محمدرضا عارف چند روز پيش از «تعصب به هويت» سخن گفت و تاکید کرد كه جريان اصلاحات در مسير ترجيح منافع ملي بر منافع جناحي، در جريان انتخابات مجلس دهم از هويت خود گذشت! عارف زودتر از اينها بايد به اين موضوع اشاره ميكرد. عارف میداند كه اجتماع احزاب اصلاحطلب در شوراي عالي سیاستگذاری، نيازمند آسيبشناسي جدي است. شرايط اقتضا ميكند كه اعضاي شوراي عالي سیاستگذاری اصلاحطلبان بار ديگر دور يك ميز بنشينند و تصميم بگيرند. نخستين تصميم این باشد كه آيا اين شورا به كار خود ادامه دهد يا ندهد! چراكه كم نيستند اصلاحطلباني كه وجود اين شورا را نوعي موازيكاري با ديگر نهادهاي اصلاحطلبانه قلمداد ميكنند. اگر رأي همگان به ادامه كار شوراي عالي سیاستگذاری بود، در گام بعدي، اعضا بايد تصميم بگيرند كه آينده را با چه راهبردي سپري كنند.
اينكه هر اصلاحطلبي بكوشد تا سازخود را در اين ميان كوك كند، راه بهجايي نخواهد برد. اصلاحطلبان بايد تصميم بگيرند كه آيا حاضرند بار ديگر از «تعصب به هويت» خود بگذرند يا اينكه شرايط را بهگونهاي ميبينند كه چارهاي ديگر برايشان باقي نميماند؟! شايد هم به راهكار سومي دست پيدا كنند كه نه به گزينه اول راهي داشته باشد و نه به گزينه دوم، جايي! برخي از اصلاحطلبان معتقدند كه ماموريت اين شورا با اتمام انتخابات مجلس دهم، به پايان رسيد!
عبدا... ناصري، فعال سياسي اصلاحطلب، فعال سياسي است كه در گفتوگو با «آرمان» با تشريح آنچه در شوراي سیاستگذاری گذشت، درباره نحوه تعامل با حزب اعتدال و توسعه و روزهاي مانده تا انتخابات رياستجمهوري سخن گفت كه در ادامه ميخوانيد.
آقاي عارف هفته گذشته گلايههايي بر زبان آوردند كه ظاهرا انتقاداتي درونگفتماني محسوب ميشود!
آنچه كه آقاي عارف بيان كرد، بيشتر معطوف به آسيبشناسي فراكسيون اميد و جامعه اصلاحطلبي بود و هم اينكه بخشي از افراد كه با ليست اميد وارد مجلس شدند، طي چند روز گذشته به فراكسيونهاي ديگر پيوستند. اين يك غربال طبيعي بود كه بايد آن را به فال نيك گرفت و امروز ميتوانيم بگوييم كه فراكسيون اميد ماهيتي كاملا اصلاحطلبانه پيدا كرده است و حتي ميتوان نام فراكسيون اصلاحات را براي آن برگزيد.
فكر ميكنيد كه ماموريت شوراي عالي سیاستگذاری اصلاحطلبان به پايان رسيده است؟
شوراي عالي سیاستگذاری براي ماموريت خاصي كه انتخابات مجلس دهم بود، شكل گرفت. شخص آقاي عارف و ديگر دوستان، صلاح را در اين ديدند كه اين شورا كماكان به حيات خود ادامه دهد، اما بديهي است كه تصميم نهايي در شوراي مشورتي اصلاحطلبان گرفته خواهد شد. همچنان كه شكلگيري شوراي عالي سیاستگذاری نيز مصوبه شوراي مشورتي بود.
عملكرد اين شورا را در جريان انتخابات چگونه ارزيابي ميكنيد؟
شوراي عالي سیاستگذاری اصلاحطلبان در مرحله دوم انتخابات، يعني ۱۰ ارديبهشتماه سال جاري، عملكرد بسيار خوبي داشت و عملا از همان زمان ماموريت اين شورا تمام شده است. بنابراين هيچ ايرادي به شوراي عالي سیاستگذاری نميگيرم. آنچه اتفاق افتاد و موجب شد آقاي عارف بحث «عبور از هويت» را مطرح كند، دو اتفاق بود. نخست اينكه بعضي از دوستاني كه با ليست اميد وارد مجلس شدند، از فراكسيون اميد كنارهگيري كردند. نكته دوم كه مهمتر بود، شكست آقاي عارف در انتخابات رياست مجلس و فاصله معناداري بود كه بين راي دو رقيب ايجاد شد. با وجود قرار اوليه، هواداران دولت در روزهاي پاياني حساب خود را از ليست و فراكسيون اميد جدا كردند و به سمت آقاي لاريجاني رفتند. البته اين انتقادي بود كه هم به شخص آقاي روحاني و هم بسياري از دولتمردان مطرح شد. ما اين اشكال را بيشتر به کسانی وارد ميدانيم كه پشت اصلاحطلبان را خالي كردند. گرچه اين رفتار از نظر من، بر ائتلافي كه در سال ۹۶ براي انتخاب مجدد آقاي روحاني بايد شكل بگيرد، تاثيرگذار نخواهد بود. سازمان راي آقاي روحاني متعلق به جامعه اصلاحطلبي و اصولگرايان سنتي است. در انتخابات رياستجمهوري سال آينده، اصلاحطلبان حتما به همراه اعتدال و توسعه از آقاي روحاني حمايت خواهند كرد و در جريان انتخابات مجلس، اين حزب، اصلاحطلبان را همراهي كرد، اما تنها در موضوع رياست مجلس بود كه آنها معتقد بودند در شرايط فعلي حضور آقاي لاريجاني در رياست مجلس، ضروريتر است. راي آقاي روحاني در سال ۹۲ به دليل گفتمان اصلاحطلبي او بود و سازمان راي روحاني متعلق به بدنه اصلاحات كشور بود.
اصلاحطلبان وقتي با اصولگرايان ائتلاف كردند، به اين موضوع فكر نكرده بودند كه در رقابتي که ميان آقاي عارف و آقاي لاريجاني بر سر رياست مجلس شكل خواهد گرفت، اصولگرايان به آقاي لاريجاني راي خواهند داد؟
اين نكتهاي نبود كه پيش از انتخابات مورد توجه بوده باشد. نكته مهمتري وجود داشت. وقتي اصلاحطلبان با ردصلاحيتهاي گسترده مواجه شدند و بخش اعظمي از نيروهاي تاثيرگذارشان نتوانستند در انتخابات به عنوان كانديدا حضور داشته باشند، تلاش كردند كه به كف خواستههاي مورد نظر خود برسند. هدف اصلاحطلبان جلوگيري از ورود يكپارچه اصولگرايان غير ميانهرو به مجلس دهم بود كه موفق هم شدند و به غير از تعداد اندكي از آنها، بخش اعظمشان وارد مجلس نشدند. اين كف خواسته اصلاحطلبان بود كه به جهت ارجح دانستن منافع ملي بر منافع جناحي بدان قناعت كردند.
به هر حال با توجه به تركيب مجلس نميتوان اصلاحطلبان را بازنده دانست و به اختلافات داخلي اشاره داشت. اين طور نيست؟
گرچه سقف خواسته اصلاحطلبان آن بود كه اصلاحطلبان بيشتري بر كرسيهاي مجلس بنشينند، اما توجه شما را به نكته مهمي جلب ميكنم! از لحاظ معنوي، اصلاحطلبان پيروز انتخابات بودند؛ چون در يك رقابت نامتعادل از نظر تعداد كانديداهايشان در مقايسه با اصولگرايان شركت كردند. ضمن اينكه پيشاني انتخابات مجلس همواره تهران بوده كه ليست ۳۰ نفره تهران راي آورد و اصولگرايان تهراني كاملا از عرصه حذف شدند. از سوي ديگر، در مرحله دوم انتخابات، از نظر كمي تعداد اعضاي ليست اميد بيشتر از ساير ليستها بود. بنابراين اگرچه شايد در شمارش كمي تعداد اصولگرايان بيشتر از اصلاحطلبان باشد، اما حداقلي كه مدنظر اصلاحطلبان بود، تامين شد. اصلاحطلبان در مجلس به جهت ضرورت حفظ تشخص پارلماني خود بايد نامزدي براي رياست مجلس ميداشتند كه طبيعتا اين نامزدي حق سر ليست تهران بود، اما در يك رقابت اخلاقمدارانه رياست به آقاي لاريجاني رسيد و هر دو نامزد يكديگر را به رسميت شناختند و به حيات سياسي خود در مجلس ادامه ميدهند.
توصيه شما در اين برهه به نمايندگان چيست؟
نكته مهم اين است كه فراكسيون اميد و اصولگرايان معتدل، بايد به جهت فضاي نامطلوبي كه بيرون از مجلس عليه دولت وجود دارد، هوشمندانه رفتار كنند و اجازه ندهند كه شرايط براي ادامه حضور آقاي روحاني در سال ۹۶ شرايط سختي باشد.