محمد هاشمی رئیس اسبق سازمان صداوسیما، برادر هاشمیرفسنجانی و عضو مستعفی حزب کارگزاران است. او در گفتوگوی مفصلی که با خبرگزاری ایرنا داشته، به بیان خاطراتی از دوران مسئولیتش در صداوسیما، انتخابات ٩٢ و نامزدی اکبر هاشمیرفسنجانی و نیز صحبتهای مقام معظم رهبری درباره مذاکرات هستهای پرداخته که بخشهایی از آن را میخوانید:
در سال ٩٢، آقای هاشمی قصد نامزدی نداشت. اما وقتی تقاضاهای مردمی بالا گرفت، سرانجام به قرآن متوسل شد و استخاره گرفت. جواب خیلی خوب آمد با این توضیح که اما نتیجهای که میخواهید را به دست نمیآورید. مبنای نامزدی ایشان، مشورت با رهبری بود تا در صورتی که ایشان نظر مثبت دارند یا سکوت کردند، نامزد شود و اگر صریحا مخالفت کردند، نشود.
روز جمعه قبل از پایان ثبتنام هم با دفتر رهبری تماس گرفته بودند ولی پاسخی دریافت نکرده بودند. فردا صبح هم همینطور. تا عصر شنبه هم صبر کردند و وقتی پاسخی دریافت نکردند، اصل را بر عدم مخالفت رهبری گذاشتند و به سمت وزارت کشور راه افتادند.
نظرسنجی روزهای بعد هم نشان داد هاشمی رأی بسیار بالایی دارد. مخالفان وی ابتدا خواستند هاشمی را از نامزدی منصرف کنند ازاینرو دوباره به وی پیغام دادند که انصراف دهد؛ اما ایشان گفت من با مردم شوخی ندارم آنها از من خواستهاند نامزد شوم و من هم سر عهدم با مردم هستم.
بعد به بهانه اینکه ایشان مسن است و توان اجرائی ندارد، رد صلاحیت صورت گرفت که احساسات مردم بسیار جریحهدار شد. از آن روز مرتب مردم با دفتر تماس میگرفتند که آقای هاشمی تکلیف ما را در این انتخابات مشخص کند. ایشان هم برای نخستینبار به طور مستقیم از یک نامزد مشخص یعنی آقای روحانی حمایت کردند.
هاشمی و روحانی جلسات ادواری منظمی با یکدیگر ندارند ولی به صورت موردی جلسات دونفرهای برگزار میکنند. همانطور که قبل از این رهبری و آقای هاشمی هم جلسات ادواری منظمی با یکدیگر داشتند ولی اکنون به صورت موردی درآمده است. موضوعات آن را نمیدانم. جلسات خصوصی بوده است.
قبلا هر دو هفته یک بار آقای هاشمی و رهبری جلساتی کاملا خصوصی برگزار میکردند ولی اکنون دیگر به آن نظم سابق نیست. ولی ضرورت که باشد چنین جلساتی شکل میگیرد و هیچکس هم از محتوای آن خبر ندارد.
میانه هاشمی و رهبری بسیار خوب استمیانه آقای هاشمی و رهبری بسیار خوب است. آقای هاشمی میانه خوبی با رهبری داشته و دارند. اختلاف دیدگاه بین این بزرگان وجود دارد. آقای هاشمی و رهبری درباره برخی مسائل دیدگاههای مخصوص به خود را دارند. همانطور که علمای دیگر نیز چنین اختلافنظرهایی با یکدیگر دارند. اما مخالفان قادر به درک این موضوع نیستند که در معیار و ملاک روحانیت، اختلاف نظر نهتنها بد نیست بلکه براساس حدیثی محکم از حضرت رسول (ص)؛ «اختلاف نظر بین علمای اسلام رحمت است».
آقای هاشمی میگوید چون رهبری ولی فقیه است و ولایت دارد، اطاعت از او واجب است. ایشان خطاب به رهبری گفتهاند شما ولی فقیه هستید و من برای پذیرش نظرات شما حجت شرعی دارم چراکه تصمیمگیر نهایی شما هستید ولی شما حجت شرعی برای پذیرش آنچه من میگویم ندارید.
بهعنوان برادر و رئیس دفتر آقای هاشمی میگویم اختلاف نظرهایی بین این دو بزرگوار بر سر موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد اما آنچه برخی از آن بهعنوان شکاف یاد میکنند، وجود خارجی ندارد و صرفا اختلاف نظر بین دو عالم است.
خاطره آیتالله وحید از هاشمیاین اختلاف نظر بین آقای هاشمی و امامراحل هم وجود داشت. ایشان نظرات خود را در محضر امام میگفتند و امام هم عموما آن را میپذیرفتند ولی وقتی نظرشان با امام یکی نبود، نظر ایشان را قبول میکردند.
آیتالله وحید خراسانی دراینباره خاطرهای دارد. ایشان میگوید ابتدای انقلاب به دیدار امام خمینی در قم رفته بودم. دیدم یک طلبه جوان مدام خدمت امام میآید و هرچه میگوید امام آن را تأیید میکند و میفرماید همینطور عمل کنید. بنده از یکی پرسیدم این طلبه جوان کیست که هرچه میگوید امام میپذیرد؟! گفتند آقای هاشمیرفسنجانی.
در انتخابات خبرگان، یک سیدی در سطحی وسیع علیه آقای هاشمی پخش شده بود. در آن گفته بودند باید نگذاریم هاشمی و روحانی رأی بیاورند چراکه اگر روحانی در خبرگان رأی بیاورد، حتما در دور بعد هم رئیسجمهور میشود.
آقای هاشمی درباره آن لیست (خبرگان مردم) نظرشان را اعلام کردند و گفتند با شعور مردم بازی نکنید. مردم هم تشخیص دادند کدام لیست انگلیسی است!
نظر مقام رهبری درباره مذاکره در پایان عمر دولت دهمآنچه واقعیت دارد این است که مقام معظم رهبری در سالهای پایانی دولت احمدینژاد به تیم مذاکرهکننده فرموده بودند: «استراتژی بنده عوض شده و اکنون برد- برد است. در برد- برد هم باید مذاکره انجام شود.».
تیم هستهای هم بر همین مبنا، دنبال مذاکره رفت. سه نشست هم با ١+٥ برگزار شد اما نهتنها دستاوردی نداشت بلکه بعد از هر نشست وضع بدتر میشد. مدارک آن هم وجود دارد و شاید یک روز هم منتشر شود.
نظر امام درباره موسیقیاز نظر امام و بسیاری از فقهای دیگر، موسیقی فینفسه حرام نیست مگر مناسب مجالس لهوولعب باشد. در بسیاری از سرودهایی که بعد از انقلاب خوانده شد، مثلا سرود درباره شهید مطهری، تقریبا از همه گامها و دستگاههای موسیقی استفاده شده است. همینطور در سرود «این پیروزی مبارک باد» و... . امام توجه جدی به این مسئله داشتند؛ ولی هیچوقت مصداق تعیین نمیکردند. وقتی از ایشان مصادیق موسیقی حلال و حرام را پرسیدیم، فرمودند: «فقها حکم میدهند و کارشناسان و متخصصان مصداق تعیین میکنند».
نظر امام درباره تخم خاویاراین درباره مسائل دیگر هم صدق میکرد. یادم است تخم خاویار قبل از انقلاب طبق نظر مراجع حرام بود؛ اوایل انقلاب، مرحوم دکتر یدالله سحابی، از رهبران نهضت آزادی، خدمت امام رسید و ثابت کرد ماهی اوزونبرون که تخم خاویار در شکم آن است، دارای فلس یا پولک است. امام هم در پاسخ ایشان فرمودند: خوردن ماهی فلسدار مشکل ندارد و حلال است. امام نفرمودند اوزونبرون فلس دارد. فقط گفتند مطابق فقه شیعه، خوردن ماهی فلسدار حلال است و دکتر سحابی که متخصص بود، مصداق آن را پیش امام آورد. از آنجا حرمت خاویار برداشته و حلال شد.
نظر رهبری درباره موسیقیدر موسیقی هم همینطور. من نظر رهبری را هم درباره موسیقی دیدهام. ایشان نظر وسیعی در رابطه با کنسرت و موسیقی دارند؛ حالا این تعبیر را هم فرموده بودند که شما اسمش را کنسرت نگذارید و بگذارید محفل. وقتی از جانب رهبری به ریاست صداوسیما منصوب شدم، خدمت ایشان رفتم و گفتم ما در رابطه با موسیقی در زمان امام، طبق فتوای ایشان عمل میکردیم، چون ایشان ولی فقیه بودند، الان نیز باید مطابق نظر شما که ولی فقیه هستید، عمل کنیم. فتوای شما دراینباره چیست؟ رهبری فرمودند: نظر من درباره موسیقی همان فتوای امام است و به روال سابق عمل کنید.
حمایت امام از مدیریت من در صداوسیمااداره صداوسیما بسیار مشکل بود و هیچ مدیری نمیتوانست آن را تحمل کند. امام از من حمایت میکرد. یک بار شورای سرپرستی، پاییز ٦٢ مرا عزل و آقای جواد لاریجانی را که عضو همین شورا بود، بهعنوان سرپرست جدید معرفی کرد تا سروقت، مدیرعامل تعیین کند. وقتی موضوع به گوش امام رسید، به سران قوا پیغام دادند: «به اعضای شورای سرپرستی بگویید یا استعفا دهند یا من آنها را عزل میکنم؛ آنها خودشان استعفا دادند».
بعد امام مرا خواستند و نامهای مفصل به من دادند که مضمون آن این بود: «برخلاف انتظار در صداوسیما اختلافاتی پیدا شده است. شورای سرپرستی و مدیرعامل حرفهایی دارند. من آقای محمد هاشمی را بهعنوان نماینده خود بهعنوان سرپرست صداوسیما منصوب میکنم تا این نهاد بدون سرپرست نباشد. نخستوزیر و سران سه قوه بنشینند و حرفهای طرفین را بشنوند». یعنی امام من را مجددا منصوب کردند. درباره دلیل عزلم، به همان دلیل بود که مدیران سابق را عزل کردند و نتوانستند تحمل کنند. چون آن موقع صداوسیما زیر نظر رهبری نبود. هر یک از قوا یک نماینده اصلی و یک علیالبدل در این شورا داشتند و عزل و نصب مدیرعامل و سیاستگذاری با آنها بود.
امام گفت کِی امیرکبیر چنین زن آرایشکردهای داشته؟اختلاف نظر درباره برخی مسائل مانند سریالهایی که پخش میشد، وجود داشت. مثلا سریالی به نام اشک تمساح پخش میکردیم که زندگی لیبرالها و طاغوتیها را نشان میداد، آنها نسبت به این سریال ایراد میگرفتند و میگفتند صحنههایش خوب نیست.
سریالی در زمان شاه ساخته بودند به نام سلطان صاحبقران، درباره زندگی ناصرالدینشاه قاجار، در صحنهای که امیرکبیر را در حمام فین میکشند، زن وی گریه میکرد. در سریال زن را گریم و آرایش کرده بودند و وقتی اشک میریخت، صورتش همه کادر تلویزیون را فرا میگرفت. ما این سریال را خلاصه کرده و یک ساعت آن را پخش کردیم. امام روز بعد مرا خواستند و گفتند: آخر کِی امیرکبیر چنین زن آرایشکردهای داشته است؟
نظرخواهی از امام درباره سریالهاسال ٦٦ من و شورای سرپرستی در دو نامه جداگانه از امام سؤال کردیم، امام جواب دادند: «نظر نمودن به این قبیل فیلمها و نمایشنامهها هیچیک اشکال شرعی ندارد بلکه بسیاری از آنها آموزنده است. پخش آنها نیز اشکالی ندارد.
همینطور فیلمهای ورزشی بیاشکال است. گاهی خلاف شرع به طور نادر دیده میشود که باید بیشتر مواظبت کرد. لکن دو نکته باید مراعات شود، اول آنکه کسانیکه گریم میکنند باید محرم باشند و اجنبی حرام است که این کار را انجام دهد دوم اینکه بیننده از روی شهوت نظر نکند».
چیزی برای تبلیغ نداشتیمشرایط اقتصادی کشور اوایل انقلاب و زمان جنگ وخیم بود. چیزی نداشتیم که بخواهیم آن را تبلیغ کنیم. حتی میخواستیم با تبلیغ برخی کالاها از تلویزیون، اوضاع را عادی نشان دهیم و بگوییم کمبود نیست. چراکه وقتی کالایی از تلویزیون تبلیغ میشود، یعنی کالا هست و مشتری نیست. درحالیکه آن موقع صفهایی طولانی برای دریافت مایحتاج اولیه زندگی از سوی مردم بسته میشد. ما برای اینکه اوضاع را عادی نشان دهیم، دنبال کالاهایی بودیم که واقعا عرضه آن فراوان باشد؛ ولی هرچه گشتیم جز «گلاب قمصر کاشان»، چیزی پیدا نکردیم. تبلیغ آن را هم مناسب صداوسیما ندیدیم و فقط آن را در مجله سروش آگهی کردیم.
وضع سلامتی آقای هاشمی خیلی خوب است. من که برادر ایشان هستم و بسیاری اوقات در کنارشان هستم، هیچ ناراحتی از ایشان ندیدم. ایشان هنوز هم پلههای ساختمان را خیلی سریع بالا میروند.