صداوسیمای ٣٧ساله تاكنون پنج رئیس و سه سرپرست به خود دیده است. به جز رئیس نخست و رئیس فعلی كه زمزمههای رفتنش قوت گرفته است، همینطور سرپرستها كه یكی، دو سال بیشتر نمادند، سه رئیس قبلی، هریك دو دوره كامل پنجساله ریاست كردند؛٣٠ سال. ٢٣ تیر ١٣٥٨ قرار شد برای صداوسیمای برآمده از انقلاب اسلامی، شورای سرپرستی تشكیل شود. «سید محمد موسویخوئینیها، سیدمحمد خاتمی، صادق قطبزاده، عبدالرحیم گواهی و ابراهیم پیراینده» صادق قطبزاده مدیر هم مدیرعامل شد. کمی بعد «بهزاد نبوی، علی لاریجانی، حسن روحانی و سیدرضا زوارهای» هم به عضویت این شورا درآمدند و با رأی همین شورای سرپرستی در سال ١٣٥٨، صادق قطبزاده بهعنوان اولین رئیس صداوسیما آغازبهکار کرد.
قطبزاده از ٥٨ تا ٥٩در مورد نحوه کارکرد قطبزاده در صداوسیما حرف و حدیثهای فراوانی وجود دارد. برایند این اظهارنظرها نشان میدهد عملکرد او نه رضایتخاطر انقلابیون را فراهم کرد و نه غیرانقلابیون. از یک طرف، انقلابیون بودند که او را به روابط نزدیک با ملیگراها و رعایتنکردن شئونات اسلامی متهم میکردند. نیروهای ضدانقلاب هم او را سانسورچی معرفی میکردند و در بسیاری از مقالات خود که در روزنامهها و نشریات به چاپ میرسید، از این موضوع انتقاد میکردند. در زمان مدیریت او بر صداوسیما امام خمینی(ره) که از پخش برنامههای خلاف اسلام ناراحت شده بود، نامهای غیرمستقیم خطاب به قطبزاده نوشت: بخشی از این نامه چنین بود: «... به آقای قطبزاده بگویید مگر شما الزام به مسائل اسلامی ندارید؟ مگر شما متعهد به قرآن نیستید. انقلاب ما انقلاب اسلامی است. چرا باید برنامههای خلاف اسلام از صداوسیما پخش شود».
نیروهای ملی و مذهبی هم از او دل خوشی نداشتند. به اعتقاد برخی از آنان رادیو و تلویزیون در زمان ریاست قطبزاده در چند ماه آخر دوره خدمت دولت موقت تبدیل به بلندگوی ضددولت و نخستوزیر شده بود. شاید آخرینباری كه تصویر قطبزاده قبل از دستگیری بر قاب تلویزیون نقش بست، ١٥ آبان ٥٩ بود. آن زمان قطبزاده دیگر رئیس صداوسیما نبود بلكه قرار بود در یك مناظره درباره عملكرد تلویزیون شركت كند. در این برنامه که بیش از ۸۰ دقیقه به طول انجامید، صادق قطبزاده و مبلغی اسلامی، قائممقام وقت سازمان، مسائل متفاوتی را درباره رادیو و تلویزیون و امور جاری کشور برشمردند.
روزنامه کیهان در گزارشی از این برنامه نوشت: «قطبزاده ضمن برشمردن نارساییهای موجود سازمان در زمان تصدی خود و نیز درحالحاضر گفت: اعمال نظرهای شخصی و گروهی مانع اجرای برنامه خوب و مردمی از صداوسیمای جمهوری اسلامی شده است. این وضع باعث شده است اخبار صحیح به گوش مردم نرسد و هر روز به تعداد کسانی که گوش به رادیوهای بیگانه برای کسب خبر صحیح میدهند، افزوده شود». قطبزاده افزود: «آنچه در رادیو و تلویزیون میگذرد، وضع آشفتهای که بر این سازمان حاکم است، شبیه وضعی است که در دیگر سازمانها و نهادهای کشور حاکم است». دکتر مبلغی اسلامی هم گفت: «بر کار این سازمان هیچ ضابطه و اصولی حکم نمیکند. هرچه هست گروهگرایی است». مبلغی اسلامی ابراز عقیده كرد: «کسانی که بر مسند کار هستند و پستهای مهم را اشغال کردهاند، نه تخصص دارند و نه کارایی و تقوا». ۱۶ آبان ۱۳۵۹ یعنی یك روز بعد از این مناظره، قطبزاده از سوی دادستانی بازداشت و راهی زندان اوین شد. روزنامه کیهان فردای آن روز نوشت: «به دنبال پخش برنامه میزگرد شب جمعه در شبکه دوم، آقایان صادق قطبزاده و مبلغی اسلامی به علت طرح مسائل اختلافانگیز و ایجاد جو تشویش و بدبینی، تحت تعقیب قرار گرفتند».
هرچند بازداشت قطبزاده در آبان ۵۹ به دنبال اعتراضاتی که شد، در نهایت به آزادی او انجامید اما این پایان کار نبود. در فروردینماه ۱۳۶۱ انتشار خبر دستگیری قطبزاده به اتهام کودتا علیه جمهوری اسلامی و تلاش برای ترور امام خمینی، موجی از حیرت را در محافل داخلی و خارجی پدید آورد. آنچنان که گفته شد کودتاگران با دفن مقدار زیادی مواد منفجره در اطراف منزل امام در جماران، قصد داشتند ایشان را ترور کنند.
محمدیریشهری، رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش، در کتاب خاطرات خود مینویسد: «آقای قطبزاده در تاریخ ١٧/١/١٣٦١ به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد. قطبزاده البته مدعی بود اینجانب هرگز نخواستم نظام جمهوری اسلامی را براندازم. اصلا مسئله براندازی نظام جمهوری اسلامی مطرح نبوده بلکه به نظر من به عکس بوده. قطبزاده برای کودتا یکسالونیم فعالیت کرده بود و پس از دستگیری اعلام کرد که آمادهام حرفهایم را در مصاحبه تلویزیونی بگویم اما به شرط اینکه مرا فورا یا اعدام کنید یا عفوم کنید». سرانجام دادگاه او در مرداد ۶۱ تشکیل شد و بعد از ۲۰ روز محاکمه، از سوی محمدیریشهری به اعدام محکوم و در سحرگاه روز بیستوچهارم شهریور ۱۳۶۱ - پس از مصاحبه تلویزیونی- حکمش به اجرا درآمد.
نوری، محتشمی، خوئینیها ٥٩ تا ٦٣عبدالله نوری و علیاكبر محتشمیپور به ترتیب از سال ٥٩ تا ٦١ و محمد موسویخوئینیها تا سال ٦٣، هرسه سرپرست سازمان صداوسیما بودند. تجربه قطبزاده باعث شده بود حاكمیت در انتخاب رئیس رسانه ملی كمی محتاطتر عمل كند. هر سه آنها كاملا به جریان چپ تعلق داشتند. محتشمیپور و عبدالله نوری عضو جامعه روحانیون بودند و خوئینیها هم که پدر معنوی چپهای جوان و تسخیركنندگان سفارت آمریكا بود. عبدالله نوری بعد از صداوسیما به وزارت خارجه و بعد هم به سپاه رفت. در دولت اول هاشمی، وزیر كشور شد. دو دوره در مجلس دوم و پنجم نماینده بود. در دولت اصلاحات، وزیر كشور شد اما از سوی اصولگرایان در مجلس استیضاح شد. در انتخابات شورای شهر شركت كرد و نفر اول شورای شهر شد اما بعدا بهدنبال شكایت از روزنامه خرداد كه مدیرمسئولش بود، در دادگاه ویژه روحانیت محاكمه و روانه زندان شد.
نوری بعد از آزادی از زندان هیچ پست و سمت دولتیای نداشته است. علیاكبر محتشمپور هم بعد از خروج از صداوسیما سمتهای مختلفی از وزارت و سفارت را تجربه كرد. دو دوره در مجالس سوم و ششم نماینده بود و بعد از آن او هم دیگر سمت دولتی نداشته است. موسویخوئینیها هم بعد از رفتن از صداوسیما، دادستان كل كشور شد. در سال ۱۳۶۸ مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را تأسیس کرد در سال ۱۳۶۹ درحالیکه نماینده دوره اول مجلس خبرگان رهبری بود، بههمراه تعداد زیادی از دیگر اعضای مجمع روحانیون مبارز برای نمایندگی در دوره دوم مجلس خبرگان رهبری ردصلاحیت شد. در سال ۱۳۷۰ برای شرکت در انتخابات مجلس چهارم تأیید صلاحیت شد ولی در اعتراض به ردصلاحیت چندنفر از کاندیداهای جناح چپ، از کاندیداتوری انصراف داد. فعالیت مهم او در این دوران تأسیس روزنامه سلام بود. انتشار «سلام» آخرین فعالیت رسمی او در حوزه سیاست بود.
محمد هاشمی از٦٣ تا ٧٣او دومین رئیس سازمان بود، مشخص بود كه نظام قصد دارد سازمان را از فضای جناحی دور نگه دارد كه این سمت را به برادر رئیس وقت مجلس را سپرد. انتصاب محمد هاشمی كه فردی میانه و بدون گرایش تند سیاسی محسوب میشد، البته به اعتماد و رابطه حسنه رهبر انقلاب و هاشمیرفسنجانی هم بازمیگشت. به نظر میرسد كه صداوسیما در دوره محمد هاشمی كمترین انتقادات و حاشیهها را در مقایسه با مدیریتهای سالهای قبل و بعد در این دوره داشته است. محمد هاشمی بعد از ریاست بر صداوسیما مدتی در وزارت امور خارجه ایران مسئولیت داشت. او از سال ۱۳۷۵ تا دوره ششم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. محمد هاشمی در سالهای بعد، از منتقدان عملكرد صداوسیما بوده است.
لاریجانی از ٧٣ تا ٨٣علی لاریجانی جوان كه سابقه وزارت ارشاد را در كارنامه خود داشت، از دولت به صداوسیما آمد. آن زمان مواضع لاریجانی به اندازه سالهای بعد غلظت سیاسی نداشت. او نخستین رئیس صداوسیما بود كه حكم انتصابش را مقام معظم رهبری امضا میكرد. دوران ریاست لاریجانی بر صداوسیما بهویژه با آمدن دولت اصلاحطلبان بسیار پرفرازونشیب بود. انتقاد از نگاه جناحی در رسانه ملی از همان زمان از سوی جریانهای سیاسی بهویژه اصلاحطلبان آغاز شد و هماكنون هم ادامه دارد. كنفرانس برلین، برنامه «هویت» و «چراغ» در این دوره از صداوسیما پخش شد. لاریجانی بعد از پایان دو دوره ریاستش بر صداوسیما به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. او در سال ٨٤ شانس خود را برای ریاستجمهوری امتحان كرد كه ناكام شد و در دولت احمدینژاد به دبیری شورایعالی امنیت ملی رسید. بعد از اختلاف با احمدینژاد و كناررفتن از دبیری شورایعالی امنیت ملی وارد رقابت انتخاباتی مجلس شد و از آن زمان تاكنون ریاست مجلس را برعهده دارد.
عزتالله ضرغامی از ٨٣ تا ٩٣روند انتقادات به عملكرد رسانه ملی در دوران ضرغامی هم ادامه یافت. ضرغامی هم متهم به خطیعملكردن بود. تنها تفاوت این دوران این بود كه انتقادات و اعتراضات تنها به بیرون از سازمان و جریانهای سیاسی محدود نبود، آش آنقدر شور شده بود كه صدای درون سازمان هم درآمد. این سروصداها بهویژه بعد از رفتن ضرغامی و آمدن سرافراز شدت گرفت. هرروز یكی از مدیران سازمان علیه دوران گذشته افشاگری میكرد. حجیمشدن بدنه، هزینههای گزاف، راهاندازی شبكههای متعدد برونمرزی و بحران مخاطب در دوران ضرغامی اوج گرفت و بارها گفته شد كه این سازمان تا حد ورشكستگی هم پیش رفته است. ضرغامی مدتی بعد از پایان ریاستش بر صداوسیما در حاشیه یك مراسم و در پاسخ به اعتراضات نسبت به عملكرد جناحی این سازمان به خبرنگار ایلنا گفت: «آن مسئله در چارچوب اهداف صداوسیما بود». اگرچه بعدا حرف خود را تكذیب كرد و همانند قبل كه بارها گفته بود باز هم گفت كه رویكرد جناحی در رسانه ملی جایی ندارد.
عماد افروغ، اصولگرای منتقد، اما تأیید كرده كه ضرغامی رسالت جناحی خود را بهخوبی ایفا كرده است. ضرغامی در روزهای بعد از ریاست، فراغبال یافته تا كانال تلگرامی خود به نام خمیازه را با موضوع طنز و گپوگفت غیررسمی و شاد و دانستنیهای عمومی راهاندازی كند. حالا او كنایههای طنزآمیز خود علیه دولت و جریان مقابل را شخصا در كانال تلگرامیاش هدایت میكند. او بعد از رفتن از صداوسیما به عضویت در شورایعالی انقلاب فرهنگی و شورایعالی فضای مجازی منصوب شد. پس از او محمد سرافراز در آبانماه ١٣٩٣ با حکم مقام معظم رهبری به ریاست سازمان صداوسیما جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.