر است. اگرچه سعي در موضعگيري علني در خصوص برخي تهمتهاي ناروا به ياران امام ندارد ولي در اين مصاحبه به صراحت ميگويد كه امام علاقه زيادي به مهندي موسوي داشت و معتقد بود هيچكس بهتر از آقاي موسوي در زمان جنگ نميتوانست مسائل كشور را اداره كند.
گفتوگو با نوه بنيانگذار امام و همسر محمد رضا خاتمي به اين شرح است....
با توجه به اينكه در انتخابات رياست جمهوري گذشته گفتمان عدالت از سوي رئيس جمهور فعلي مطرح شد و اين گفتمان توانست راي مردم را به خود جلب كند به نظر شما در مقطع فعلي چه گفتماني بايد از سوي اصلاح طلبان در فضاي انتخابات مطرح شود؟
انتخابات فعلي با انتخابات ادوار گذشته از چند منظر تفاوتهايي دارد؛ اول اينكه اين اولين انتخاباتي است كه رئيسجمهور فعلي بعد از چهار سال رقباي جدي دارد و مهمتر آنكه در مقطع فعلي وجه تمايز فكري اصلاحطلبان با اصولگرايان چه از نظر سياسي و چه از نظر اجتماعي و سياسي كاملا مشخص شده است يعني اگر خطوط فكري و اختلاف آراي اصولگرايان و اصلاح طلبان در گذشته تا حدودي براي ما مبهم بود ولي در حال حاظر وجه اختلافي آنها كاملا مشخص شده است.
از سوي ديگر انتخابات پيش رو تنها انتخاباتي است كه كانديداها با شعار خاصي به عرصه نيامدند به دليل اينكه آن وجه تمايز بين مردم مشخص شده است واگر به فرض مثال اصلاح طلبان با شعار اقتصادي بخواهند به عرصه بيايند، شايد اعتماد مردم را از دست بدهند. به همين دليل فكر ميكنم مردم به شعار خاصي در اين مقطع راي نميدهند و بيشتر به شخص راي ميدهند.
البته من هنوز جواب سوالم را نگرفتم،يعني شما فكر ميكنيد گفتمان خاصي نياز نيست كه در اين مقطع از انتخابات غالب شود؟
بايد جامعه را به چند دسته تقسيم كرد،ما جامعه جوان ،كهنسال،روستايي و شهري داريم. بنابراين شعارها نميتواند فقط حول يك محور باشد و نيازهاي هر يك از اين اقشار با هم فرق ميكند ولي با توجه به اينكه ما جامعه جواني داريم و اين قشر در انتخابات تاثير گذار است پس مطمئنا انتخاب شعاري متناسب با روحيات جوانان ميتواند تاثيرگذار باشد بخصوص اينكه احساس امنيت براي جوانان مهمترين نياز آنها در مقطع فعلي محسوب ميشود.
بنابراين اگر دولت نهم با شعار اقتصادي روي كار آمد ولي اين شعار جوانان ما را قانع نكرد. متاسفانه طي چهار سال گذشته تعداد قابل توجهي از جوانان ما به خارج از كشور مهاجرت كردند كه بالاترين رقم در دنيا است و اين نشان از اين دارد كه شعار اقتصادي دولت، نياز جوان را ارضا نميكند و براي جوانان ما امنيت و آزادي بسيار مهم است تا شعارهاي اقتصادي.
يعني دراين چهار سال جوانان ما آزاد نبودند؟
البته منظور از آزادي، ولنگاري و يا اينكه زنان روسري شان را بردارند نيست بلكه منظور، آزادي بيان است.متاسفانه طي اين چند سال برخوردهاي امنيتي با جوانان به حد بالاي خود رسيد و امنيت جوانان ما به مخاطره افتاد به گونهاي كه موج نارضايتي جامعه ما را در برگرفته است. يكي از مهمترين وظايف رئيسجمهور تامين امنيت جوانان است كه اگر به اين موضوع بيتوجهي شود مسلما تبعات ناگواري براي كشور خواهد داشت.
شما از امنيت جوانان به عنوان مهمترين خواسته آنها نام برديد ،مير حسين موسوي هم ميگويد امنيت نبايد فقط براي دولت باشد بلكه بايد براي مردم و شهروندان باشد...
به نظر من يكي از بهترين گفتمانهاي آقاي موسوي همين نكتهاي است كه اشاره كرديد و بايد يكي از محوري ترين شعارهاي ايشان در انتخابات باشد چرا كه امروز متاسفانه بسياري از خانوادها وقتي جوان آنها از منزل بيرون ميرود بايد نگران باشند كه آيا پليس او را دستگير ميكند يا نه و اين دلمشغوليها به دليل عدم امنيت بخصوص براي جوانان ما است.
آيا واقعا جمع كردن گشت ارشاد كه مورد توجه آقاي موسوي است دغدغه اصلي جامعه ما بخصوص جوانان است؟
بله،يكي از دغدغهها جمع كردن گشت ارشاد است.من بعنوان يك زن ايراني يكي از دغدغههايم جمع كردن گشت ارشاد است.چون متاسفانه اين تلقي از سوي كساني كه گشت ارشاد را داير مي كنند ايجاد شده كه زنان ما ناامني ايجاد ميكنند يعني زن را عامل فساد ميدانند.
به سخن ديگر گشت ارشاد فقط براي زنان ايجاد شده است.به همين دليل يكي از كارهاي مهمي كه رئيسجمهور ميتواند انجام دهد جمع كردن گشت ارشاد است و جامعه را بايد به سمتي پيش برد كه اعتماد دو طرفه حاكم باشد .آيا با داير كردن گشت ارشاد وضعيت جامعه بهتر شده است؟ معتقدم گشتهاي ارشاد هيچ كار مثبت و مفيدي براي جامعه انجام ندادهاند.
در توان رئيسجمهور هست كه گشت ارشاد را جمع كند؟
انجام هر كاري در توان رئيس جمهور است زيرا رئيسجمهور نفر دوم كشور است و اختيارات آن به گونه است كه هر كاري كه بخواهد بتواند با اقتدار انجام دهد...
اگر اختيارات رئيسجمهور تا اين مقدار وسيع است چرا آقاي خاتمي در زمان رياست جمهوري لايحه اختيارات رئيسجمهور را به مجلس فرستاد؟
ما را با آقاي خاتمي در نياندازيد(با خنده) ولي در زمان خاتمي خيلي از كارها انجام شد و با دوره فعلي قابل قياس نيست؛زيرا وقتي آقاي خاتمي رئيسجمهور شد تعداد كمي روزنامه وجود داشت ولي بعداَ تعداد روزنامهها افزايش چشم گيري پيدا كرد،در زمان قبل از خاتمي بحث جنبش زنان آنچنان مطرح نبود ولي در زمان ايشان توجه به زنان و جايگاه آنها قابل توجه بود و اقداماتي كه در زمينه مسائل سياسي و اقتصادي در آن زمان صورت گرفت با توجه به محدوديت اختياراتي كه به هر دليل براي ايشان در نظر گرفته شده بود به هيچ وجه قابل قياس با دولت فعلي نيست و ما قدر آقاي خاتمي را الان مي فهميم كه چه كارهايي در دولت ايشان براي جامعه انجام شد.
برخي معتقدند دولت نهم علي رغم برخي ضعفها براي اصلاحطلبان موهبتي ايجاد كرد به اين دليل كه برخي افراد كه قبلا اصولگرا بودند به دليل عملكرد دولت، اصلاح طلب شدند ،شما اين تحليل را قبول داريد؟
البته اين تحليل تا حدودي درست است ولي به مرور زمان، خواه ناخواه اصولگرايان بايد به سمت اصلاح طلبان بيايند.آن برداشتي كه آنها از اصلاح طلبي داشتند برداشت درستي نبوده است ولي اصلاح طلبي در وجود هر كسي هست و جز لاينفك انسانها به شما ميرود ولي چون اين يك واژه سياسي است اصولگرايان اكراه دارند كه خودشان را به اصلاح طلبان متصل كنند و مهمتر اينكه نسل جديد اصلاح طلب است و تاثير خودش را بر خانوادها ميگذارد.
اصلاح طلبها هم اصولگرا شدند....؟
من نشنيدم كه اصلاح طلبي ،اصولگرا شده باشد ولي بهرحال بشر در حال تغيير است.
ولي ميرحسين موسوي ميگويد اصلاح طلبي است كه دائم به اصول رجوع ميكند...
من فكر نميكنم كه منظور آقاي موسوي از اصولگرايي يك واژه خاص سياسي باشد يعني منظور يكسري اصول ديني و اعتقادي است كه براي ايشان محترم است.
در خصوص نوع رابطه حضرت امام با مهندس موسوي نقل و قولهاي متفاوتي مطرح شده است شما به عنوان نوه بنيانگذار انقلاب چه روايتي از اين موضوع داريد؟
من فكر ميكنم بزرگترين اشتباه اين است كه ما براي تاييد يا رد يك نفر خودمان را به اظهارات زمان خاصي مرتبط كنيم از اين رو اگر آقاي موسوي در آن زمان مورد تاييد يا رد امام بود نبايد اين موضوع را به دهه 80 سرايت دهيم ولي من تا آنجا كه يادم هست امام هم آقاي موسوي را خيلي دوست داشتند و هم مورد توجه امام بودند و در آن زمان كه يكسري اختلافاتي ميان نخست وزير و برخي مقامات ديگر رخ داده بود و به نوعي آقاي موسوي در جريان چپ آن زمان كه اصلاح طلب امروز است قرار ميگرفتند من از امام پرسيدم بعضيها سعي دارند چهره آقاي موسوي را پيش شما مخدوش كنند كه امام گفتند ”هيچكس بهتر ازآقاي موسوي در زمان جنگ نميتواند مسائل كشور را اداره كند و اين آقايان فكر ميكنند اگر آقاي موسوي برود وضع بهتر ميشود كه مطمئنا اينگونه نيست“.ولي اين صحبت من نميتواند براي تاييد و رد يك نفر ملاك باشد.و بردن مهندس موسوي به دهه 60 كار بسيار اشتباهي است.
البته منتقدين آقاي موسوي ميگويند ايشان 20 سال سكوت كرده است..
متاسفانه در ايران رسم است كه يك سياستمدار مادام العمر حاكم باقي بماند.ولي در دنيا اينگونه نيست وقتي يك سياستمدار عمر كارياش به هر دليلي تمام شد ديگر وارد عرصه نميشود و آقاي موسوي هم بعد از نخست وزيري احساس كرد نيازي به تداوم حضور در قدرت ندارد و اين يك حركت دموكراتيكي بود.
شما ديدگاههاي آقاي موسوي را در خصوص مسايل زنان دنبال كرديد؟
بله تا آنجايي كه فرصت بود دنبال كردم ولي ميخواهم در اين زمينه به يك موضوع اساسي اشاره كنم وآن اينكه در اين 30 سال هيچ اتفاق خاصي براي زنان نيافتاده است البته ممكن است در مقايسه با دهه 60 وضعيت ما بهتر شده باشد ولي در دنيا اگر نمره آنها در خصوص توجه به مسايل زنان 30 بود الان نمره آنها از اين حيث 100 است ولي اگر ما در دهه 60 نمره مان 30 بود الان 40 است .بنابراين يك حلقه مفقوده در اين بين وجود دارد و اينكه واقعا چه اشتباهي جنبش زنان انجام دادند كه با توجه به اين همه فرياد زدن به جايي نرسيدند؟
فكر نميكنيد به خاطر عدم هماهنگي بين زنان باشد؟
بله. اين يكي از دلايل اصلي است ولي زنان مسئول ما هم بسيار مقصر بودند و دايره وجودي آنها بسيار تنگ بود و فردي مانند من را در اين دايره وجودي راه نميدادند. مساله ديگر اين است كه در اين 30 سال واقعا چند زن شاخص سياسي در جامعه حضور داشتند؟ به انگشتان دست هم نمي رسد البته اشتباهي كه جنبش زنان انجام دادند اين بود كه با بدنه جامعه ارتباط برقرار نكردند و مساله زنان بيش از حد سياسي شد و به همين دليل جلوي اين جنبش گارد گرفتند.
نكته ديگر اين است كه مساله زنان را تقليل دادند به حضورشان در دولت و مجلس در حالي كه زن اگر وزير و وكيل شود دردي را از جامعه ميليوني زنان دوا نمي كند.زن اگر وزير شود ولي بدون اجازه شوهر نتواند براي يك كنفرانس علمي به خارج از كشور برود چه فايدهاي دارد.بنابراين تا چنين فرهنگي در جامعه ما تغيير نكند و قوانين اصلاح نشود راه به جايي نخواهيم برد.
فكر ميكنيد مهندس موسوي در صورت پيروزي چه كاري ميتواند براي زنان انجام دهد؟
رئيس جمهور دو كار مهم را در قبال زنان ميتواند انجام دهد اول اينكه شوراي بازنگري قانون اساسي تشكيل دهد و برخي قوانين زنان كه مربوط به دوره رضا شاه است را تغييردهد زيرا قوانين ما الهي نيست و ميتواند تغيير كند و برخي قوانين در شرايط اوايل انقلاب يا شرايط جنگ نوشته شده است و بايد تغيير كنند و كار ديگر ارائه يك راهبرد كوتاه مدت براي التيام زخمهاي زنان است زيرا متاسفانه حدود 60 درصد زنان جامعه ما دچار افسردگي هستند كه اين يك آمار نگران كنندهاي است.از طرف ديگر مساله تمكين از مرد و نيز تعدد زوجات كه متاسفانه صداوسيما آن را تبليغ ميكند و از طرف دولت هم به صورت لايحهاي درآمده است بر مصائب زنان جامعه ما افزوده است.
البته آقاي موسوي گفتهاند اين لايحه را از مجلس پس ميگيرند...
به نظر من بايد اين موضوع جرم تلقي شود يعني مردي كه اين كار را ميكند بايد مجرم شناخته شود و باز پس گيري لايحه مشكلي را حل نميكند بايد لايحهاي به مجلس برود كه مرد در صورت چنين كاري مجرم شناخته شود چون سلامت خانواده را به مخاطره مياندازد و يكي از وظايف مهم رئيس جمهور آينده اين است كه به جامعه زنان بپردازد.
وجود خانم رهنورد در كنار آقاي موسوي در نگرش ايشان به مساله زنان تاثير ندارد؟
اولا من خيلي نارحت ميشوم وقتي بعضيها ميگويند خانم رهنورد همراه آقاي موسوي است،خانم رهنورد خودشان يك رئيس جمهورند.(با خنده) و نيازي به همراه بودن ندارد.ولي بايد همراه بودن همسران كانديداها را به فال نيك گرفت و البته اين را نبايد از نظر دور داشت كه fierst leady خودش يك رئيسجمهور است و اگر اين مهم در ايران جا نيافتاده است ولي در دنيا بانو اول هر كشور همه كاره است و ميتواند يك مشاور خيلي خوب براي رئيس جمهور باشد.
آقاي خاتمي در زمان رياست جمهوري خود مخالفان زيادي داشت و به گفته خودشان هر 9 روز يك بحران براي دولت ايشان ايجاد ميشد فكر مي كنيد جنس مخالفتي كه احتمالا با مير حسين موسوي بشود با جنس مخالفتي كه با خاتمي مي شد يكسان است؟
جنس مخالفت ممكن است يكي باشد ولي همانگونه كه قبلا گفته شد اصولگرايان هم تغييراتي كردند وفرهنگ خشونت را كنار گذاشتند و خودشان را اصلاح كردند كه نمونه آن آقاي دهنمكي است. زماني بود كه وقتي رضا(همسرش) براي سخنراني در ايام انتخابات به جايي ميرفت من تسبيح به دست بودم كه برايش اتفاقي نيفتد چون چندين بار مورد حمله گروههاي فشار قرار گرفت و حتي به دليل پخش گاز اشك آور نزديك بود بينايياش را از دست بدهد.به همين دليل اگرچه اصولگرايان نميخواهند افرادي مانند آقاي مير حسين موسوي راي بياورد ولي روش مقابله با اصلاح طلبان را تغيير دادند.
البته برخي همفكران شما نظر متفاوتي با اين موضوع دارند...
منظور از همفكران چه كساني هستند...
منظورم اصلاح طلبان هستند كه معتقدند تفاوتي در نوع مخالفت ديده نميشود...
بله،هدف يكي است.ممكن است هدف تخريب آقاي موسوي باشد ولي نوع رسيدن به آن هدف ممكن است تغيير كند يعني از چوب و چماق به گفتمان تبديل شده است و فكر نميكنم آن 9 روز يك بحران براي آقاي موسوي رخ دهد.
اين تحليل شما به اين علت است كه به گفته آقاي خاتمي حساسيت روي مهندس موسوي كمتر است؟
مطمئنا حساسيت كمتر است .آقاي خاتمي يك كاريزماي خاصي داشت و مخالفت با او به دليل همين كاريزما بود.
زهرا اشراقي چقدر از مهندس موسوي شناخت دارد؟
سوال خوبي است، من مهندس موسوي را از كجا بايد بشناشم،ايشان روزنانه در اختيار دارد؟شبكه خصوصي دارد؟ از چه طريق بايد او را بشناسم؟متاسفانه يك اشكال عمده در انتخابات ايران اين است كه ما برنامهريزي براي كانديداي خود نميكنيم.آقاي موسوي بهمن ماه به عرصه انتخابات وارد شد.كاش ايشان از دو سال پيش اعلام حضور ميكرد و اين از اشتباهات اصلاح طلبان بود زيرا اصولگرايان كانديداي خودشان را داشتند.
منظورتان ايجاد يك شبكه خصوصي براي اين كار است؟
بله من وقتي چندي پيش در يك جلسهاي آقاي موسوي را ديدم به ايشان گفتم ما صداي شما را نميشنويم و هيچ جايي براي شنيدن صداي شما وجود ندارد و بهتر است در جهت تاسيس يك شبكه خصوصي اقدام كنيد و به نظر من يكي از كارهايي كه آقاي موسوي در صورت پيروزي در انتخابات باديد انجام دهد تاسيس يك شبكه خصوصي است و اگر هم اجازه ندادند يك شبكه ماهوارهاي راه اندازي كنند.
مهدي كروبي هم قصد چنين كاري داشت ولي نشد...
نبايد عقب نشيني ميكرد، خواستن توانستن است. ولي متاسفانه در جامعه ما آنقدر با يك شبكه خصوصي بيگانه هستيم كه وقتي آقاي رئيس جمهور با يك شبكه آمريكايي مصاحبه ميكرد ،خبرنگار آن شبكه را مورد مخاطب قرار ميداد كه شما در غزه اين كارها را انجام داديد و آن خبرنگار بارها گفت كه من ژورناليستم و دولت آمريكا نيستم!! و اين نشان از بيگانگي ما نسبت به شبكه خصوصي دارد.